ضیا مصباح در روزنامه شرق نوشت:میگویند ایرانیان در مقایسه با دیگر مردمان کشورها سیاسی، باحوصله و فعالاند، رخدادهای داخلی و حتی برونمرزی را تفسیر بهرأی میکنند و در عین بیتفاوتی ظاهری، در دیدارها و نشستهای خود به همه امور میپردازند.
ضیا مصباح در روزنامه شرق نوشت:میگویند ایرانیان در مقایسه با دیگر مردمان کشورها سیاسی، باحوصله و فعالاند، رخدادهای داخلی و حتی برونمرزی را تفسیر بهرأی میکنند و در عین بیتفاوتی ظاهری، در دیدارها و نشستهای خود به همه امور میپردازند.
گامهایی اساسی برای ترقی و پیشرفت که امروز «رشد و توسعه» به آن میگویند، در دوران گذشته برداشته شده است.
به نظر نگارنده، در ارتباط با تحولات دوران معاصر ایران و مقدمات ایجاد نوعی استقلال و احترام در منطقه نفتخیز خاورمیانه، باید مروری هرچند مختصر بر تحولات داشت تا بتوان علل و ریشههای این تصور و چرایی را در حد فرصت خوانندگان رقم زد.
در این میان، باید گفت تفسیر رخدادها بنا بر میل افراد، آثار مثبتی همراه آورده و زیرکی خاصی را که سیاسیبودن میطلبد، در جامعه امروز ایران که در مقابل سختترین رخدادها مقاومت داشته، ایجاد کرده است؛ به این معنا که با همه فشارها، جامعه رو به رشد ایران، روحیه منقاد و طنزآفرین خود را تقویت و در همین اوضاع و احوال فعلی، پیوسته با عملکردی شایان تقدیس، سیاسیون را غافلگیر و با استفاده از فرصتهایی شبیه «حضور در پای صندوقهای رأی»، اشتباهات مغایر منافع ملی «دستاندرکاران» را عیان کردهاند.
باور داریم اگر این هوشیاری و دخالت بهحق و اظهارنظر در تمام امور روزمره نمیبود (که به آن به رسم داییجان ناپلئونی، سیاسیبودن لقب دادهاند)، شاید امروز شرایط دیگری بر ایران حاکم بود.
رخدادهای تاریخی تلخ و شیرین هفت دهه اخیر نظیر نقش ایران بهعنوان پل پیروزی در جنگ جهانی تا ظهور چهره بزرگ، پاک و منزه ملی شادروان دکتر محمد مصدق، طرح و پیگیری ایدههای جلوتر از زمان که الگوی استقلالطلبی منطقه بود و رفتار و برنامههایش مرکز توجه کامل قرار گرفت -که «ملیشدن کانال سوئز» با همت جمال عبدالناصر رهبر مصر و «تفکر تشکیل کشورهای غیرمتعهد» نمونهای از آن است- طرح انتخابات آزاد بدون هرگونه دخالت، مقدمات ملیشدن صنعت نفت و قطع ید دولت انگلیس، حضور جبهه ملی ایران در صحنه و ایفای نقش در همیاری با دولت ملی، بنیانگذاری اعتمادبهنفس ملتهای تحت ستم و نحوه مبارزه با استعمار، حرکت و جنبش ٣٠ تیر، کودتای ٢٨ مرداد و حکومت مجدد دربار، ١٦ آذر ٣٢، ماجرای ١٥خرداد ٤٢، ترور پهلوی دوم در دانشگاه، انجام اصلاحات تحت عنوان ششم بهمن و فرامین ١٢گانه مربوط به آن، بالارفتن بسیار چشمگیر درآمد نفت و تندرویهای دربار، جشنهای پرهزینه شاهنشاهی و اسراف و تبذیری که در این رابطه صورت گرفت، بیان مقدماتی و عنوان آزادیهای اساسی، انقلاب اسلامی، طرح استقلال ملی، اجرای برنامههای اقتصادی مناسب، پرهیز از وابستگی سیاسی و نفوذ اجانب و
دستاوردهایی از این قبیل که حاصل تأمین نیازهای اولیه است، نکاتی است که در تجربه تاریخی ایرانیان به ثبت رسیده است.
حرکت اجتماعی همگانی بهمن ٥٧ و بروز انقلاب اسلامی، استعفای دولت موقت مرحوم بازرگان، اعتراض شدید کابینه شادروان بازرگان به تمرکزنداشتن قدرت، اتفاقات جنگ و رخدادهای سیاسی دهه ٦٠، ترورهای کور، تندرویها، توسعه رانت و رانتجویی، کمتوجهی به انتصاب افراد واجد شرایط در مسئولیتهای کلان، پاسخگونبودن متولیان ریزودرشت، برقراری فیلترهای نامناسب در انتخاب و انتصاب افراد به پستهای حساس، اعطای درجات تحصیلی حتی در حد دکترا به افراد بدون گذراندن مراحل تحصیلی، دوران اصلاحات، ماجرای سال ٨٤ و خدمت بسیار چشمگیر رئیس دولت آن دوران به پول خارجی، تنزل ارزشها و منزلت ایران و ایرانی، دورشدن از حداقلهای اصول روابط بینالمللی، سوءاستفادههای بیسابقه و کلان مالی و هزاران مورد دیگر تا رویکارآمدن دولت روحانی و برجام و عواقب آن، از رخدادهای سیاسی شاخص بعد از انقلاب هستند که مدنظر ایرانیان قرار دارد.
همه آنچه بر مملکتمان گذشته و میگذرد که به قول سیاستمداران «پرخبری ایران در میان کشورها زبانزد است» به نحوی که «برای انتصاب به میز ایران در وزارت امور خارجه کشورهای تصمیمگیر» سر و دست میشکنند، چون بدون کوچکترین فعالیت، بیشترین اخبار و تفسیرها برای ارائه گزارش به مقامات مافوق در دسترس است، به سیاسیبودن مردم ایران تعبیر شده است؛ درحالیکه به این تفاسیر میتوان ارائه انتقادات و تذکر و نقد نام نهاد!!
ورود هموطنان به امور مبتلابهخود، نوعی اعتراض به ندیدهگرفتن مصالح جامعه بهشمار میرود تا به انحرافهای گوناگون رفتاری، دعاوی میلیونی، توسعه مدرکگرایی، بیکاری نیروی انبوه تحصیلکرده آماده به کار، هزینههای روزافزون درمان و تحصیل، توسعه بیرویه و بدون کیفیت رشتههای دانشگاهی بدون توجه به نیاز بازار کار، افزایش روزافزون نرخ ارز و آثار سریع آن بر افزایش قوت روزمره خانوادههای حقوقبگیر ثابت، وضعیت مؤسسات مالی و اعتباری که اعتماد به سیستم بانکی را کاهش داده، کمتوجهی به رعایت حقوق شهروندی، کمکاری و... اعتراض کرده و لزوما علاقهمند به سیاسیبودن و سیاسیشدن نیستند.
آیا باید انتظار داشت جامعه در این شرايط، حتی در خلوت به این امور نپردازد و عنوان «سیاسیبودن» بر این عکسالعملها مناسب است؟
توجه به اخبار رادیو و تلویزیونهای فارسیزبان و مراجعه به سایتهای گوناگون که با هزینه بسیار هر لحظه کاملترین تحولات داخلی و نگاه جهان به ما را با بهترین و مؤدبترین ادبیات کلامی بعد از ساعتها مطالعه، شستهورفته، آنهم مجانی درِ منزل با تفسیرهای مناسب تحویلمان میدهند، بدون تردید باعث ایجاد نگرشهای آگاهانه بین مردم شده است.
هرچند مفسربودن ایرانیان، کمک شایانی به استمرار وضعیت فعلی کرده و میکند و میتواند عمر دولتهای توسعهگرا را افزایش دهد؛ اما باید این سخنان و تفسیرها، در حوزه عمل هم به نتیجه برسد.
فقط حرفزدن و تحلیل ارائهدادن، چاره حل مشکلات ما نیست.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مردم ایران تنها ملتی هستن که از سیاست هیچی نمیدونن
مردم ایران میدونن رسانه ها دروغ میگن ولی بازم یه عده اندک از همین وضعیت اسفبار دفاع میکنن