لایه های پنهان مگامالی شدنِ شهرهای مان
به فضای شهر نیک بنگرید! ساختمان هایی در گوشه و کنار شهرهای بزرگ، شهروندان را به خود می خوانند: «خوش آمدید!» مجتمع های تجاری و سیتی سنترها جای میادین شهر نشسته اند؛ اینها به جای فضای عمومی رسمی، مورد استفاده قرار می گیرند؛ جماعت و خلق دور هم می نشینند و این حضور نوعی مقاومت برابر فرهنگ رسمی است.
عباس کاظمی، جامعه شناس، ظهور مگامال ها را نتیجه سیاستگذاری نانوشته ای می داند که برای شهرداری تهران محل درآمد بود و برای زنان و جوانان محلی برای رفع نیازهای مادی و معنوی؛ محلی برای ابراز فردیت خود و منیتی که در مراکز رسمی پنهان می ماند. گوشه ای از این منیت.
این نماد مدرنیته آثار مثبت و منفی زیادی برای جامعه دارد؛ حضور در این مراکز خلقی را شکل می دهد که دیگر به دنبال ایدئولوژی و رهبری واحد نیست؛ آنها آرمان دیگری از هم سن و سال های خود در چند نسل قبل دارند؛ آرمانی از جنس واقع گرایی در زندگی و گزینشی به نام سبک زندگی.
شهر تهران و خیلی از شهرهای بزرگ ایران محل ظهور مگامال ها و مجتمع های تجاری است؛ این تعدد ساخت و سازها ریشه در چه اولویت هایی دارد؟
- توسعه مراکز تجاری و مال ها در ایران تابع عوامل مختلفی است. در این مسئله عوامل متعددی چون پدیده جهانی شدن، مصرف گرایی و نیازهای جدید جمعیتی به فضاهای جدید که آنها در بازار سنتی جایگاهی ندارند، دخالت دارد اما من ترجیح میدهم به این عوامل نپردازم، بلکه ترجیح می دهم اول به این نکته اشاره کنم که نوع سیاستگذاری نانوشته ای بر توسعه فضای تجاری و مراکز خرید در تهران وجود دارد.
سرمایه گذاران به این نتیجه رسیده اند که به دلیل افزایش قیمت ها، مردم تمایلی به خرید مسکن ندارند. برای همین شهرداری و نهادهای شهری و سرمایه گذاران از طرح مگامال سازی استقبال می کنند. به قدری هجوم به این حوزه معنادار بود که به غیر از بخش خصوصی، بخش دولتی، بانک ها، بنگاه های عمومی غیر دولتی، نهادهای حاکمیتی و نظامی همه درگیر ساخت و ساز مال ها شده اند. در اینجا بحث عرضه و تقاضا مطرح نیست، بلکه فرصت هایی است که سرمایه گذارها برای سود بیشتر پیدا کرده اند.
گسترش مال ها چه تاثیر مثبت یا منفی روی زندگی شهروندان دارد؟
- ما نمی توانیم تاثیر مثبت و منفی یا تاثیر بلندمدت و کوتاه مدت مال ها را از همدیگر جدا کنیم. می دانیم که در ظرف چند دهه، در شهر تهران شهرداری ها تلاش کردند فضاهای سبز را گسترش دهند، پارک و فرهنگسرا ایجاد کنند و تا اندازه ای موفق بودند اما فضاهای عمومی به دو دلیل مناسب و کافی نبود. یکی به دلیل جمعیتی و دیگر به دلیل سیاست های رسمی که برای توسعه فضای عمومی و مصرف فضای عمومی وجود دارد.
از طرفی مراکز خرید در فضای شهری، فضایی بسته دارد. به یک معنا فضایی است که مالکیت مشخصی دارد که می تواند با دقت آن را زیر نظر داشته باشد. با این حال در برخی موارد محدودیت های حضور در فضاهای عمومی باز شهری را هم ندارد.
به نظر می رسد که در اینجا فرصت های مردم در فضاهای عمومی، تجاری می شود.
- این از اثرات منفی گذراندن زمان در فضاهای تجاری است؛ همه مردم دسترسی آزاد به این مناطق ندارند، حاشیه شهرها از این فرصت محروم هستند. از طرفی مالک این مراکز هر زمانی که بخواهد می تواند این مراکز را کنترل کند اما جنبه مثبت این مال ها این است که این مراکز همواره مورد توجه زنان و اقشار جوان بوده اند.
آیا گرایش زنان به مگامال به دلیل مصرف گرایی آنهاست یا دلایل دیگری هم در این مسئله دخالت دارد؟
- این که زنان و جوانان گرایش بیشتری به مصرف کالا و برند دارند، نکته ای است که خیلی ها بر آن تاکید دارند ولی در پژوهشی که ما انجام داده ایم دلایل دیگری هم برای حضور زنان در مگامال ها وجود دارد؛ مهم ترین دلیل احساس امنیت زنان در این مکان هاست. ما باید مفهوم احساس امنیت را از نو برای حضور زنان در مال ها معنا کنیم.
مراکز خرید چگونه به تمایززدایی و تمایزبخشی میان فضاهای سنتی و مدرن و طبقات حاضر در این مکان ها می انجامد؟
- مرکز خرید برای سه گروه است. گروه تحصیلی بالاتر در مقابل گروه تحصیلی پایین تر. گروه درآمدی بالا، در مقایسه با درآمد پایین و گروه سنی جوان در مقایسه با گروه سنی میان سال به بالا. یعنی این سه گروه بیشتر به مرکز خرید می روند و حضور دارند اما به لحاظ درآمدی، مجموع طبقه متوسط بیشتر از طبقه پایین و بالا در مراکز خرید حضور پیدا می کنند و خرید می کنند. جالب اینجاست که حتی طبقه بالا نیز چندان گرایشی به خرید در فضاهای صرفا مراکز خرید ندارند و خریدها را شاید خارج از کشور یا تک فروشگاه ها انجام می دهند.
طبقه پایین نیز زیاد خرید ندارند چون فکر می کنند این مراکز قیمت بالایی دارند و این جماعت اغلب به کارهای ایرانی رو می آورند و بیشتر به قیمت اهمیت می دهند تا به زیبایی و لوکس بودن کالا. طبقه متوسط بیشتر دنبال جابجایی منزلتی است. این طبقه بیشتر دنبال این است که منزلت و جایگاه خودش را تغییر بدهد و در نردبان اجتماعی خود را بالا ببرد و با خرید کردن و خرج کردن این احساس به او دست می دهد که تغییر می کند.
در طبقه متوسط پایین نیز رفتن به مرکز خرید اقبال دارد. یعنی حتی گروه های درآمدی ۲ میلیون به بالا تا ۳ میلیون دوست دارد که از مرکز خرید بیشتر خرید کنند چون اینها فکر می کنند با خرید کردن می توانند بین خودشان و دیگران یک تمایز موقتی ایجاد کنند. آنها می خواهند از طریق مصرف مراکز خرید خودشان را بالا بکشند.
به نظر می رسد امروزه جوانان برای نمایش طبقه و هویت بخشی به خود به جای الگوهای مالی - فرهنگی به خرید گرایش دارند؛ چرا؟
- یک پاسخ ساده می تواند این باشد که ما در جامعه مصرفی زندگی می کنیم. با فهم این جمله به ظاهر ساده باید متوجه بود که نباید مصرف را صرفا با خرید گره زد. باید آن را در معنای عام تری فهم کرد؛ اینکه همه چیز قابلیت مصرف کردن دارد. شاید شما بیشتر برند کالا مد نظرتان باشد اما همه چیز مصرف می شود.
اما طبقه متوسط بیشتر نیاز دارد که از طریق مصرف، سبک زندگی خودش را بسازد. یک بخش از طریق خرید این سبک را می سازد یعنی سعی می کند خودش را جلوتر از آن چیزی که هست نشان بدهد. از این زاویه مصرف طبقه متوسط در ایران خیلی نمایشی است. از نظر جامعه شناسان مصرف کالا جنبه سمبلیک هم دارد و با انتقال معنا، تمایز ایجاد می کند. شاید تصور می کنیم که برند خودش باید سخن بگوید.
انتخاب سبک زندگی به غیر از هویت طبقاتی، آیا به لحاظ اقتصادی و فربه شدن طبقه متوسط توجه دارد یا نه؟
- این که طبقه متوسط در دهه های اخیر تقویت شده یا نه؟ محل مناقشه است. خیلی ها معتقدند این طبقه ضعیف شده و عده ای معتقدند این طبقه فربه شده است. من معتقدم در دهه اخیر، این طبقه حجم وسیع تری از جمعیت را در بر می گیرد. اگرچه این طبقه فراز و نشیب هایی داشته و در دوره هایی خیلی ضعیف تر شده و در دوره ای تقویت شده است اما انتخاب سبک زندگی توسط این طبقه بیشتر از این که به منابع مالی - اقتصادی برگردد، به مسئله و منابع هویتی این طبقه بر می گردد. این انتخاب ها باید به برساختن هویت این طبقه کمک کند.
به نظر می رسد طبقه متوسط با تغییر و تحولی روبروست؛ اگر زمانی رفتارهای این طبقه با مشخصه اقتصادی متمایز می شد. الان این تمایز به مصرف و سبک زندگی آنها بر می گردد. خود این مسئله چقدر در سیاست گذاری های کلان و خرد و در تحولات سیاسی - اجتماعی تاثیرگذار است؟
- افزودن مصرف برای طبقه متوسط مسئله ای قدیمی است؛ توجه به سبک زندگی یا مصرف را اولین بار ماکس وبر مورد توجه قرار داده است. شاید در برداشت اقتصادی منابع درآمدی را برای تعریف طبقه متوسط لحاظ می کنند اما به غیر از منابع درآمدی برای ما مصرف هم مورد توجه است. از طرفی احمد اشرف، در دهه هفتاد شمسی مقاله ای درباره طبقات اجتماعی و انقلاب اسلامی نوشته است.
وضعیت طبقه های متعدد طبقه متوسط چگونه است؟ با توجه به تغییراتی که در جامعه ایجاد شد و گرایش به سبک زندگی مدرن، طبقه متوسط سنتی چه راهی در پیش دارد؟ آیا این طبقه در طبقه متوسط مدرن تحلیل خواهد رفت؟
- این پرسش خوبی است! طبقه متوسط یکپارچه و یکدست نیست بلکه چندگانگی های زیادی دارد. برای همین مذهبی یا سکولار بودن، مدرن یا سنتی بودن این طبقه به سختی قابل اثبات است. مثلا بخشی از طبقه متوسط به سمت طبقه متوسط سنتی گرایش دارد چون مذهبی ایدئولوژیک هستند و توسط قدرت تقویت می شوند تا طبقه متوسط دین دار روی کار آیند.
عده ای گرایش مردم به حضور در مگامال ها را به دلیل خلأ معنایی آنها می دانند.
- به چه معنا؟
یعنی جوان های دهه 70 و 80، سیاست و مسائل عمیق اجتماعی را درک نمی کنند و سطحی بین و مصرف گرا هستند.
- بخشی از جامعه شناسان این مسئله را مطرح می کنند؛ آنها بر اساس معیارهای خودشان جامعه و افراد را تقسیم بندی می کنند. این که سیاست فی نفسه دارای ارزش است یا نه، از نظر من محل پرسش است. این که جوانان باید همان طور سیاسی باشند که در 50 یا 60 بودند، فی النفسه واجد ارزش نیست. نسل انقلاب نسل بعد از خود را فاقد آرمان می داند در حالی که این گونه نیست.
آیا اینها گروه همگرای اجتماعی هستند یا توده بی شکل و گذرا؟
- من این نگاه دوگانه را نمی پسندم و معتقد به رویکرد منفی به مفهوم جماعت نیست. این که جماعتی که جوانان از طریق آنها خودبیانگری می کنند نقش مهمتری از فعالیت های حزبی و تشکیلاتی برای آنان دارد. جماعت گروهی بی شکل و محتوا نیست که صرفا تحت تاثیر هیجانات آنی باشد. جوانان امروزی تغییرات جزیی را از طریق تشکیل جماعت ها می خواهند. اینها نیاز به شاخص واحد و ایدئولوژی مشخصی ندارند. نسل جدید خودشان را درون جماعت پیدا می کنند و از این طریق برابر هنجارهای رسمی و تعریف شده مقاومت می کنند.
شما قبلا اصطلاح پرسه زنی برای مراکز خرید را به کار برده اید؛ آیا هنوز هم پرسه زنی برای مگامال ها کاربرد دارد؟ اینها چرا پرسه زن هستند؟
- من در دهه هفتاد بین پرسه زن و خریدار تفکیکی قائل شدم؛ این تفکیک بیشتر ناظر بر مراکز خرید دهه هفتاد بود. موج جدید مجتمع های تجاری به شکل دیگری باید فهم شود. در دهه ۷۰ توقف بیجا مانع کسب بود. آن فضا طوری بود که فرد به قصد خرید وارد آنجا می شد ولی امروز مجتع تجاری، فرد را آشکارا برای تفریح دعوت می کند؛ سینما و کافی شاپ ها و فودکورت ها مشخصه امروز مجتمع تجاری است.
آیا این نوعی تاثیرگذاری مگامال ها در عرصه سیاست کشور است و آیا مگامال ها می خواهند به جای بازار سنتی در حوزه تاثیرگذاری بر سیاست بنشینند؟
- من معتقدم همچنان بازار نقشی در کشاندن افراد به سمت خود خواهد داشت. خرید همچنان در اینجا موضوعیت دارد. از طرفی بازار سنتی به محلی برای بازدید توریست ها تبدیل شده است اما در پرسه زنی و تفریح مراکز خرید از بازار سبقت می گیرد؛ اگرچه بازار از بین نمی رود و ممکن است نقش آن کم رنگ شود یا نقش آفرینی آن شکل دیگری پیدا کند. مردم در بازار به دنبال نیاز دیگری می روند ولی بازار به مطالبه تفریحی مردم پاسخگو نیست. از طرفی نقش سیاسی بازار محل مناقشه است.
آیا مگامال ها می توانند جای بازار را در سیاست و فرهنگ بگیرند؟
- خیر. این نهادها هم با کمک بخش خصوصی، دولت و نهادهای حاکمیتی ایجاد می شوند. این مراکز نمی توانند جای بازار سنتی را بگیرند و من چنین فرضی را نمی توانم در زمان کوتاه داشته باشم اما به لحاظ شکل فرهنگی، این مراکز می توانند نقش سیاسی خود را بازی کنند و پیامد ناخواسته سیاسی در بر داشته باشند.
نظر کاربران
ما ایرانی ها تا گند چیزی رو درنیاریم ول کن نیستیم .
همیشه از یه طرف بوم میوفتیم پایین .
الان هرجا رسیدن مال زدن . که اکثرا هم از نظر فضا و داشتن پارکینگ و سرویسهای بهداشتی مشکلات عمده دارند