پروازي: فعاليت شوراي اصلاحطلبان بايد ادامه يابد
مجمع ايثارگران اصلاحطلب تشكلي است كه توانسته طي هفتههاي گذشته نخستين كنگره خود را برگزار و شوراي مركزياش را معرفي كند. شكلگيري اين تشكل سياسي اگرچه فرآيندي زمانبر بود اما آنها از همان ابتدا كه تصميم به تشكيل گرفتند، توانستند با پيشنهاد سيد محمد خاتمي به عضويت در شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان درآيند و در مهمترين تصميمات اين جريان سياسي حضور و اثر داشته باشند.
نخستين جلسه رسمي ما بعد از تاييد وزارت كشور انجام ميشود.
كنگره شما با حضور نماينده وزارت كشور برگزار شده و چند هفته از آن ميگذرد. آيا پيگيري كردهايد كه چرا هنوز تاييديه از سوي وزارت كشور صادر نشده است؟
هنوز به ما پاسخي ندادهاند و اين به منزله اين است كه صورتجلسه كنگره و مصوبات آن هنوز مورد تاييد وزارت كشور قرار نگرفته و آنها احتمالا همچنان مشغول بررسي هستند. بنابراين ما نيز منتظريم تا اين تاييديه صادر شود.
آيا زمان خاصي براي اين امر تعيين شده است؟
ما قواعد وزارت كشور را خبر نداريم اما اين فرآيند در مورد همه احزاب متفاوت بوده است. ميتواند يك روزه صادر شود ممكن هم هست كه يك ماهه مجوز را بدهند. چيزي مشخص نيست.
از سال ٩٤ به پيشنهاد آقاي خاتمي مجمع ايثارگران اصلاحطلب به عضويت شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان در آمده است. اين روزها در رد و تاييد تصميمات شورا اظهارنظرهاي گوناگوني ميشود. پس از دو سال حضور در شوراي عالي عملكرد آن را چطور ارزيابي ميكنيد؟
ما مجموعا تصميمات شوراي عالي اصلاحطلبان را مثبت ميدانيم اما به هر حال هر مجموعهاي قطعا حاوي سلسله نواقصي است كه بايد شناسايي و رفع شود. بنابراين اميدواريم دوستان نواقص را به مرور زمان برطرف كنند. در مجموع برآيند فعاليت شورا را مثبت ارزيابي ميكنم.
فكر ميكنيد اين نواقص چطور رفع خواهد شود؟ آيا تداوم شوراي عالي را راهحل مناسبي ميدانيد يا پيشنهاد تغيير ساز و كار سياسي اصلاحطلبان را داريد؟
قطعا فعاليت شوراي عالي بايد تداوم يابد اما با نگاههاي مليتر و جديدتر مشكلات و نواقص هم رفع خواهد شد.
يكي از نقدهايي كه منتقدين دارند اين است كه در شوراي عالي سياستگذاري آنچنان كه بايد به احزاب بها داده نميشود. شاهد اين مدعا نيز حضور چهرههاي ملي است كه در سطح كلان جريان اصلاحات اثرگذارند اما عضو هيچ يك از احزاب موجود نيستند. ضمن اينكه آيا اين نقد را قبول داريد يا خير؟ راهحل شما براي پاسخ به اين نقد چيست؟
ما بايد رفتهرفته چهرههاي ملي را هم در قالب احزاب تعريف كنيم.
يعني اين الزام ايجاد شود كه افراد حتما عضو حزب باشند؟
خير. اما اگر چهرههاي حقيقي و ملي به چهرههاي حقوقي و حزبي تبديل شوند گذشته از اينكه تاثيرگذار هستند حزبشان هم اثر خواهد گذاشت. در كشوري كه مدعي است در مسير توسعهيافتگي حركت ميكند فعاليتها و تصميمات سياسي هم بايد از كانال احزاب و تشكلها اتخاذ و اجرا شود. تلاقي تصميمات حزبي و فردي ممكن است تبعات خوبي نداشته باشد و اين به كليت تصميمات آسيب وارد ميكند.
نقدي كه برخي احزاب به فرآيند فعلي دارند اين است كه حزبي با گستره فعاليت ملي و هزاران عضو رسمي در سراسر كشور حق راي برابر با برخي احزابي دارد كه مجموع نفرات و اسناد حزبشان اصطلاحا در يك خودرو جا ميشود. شما اين نقد را ميپذيريد؟
حتما درست است. هر حزبي متناسب با وزنش بايد تاثيرگذار باشد. حزبي كه ١٠ اتوبوس آدم دارد با حزبي كه يك ميني بوس عضو دارد متفاوت خواهد بود. اگر به اين سمت برويم كه احزاب با وزن بيشتر اثر بيشتر داشته باشند تصميمات هم بهتر ميشود و مدل سياستورزي ما نيز بهتر از اين خواهد بود.
آيا ارادهاي براي رفع اين نقيصه وجود دارد؟
مذاكراتي كه در جلسات ميشود نشان ميدهد به اين سمت حركت ميكنيم كه احزاب قدرتمندتر موثرتر باشند. به نظر ميرسد در آينده نه چندان دور به اين سمت برويم كه هر حزبي متناسب با وزن خودش تاثير بگذارد در شوراي عالي هم اين اتفاق خواهد افتاد.
اصلاحاتي كه معتقديد بايد در شوراي عالي انجام شود منجر به تغييرات اساسي اين شورا خواهد شد؟
به هر حال در جلسات حتما حرفهاي جديد در شوراي عالي مطرح ميشود. هركس حرفهاي جديد و كارآمدتر بزند و بهتر عمل كند در فرآيند تغييرات نيز اثرگذارتر ميشود. شوراي عالي سياستگذاري يك شوراي غيرقابل دستكاري نيست و حتما براي بهبود كاركردش نيازمند اصلاحاتي است.
اصلاحطلبان در وضعيتي اقدام به كنش سياسي ميكنند كه عمدتا معتقدند به دليل شرايط خاص كشور نيازمند فعاليت جبههاي هستيم. اين فعاليت جبههاي الزامات و ائتلافهايي را هم درون خود دارد. فكر ميكنيد تا چه زماني اين وضعيت قابل تداوم است؟
روند توسعه حزبي در كشور بايد به جايي منتهي شود كه چند حزب قابل تامل نقش اول را بازي كنند. امروز چند صد حزب داريم اما اثرگذاري آنها كجاست؟ احزاب نتوانستهاند كرسي آرماني خود را احراز كنند. اگر حزبي نميتواند حتي در نيمي از كشور تاثيرگذار باشد نميتواند در شوراي عالي هم موثر باشد. توسعه يافتگي ملي ما را به اينجا ميرساند كه به سمت تشكيل احزاب بزرگ و قدرتمند برويم. توسعه حزبي در تعدد احزاب تعريف نميشود و نيازمند گذشت زمان هستيم.
امروز قريب به ٣٩ سال از انقلاب اسلامي گذشته است. از همان ابتداي انقلاب نيز مساله تحزب وجود داشته است. فكر نميكنيد اگر گذر زمان چارهساز ميبود بايد در اين ٣٩ سال اثر خود را نشان ميداد؟
امروز سرعت توسعهيافتگي بسيار زياد شده و به اين نقطه رسيده كه ٢٠ سال اول انقلاب را در سه سال طي كنيم. بنابراين ما هم مجبوريم با اين سرعت خود را هماهنگ كنيم به همان سمتي برويم كه عرض كردم.
ارسال نظر