همه آنچه در روز رد صلاحيت آيت‌الله گذشت
حادثه شگفت وباور نکردني عدم احراز صلاحيت آيت‌الله هاشمي- که ازمعدود بنيانگذاران باقي‌مانده ازياران امام درپيروزي انقلاب و تاسيس جمهوري اسلامي است- توسط شوراي نگهبان، بدون ترديد پس از رويداد چرايي و چگونگي ثبت‌نام ايشان درانتخابات اخير رياست‌جمهوري که قبلا نوشته‌ام، به گمان من يکي ازحوادث عجيب و کم نظير در تاريخ انقلاب اسلامي پس از امام است.
روزنامه مردم سالاری: حادثه شگفت وباور نکردني عدم احراز صلاحيت آيت‌الله هاشمي- که ازمعدود بنيانگذاران باقي‌مانده ازياران امام درپيروزي انقلاب و تاسيس جمهوري اسلامي است- توسط شوراي نگهبان، بدون ترديد پس از رويداد چرايي و چگونگي ثبت‌نام ايشان درانتخابات اخير رياست‌جمهوري که قبلا نوشته‌ام، به گمان من يکي ازحوادث عجيب و کم نظير در تاريخ انقلاب اسلامي پس از امام است.
خوشبختانه اينجانب به دليل موقعيت کاري و ارتباط نزديکم با آيت‌الله هاشمي که از توفيقات الهي به من است، از نزديک در جريان تقريبا کامل اين واقعه بوده‌ام و با توجه به اين موقعيت، نگاهي دروني به مساله نموده و ناگفته‌هايي رابيان نموده‌ام.
اينک درجهت اداي دين به مردم شريف وتاريخ ايران عزيز، اين واقعه را که درهمان روزها نوشته‌ام به محضرخوانندگان ارجمند تقديم مي‌نمايم.
«سه‌شنبه ۳۱ ارديبهشت حدود ساعت ۹ و پنج دقيقه صبح بود که آيت‌الله هاشمي طبق معمول هميشه به مجمع آمد. بالاي پله‌ها وجلوي دفترکارشان منتظر بودم تا مساله اي را خدمتشان عرض کنم. پله‌ها را تند تند وبه صورت نيم دو بالا مي‌آمدند. محافظين بعدا که ازديدن اين صحنه متعجب شده بودم به من گفتند ايشان هر روز با اين تند طي کردن پله‌ها که حدود ۴۰ پله مي‌شود، قصد ورزش و تست نفسي دارند. معلوم مي‌شود از دقايق کوتاه عمرشان هم بخوبي بهره مي‌برند. دقايقي گذشت وحاج آقا تازه داشت وارد اتاق خود مي‌شد که صدايي مرا متوجه خود نمود. آقاي دکترعلي لاريجاني رياست مجلس داشت از پله‌ها بالا مي‌آمد .پس از اينکه با هم دست داديم و روبوسي کرديم ، به اتاق ملاقات راهنمايي شدند.معلوم بود در آن صبح اول وقت کاري مجلس که مشغول بررسي لايحه بودجه است، براي مذاکره در امر مهمي به ملاقات آقاي‌هاشمي آمده است. پس از اينکه ملاقات نيم ساعته او تمام شد و از اتاق بيرون آمد که برود، به چهره‌اش که نگاه کردم ،احساس کردم از ملاقاتش با حاج آقا نتيجه نگرفته است و راضي نيست. يک ساعت بعد معلوم شد حدسم درست بوده است.
تا آن لحظه نمي‌دانستيم دکتر لاريجاني درآن وقت غيرمتعارف ملاقات براي چه به مجمع آمده است. حدس مي‌زدم حتما در رابطه با انتخابات است. ساعت ده صبح که آقاي دکترعلي مطهري با جمعي از اصولگرايان مانند آقاي دکترعباسپور، آقاي علوي نماينده مجلس خبرگان، خانم پيشگاهي فرد... با آقاي هاشمي ملاقات داشتند و مي‌خواستند دراين ملاقات ستاد اصولگرايان ايشان را فعال نمايند، پس‌از بحث و بررسي‌ها وکسب نظر و ديدگاه‌هاي آقاي هاشمي در مورد مرزبندي و نحوه ارتباط اين ستاد با ستاد مرکزي آيت‌الله، که جناب آقاي مهندس اسحاق جهانگيري آن را اداره مي‌کرد،آقاي هاشمي سر صحبت را باز کردند و گفتند: آقاي دکترعلي لاريجاني صبح به من تلفن زدند و پيشنهاد ملاقات دادند. گفتم به مجمع بياييد. نيم ساعت با من ملاقات داشت .پيغامي از شوراي نگهبان آورده بود که من ازحضور در صحنه انتخابات انصراف بدهم . من به ايشان گفتم: هرگز اين کاررا نمي‌کنم. پس ازبحث‌هايي که شد، گفتم: رهبري به من بگويند انصراف بده که دراين صورت البته با ذکر دستور رهبري انصراف مي‌دهم. راه ديگراين است که شوراي نگهبان اعلام عدم احراز صلاحيت بکند، خوب بکند. من هيچ اعتراضي نخواهم کرد .
آقاي هاشمي گفتند: به آقاي لاريجاني گفتم: اگربدون دليل انصراف بدهم به مردم چه جواب بدهم؟ و مردم چه مي‌گويند؟
آقاي هاشمي گفتند: آقاي لاريجاني وقتي موضع مرا ديد، ازمن پرسيد: اگرشما انصراف ندهيد و شوراي نگهبان صلاحيت شما را رد بکند، دراين صورت عکس‌العمل شما چه خواهد بود؟ به ايشان گفتم:عکس العملي نشان نخواهم داد. با مردم صحبت خواهم کرد و مسائل را با آنها درميان خواهم گذاشت.
جلسه ستاد اصولگرايان با حاج آقا که تمام شد، همه دوستان به طبقه پايين آمدند تا درباره تعيين مسوولين کميته‌ها و معاونت‌ها تصميم‌گيري و کار را شروع کنند .درجلسه آنها شرکت کردم. دکترعلي مطهري جلسه را به خوبي اداره مي‌کرد.نيم ساعتي نشستم و پيشنهاد مکتوبي دادم باتوجه به کناره‌گيري حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي سيد محمد حسن ابوترابي فرد و اينکه بعضي از دوستان آزاده فعال و مسوول ستاد ايشان براي کار در ستاد آقاي هاشمي به من اظهارآمادگي نموده‌اند، از نيروهاي ستاد در حال انحلال ايشان استفاده شود. سپس جلسه را ترک کردم تا به کارهايم برسم.
ملاقاتهاي حاج آقا تا ظهرادامه داشت. پس‌از نماز و ناهار ايشان طبق برنامه هميشگي استراحتي داشتند. ساعت ۵ عصرکه کارشان را مجددا شروع کردند، اولين برنامه ،خواندن خطبه عقد فرزند جوان يکي از محافظين ايشان بود. قبل ازاينکه وارد اتاقي بشوند که خانواده‌هاي عروس و داماد منتظرنشسته بودند به ايشان عرض کردم: چه خبر؟ گفتند: ازظهر،ديگرخبري ندارم. گفتم: خبري غيررسمي آمده است که شورا به شما۷ به ۴ راي داده است. به شوخي چيزي گفتند و وارد اتاق ملاقات شدند تا خطبه عقد را جاري نمايند.
پس ازاجراي صيغه عقد توصيه‌ها و نصايح ارزشمندي را به زوج جوان فرمودند و هديه‌اي هم به آنان دادند و دوباره به اتاقشان رفتند تا به ملاقاتهاي ديگرشان برسند.
ساعت ۶ عصرکه مجمع را به سوي منزل ترک مي‌کردم، سيل تلفن‌ها و پيامک‌ها در مورد نتيجه راي شوراي نگهبان درباره احراز صلاحيت آقاي هاشمي به من سرازيرشد که براي آنها جوابي نداشتم. يک خبر غيررسمي تاييد صلاحيت ايشان بود که منبع و صحت آن معلوم نبود .
درمسيرمنزل که راديو را بازکردم و ديدم دربرنامه‌اي غيرعادي! دارد با بعضي ازشخصيت‌هاي استان‌ها و نمايندگان مجلس خبرگان درباره «منزلت شوراي نگهبان و لزوم تبعيت از نظر و راي آن»! مصاحبه مي‌کند، تا آخرقضيه را خواندم و فهميدم اتفاق تلخي که صبح خبر آن را شنيده بودم، افتاده است .
شب که درلابلاي اخبارساعت ۲۱، گوينده خبر خبرها را قطع کرد و گفت: به خبري که هم اکنون به دست من رسيده، توجه فرماييد، معلوم شد شوراي نگهبان با صدور بيانيه‌اي، اسامي ۸ نفر از نامزدها را اعلام کرده است که درميان آنها نام آيت‌الله هاشمي وجود ندارد.
بعدها از آقاي هاشمي شنيدم، صبح زود آن روز، آقاي دکتر حسن روحاني به منزل ايشان رفته و او هم از طرف شوراي نگهبان به وي پيغام داده انصراف بدهند که ايشان اين پيشنهاد را قاطعانه رد کرده است.
گذشت آنچه گذشت! و شد آنچه شد! و رفت آنچه رفت! قطعا خبرهاي ديگري هم در اين يکي دو روز اعلام نتايج در اين باره وجود دارد که آقاي هاشمي درخاطراتشان درسال ۹۲ خواهند نوشت و نوشته‌اند. مسائلي نظير: بحث‌هاي داخلي شوراي نگهبان درباره صلاحيت ايشان و اعلام صلاحيت اوليه ايشان و بعد برعکس شدن ماجرا در پي اظهارات و اعلام خطرمقام اطلاعاتي نسبت به حضور آيت‌الله درصحنه انتخابات.
خود من ازمنبع موثقي که شاهد واقعه بوده است، شنيدم ،وقتي بحث صلاحيت آيت‌الله هاشمي درشورا مطرح شده است، نظرتقريبا همه اعضاي شورا اين بوده است که صلاحيت ايشان نياز به بحث و بررسي ندارد و پرونده را کنارگذاشته‌اند تا به موارد ديگري برسند. در اواسط جلسه مقامات اطلاعاتي و امنيتي! احتمالا! بدون اطلاع قبلي به شورا آمده‌اند و خواسته‌اند درجلسه شرکت کنند تا درباره مطلب مهمي نظرمشورتي! بدهند. سپس بعضي از اعضاي شورا معترضانه اين حضور را بي‌سابقه و مغاير با اصول کاري شورا و در نتيجه نافي مسووليت خود دانسته و حضور آقايان اطلاعاتي را نپذيرفته‌اند.
درکشاکش‌هاي بعدي، قرارشده فقط مقام مافوق اطلاعاتي، درجلسه شرکت کند و مشورت(؟) بدهد! و بقيه همکاران وي از جلسه شورا بيرون بروند که بعد از اين، قضايا سير و مسيرديگري پيدا کرده است. که انشاءلله، شايد! بيست و چند سال ديگر در خاطرات آيت‌الله هاشمي، جزئيات بيشترآن را خواهيد و خواهند خواند!
به هرتقدير هرچه بود اين مساله هم تمام شد و هاشمي که مي‌گفت به رغم ميل شخصي و اعلام قبلي خود، براي حضور در اين عرصه با خدا معامله کرده است در قلوب ملتي که مي‌خواستند با رايي باشکوهتر از رايي که در سال ۱۳۷۶ به خاتمي‌داده بودند، او را در همان دور اول انتخابات و به ساختمان پاستور بدرقه نمايند جاودانه شد و يک بازي سخت‌و‌نفس‌گير را قبل از شروع رقابت‌ها به سود خود با پيروزي به پايان برد تا اين آيه درجان جان‌ها طنين افکن شود که: و من يتق‌الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب! هرکس تقوي پيشه نمايد، خداوند راه خروج از بحران و مشکلات را براو منکشف خواهد فرمود.
نويسنده : غلامعلي رجايي
خوشبختانه اينجانب به دليل موقعيت کاري و ارتباط نزديکم با آيت‌الله هاشمي که از توفيقات الهي به من است، از نزديک در جريان تقريبا کامل اين واقعه بوده‌ام و با توجه به اين موقعيت، نگاهي دروني به مساله نموده و ناگفته‌هايي رابيان نموده‌ام.
اينک درجهت اداي دين به مردم شريف وتاريخ ايران عزيز، اين واقعه را که درهمان روزها نوشته‌ام به محضرخوانندگان ارجمند تقديم مي‌نمايم.
«سه‌شنبه ۳۱ ارديبهشت حدود ساعت ۹ و پنج دقيقه صبح بود که آيت‌الله هاشمي طبق معمول هميشه به مجمع آمد. بالاي پله‌ها وجلوي دفترکارشان منتظر بودم تا مساله اي را خدمتشان عرض کنم. پله‌ها را تند تند وبه صورت نيم دو بالا مي‌آمدند. محافظين بعدا که ازديدن اين صحنه متعجب شده بودم به من گفتند ايشان هر روز با اين تند طي کردن پله‌ها که حدود ۴۰ پله مي‌شود، قصد ورزش و تست نفسي دارند. معلوم مي‌شود از دقايق کوتاه عمرشان هم بخوبي بهره مي‌برند. دقايقي گذشت وحاج آقا تازه داشت وارد اتاق خود مي‌شد که صدايي مرا متوجه خود نمود. آقاي دکترعلي لاريجاني رياست مجلس داشت از پله‌ها بالا مي‌آمد .پس از اينکه با هم دست داديم و روبوسي کرديم ، به اتاق ملاقات راهنمايي شدند.معلوم بود در آن صبح اول وقت کاري مجلس که مشغول بررسي لايحه بودجه است، براي مذاکره در امر مهمي به ملاقات آقاي‌هاشمي آمده است. پس از اينکه ملاقات نيم ساعته او تمام شد و از اتاق بيرون آمد که برود، به چهره‌اش که نگاه کردم ،احساس کردم از ملاقاتش با حاج آقا نتيجه نگرفته است و راضي نيست. يک ساعت بعد معلوم شد حدسم درست بوده است.
تا آن لحظه نمي‌دانستيم دکتر لاريجاني درآن وقت غيرمتعارف ملاقات براي چه به مجمع آمده است. حدس مي‌زدم حتما در رابطه با انتخابات است. ساعت ده صبح که آقاي دکترعلي مطهري با جمعي از اصولگرايان مانند آقاي دکترعباسپور، آقاي علوي نماينده مجلس خبرگان، خانم پيشگاهي فرد... با آقاي هاشمي ملاقات داشتند و مي‌خواستند دراين ملاقات ستاد اصولگرايان ايشان را فعال نمايند، پس‌از بحث و بررسي‌ها وکسب نظر و ديدگاه‌هاي آقاي هاشمي در مورد مرزبندي و نحوه ارتباط اين ستاد با ستاد مرکزي آيت‌الله، که جناب آقاي مهندس اسحاق جهانگيري آن را اداره مي‌کرد،آقاي هاشمي سر صحبت را باز کردند و گفتند: آقاي دکترعلي لاريجاني صبح به من تلفن زدند و پيشنهاد ملاقات دادند. گفتم به مجمع بياييد. نيم ساعت با من ملاقات داشت .پيغامي از شوراي نگهبان آورده بود که من ازحضور در صحنه انتخابات انصراف بدهم . من به ايشان گفتم: هرگز اين کاررا نمي‌کنم. پس ازبحث‌هايي که شد، گفتم: رهبري به من بگويند انصراف بده که دراين صورت البته با ذکر دستور رهبري انصراف مي‌دهم. راه ديگراين است که شوراي نگهبان اعلام عدم احراز صلاحيت بکند، خوب بکند. من هيچ اعتراضي نخواهم کرد .
آقاي هاشمي گفتند: به آقاي لاريجاني گفتم: اگربدون دليل انصراف بدهم به مردم چه جواب بدهم؟ و مردم چه مي‌گويند؟
آقاي هاشمي گفتند: آقاي لاريجاني وقتي موضع مرا ديد، ازمن پرسيد: اگرشما انصراف ندهيد و شوراي نگهبان صلاحيت شما را رد بکند، دراين صورت عکس‌العمل شما چه خواهد بود؟ به ايشان گفتم:عکس العملي نشان نخواهم داد. با مردم صحبت خواهم کرد و مسائل را با آنها درميان خواهم گذاشت.
جلسه ستاد اصولگرايان با حاج آقا که تمام شد، همه دوستان به طبقه پايين آمدند تا درباره تعيين مسوولين کميته‌ها و معاونت‌ها تصميم‌گيري و کار را شروع کنند .درجلسه آنها شرکت کردم. دکترعلي مطهري جلسه را به خوبي اداره مي‌کرد.نيم ساعتي نشستم و پيشنهاد مکتوبي دادم باتوجه به کناره‌گيري حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي سيد محمد حسن ابوترابي فرد و اينکه بعضي از دوستان آزاده فعال و مسوول ستاد ايشان براي کار در ستاد آقاي هاشمي به من اظهارآمادگي نموده‌اند، از نيروهاي ستاد در حال انحلال ايشان استفاده شود. سپس جلسه را ترک کردم تا به کارهايم برسم.
ملاقاتهاي حاج آقا تا ظهرادامه داشت. پس‌از نماز و ناهار ايشان طبق برنامه هميشگي استراحتي داشتند. ساعت ۵ عصرکه کارشان را مجددا شروع کردند، اولين برنامه ،خواندن خطبه عقد فرزند جوان يکي از محافظين ايشان بود. قبل ازاينکه وارد اتاقي بشوند که خانواده‌هاي عروس و داماد منتظرنشسته بودند به ايشان عرض کردم: چه خبر؟ گفتند: ازظهر،ديگرخبري ندارم. گفتم: خبري غيررسمي آمده است که شورا به شما۷ به ۴ راي داده است. به شوخي چيزي گفتند و وارد اتاق ملاقات شدند تا خطبه عقد را جاري نمايند.
پس ازاجراي صيغه عقد توصيه‌ها و نصايح ارزشمندي را به زوج جوان فرمودند و هديه‌اي هم به آنان دادند و دوباره به اتاقشان رفتند تا به ملاقاتهاي ديگرشان برسند.
ساعت ۶ عصرکه مجمع را به سوي منزل ترک مي‌کردم، سيل تلفن‌ها و پيامک‌ها در مورد نتيجه راي شوراي نگهبان درباره احراز صلاحيت آقاي هاشمي به من سرازيرشد که براي آنها جوابي نداشتم. يک خبر غيررسمي تاييد صلاحيت ايشان بود که منبع و صحت آن معلوم نبود .
درمسيرمنزل که راديو را بازکردم و ديدم دربرنامه‌اي غيرعادي! دارد با بعضي ازشخصيت‌هاي استان‌ها و نمايندگان مجلس خبرگان درباره «منزلت شوراي نگهبان و لزوم تبعيت از نظر و راي آن»! مصاحبه مي‌کند، تا آخرقضيه را خواندم و فهميدم اتفاق تلخي که صبح خبر آن را شنيده بودم، افتاده است .
شب که درلابلاي اخبارساعت ۲۱، گوينده خبر خبرها را قطع کرد و گفت: به خبري که هم اکنون به دست من رسيده، توجه فرماييد، معلوم شد شوراي نگهبان با صدور بيانيه‌اي، اسامي ۸ نفر از نامزدها را اعلام کرده است که درميان آنها نام آيت‌الله هاشمي وجود ندارد.
بعدها از آقاي هاشمي شنيدم، صبح زود آن روز، آقاي دکتر حسن روحاني به منزل ايشان رفته و او هم از طرف شوراي نگهبان به وي پيغام داده انصراف بدهند که ايشان اين پيشنهاد را قاطعانه رد کرده است.
گذشت آنچه گذشت! و شد آنچه شد! و رفت آنچه رفت! قطعا خبرهاي ديگري هم در اين يکي دو روز اعلام نتايج در اين باره وجود دارد که آقاي هاشمي درخاطراتشان درسال ۹۲ خواهند نوشت و نوشته‌اند. مسائلي نظير: بحث‌هاي داخلي شوراي نگهبان درباره صلاحيت ايشان و اعلام صلاحيت اوليه ايشان و بعد برعکس شدن ماجرا در پي اظهارات و اعلام خطرمقام اطلاعاتي نسبت به حضور آيت‌الله درصحنه انتخابات.
خود من ازمنبع موثقي که شاهد واقعه بوده است، شنيدم ،وقتي بحث صلاحيت آيت‌الله هاشمي درشورا مطرح شده است، نظرتقريبا همه اعضاي شورا اين بوده است که صلاحيت ايشان نياز به بحث و بررسي ندارد و پرونده را کنارگذاشته‌اند تا به موارد ديگري برسند. در اواسط جلسه مقامات اطلاعاتي و امنيتي! احتمالا! بدون اطلاع قبلي به شورا آمده‌اند و خواسته‌اند درجلسه شرکت کنند تا درباره مطلب مهمي نظرمشورتي! بدهند. سپس بعضي از اعضاي شورا معترضانه اين حضور را بي‌سابقه و مغاير با اصول کاري شورا و در نتيجه نافي مسووليت خود دانسته و حضور آقايان اطلاعاتي را نپذيرفته‌اند.
درکشاکش‌هاي بعدي، قرارشده فقط مقام مافوق اطلاعاتي، درجلسه شرکت کند و مشورت(؟) بدهد! و بقيه همکاران وي از جلسه شورا بيرون بروند که بعد از اين، قضايا سير و مسيرديگري پيدا کرده است. که انشاءلله، شايد! بيست و چند سال ديگر در خاطرات آيت‌الله هاشمي، جزئيات بيشترآن را خواهيد و خواهند خواند!
به هرتقدير هرچه بود اين مساله هم تمام شد و هاشمي که مي‌گفت به رغم ميل شخصي و اعلام قبلي خود، براي حضور در اين عرصه با خدا معامله کرده است در قلوب ملتي که مي‌خواستند با رايي باشکوهتر از رايي که در سال ۱۳۷۶ به خاتمي‌داده بودند، او را در همان دور اول انتخابات و به ساختمان پاستور بدرقه نمايند جاودانه شد و يک بازي سخت‌و‌نفس‌گير را قبل از شروع رقابت‌ها به سود خود با پيروزي به پايان برد تا اين آيه درجان جان‌ها طنين افکن شود که: و من يتق‌الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب! هرکس تقوي پيشه نمايد، خداوند راه خروج از بحران و مشکلات را براو منکشف خواهد فرمود.
نويسنده : غلامعلي رجايي
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
"گذشت آنچه گذشت! و شد آنچه شد! و رفت آنچه رفت!"
تاریخ ، گواهی خواهد داد که :
جناب هاشمی چقدر بزرگ است
پاسخ ها
خیلی بزرگ آنقدر که پا رو همه چیز بذاره؟؟؟؟؟؟
عجب (البته این رو برا عومل سایت نوشتم که در هواداری از ... بنام هستن.)
بگو خوب !!
هم افسوس میخورم از اینکه تاریخی که از 40 فصل آن حداقل 20 فصل را آقای هاشمی تشکیل میدهند عده ای بی بضاعت اینطوری رقم میزنند واز طرف دیگری غبطه میخورم به بزرگی مردی که لرزش یک تارمویش تمام خیمه های نااهلان را میرزاند وطوری دستپاچه وهول میشوند که از ترس با زن وبچه به شورای نگهبان هجوم میبرند وباز متاسف میشوم ازاینکه این شورای نگهبانی که به زعم خودشان سنجه بزرگان کشور هستند تسلیم خواسته یک نفر میشوند !!! عجب شورای است این شورا ..
به هرحال عدو شد سبب خیر همین که ایشان فرمودند که به روحانی رای دهید من که قصد شرکت درانتخابات را پس از رد صلاحیت نداشتم رای دادم وبعد دیدم که این هماهنگی مدنی با یک جمله ایشان به بیش از 18000000 رسیده است که قطعا در انتخابات 4 سال بعد آن عده ای هم که شرکت نکرده بودن به این نهضت میپیوندند
پس هنوز سرداری ای هاشمی بزرگ و نه همتراز در دوستی داری و نه دشمنی که اندازه شما باشد
محبوب دلهایی
خداوند بزرگ این مرد بزرگ را برای ملت بزرگ ایران نگه دارد
شیر اگه پیر هم باشه بازم شیره.مردم ایران اگر بدانند که این دلاور در دوران سازندگی پس از جنگ چه خدمتی به این کشور "اونهم با نفت گاها تا 8دلار" کردند.انقدر در قضاوت بی انصافی نمیکنن.دیدیم نفت 150دلار و عدالت عمومی را. گذشت زمان بهترین قاضی است...
لطفاً این قدر دروغ تحویل افکار عمومی ندهید. تایید صلاحیت ایشان با اعمال وابستگانشان جای تعجب داشت نه عدم صلاحیت!