بحث سهمیه ۵۰درصدی زنان و جوانان که برای اولینبار در مباحث توسعه پایدار به میان آمد، در عرصه سیاسی توسط اصلاحطلبان مطرح شد، آنچنان که حضور زنان و جوانان را در فهرست مجلس شورای اسلامی و شورای شهر تهران بهخوبی دیدیم.
طیبه سیاووشی شاهعنایتی در روزنامه آرمان: بحث سهمیه ۵۰درصدی زنان و جوانان که برای اولینبار در مباحث توسعه پایدار به میان آمد، در عرصه سیاسی توسط اصلاحطلبان مطرح شد، آنچنان که حضور زنان و جوانان را در فهرست مجلس شورای اسلامی و شورای شهر تهران بهخوبی دیدیم.
در ابتدا ورود زنان در عرصه کلان سیاسی و بهطبع در پستهای میانی نوعی منتفع شدن آنها از امتیازات شغلی در تمام سطوح قلمداد میشود.
منتها مساله این است که در کشورهای دیگر حضور زنان از ۳۰ سال پیش شروع شده، ولی در ایران حدود یکیدوسال است که مساله سهمیه مطرح شده است و از این بابت در حال تلاش هستیم، بهگونهای که ما بهعنوان نمایندگان مردم مطالبه سهمیه ۳۰درصدی زنان را بهطور دائم در تمام زمینههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی مطرح کردیم، آنچنان که در آخرین مصوبات دولت یازدهم سهمیه ۳۰درصدی برای زنان و سهمیه ۲۰درصدی برای جوانان پیشبینی شد.
مساله مهم این است که حتی یکی از وزرا، جناب آقای دکتر سلطانیفر، مطرح کرد که چرا ۳۰درصد؛ ما سهمیه ۵۰درصدی را به زنان اختصاص میدهیم.
ضرورت استفاده از توانمندی و مهارت زنان
بهلحاظ فرهنگی زیرساختها برای ورود زنان به عرصههای ورزشی، اجتماعی و... وجود دارد. گرچه سهمیه 50درصدی امری آرمانی است، اما آن چیزی که مطلوب ماست و مایل هستیم که در آن جهت تلاش کنیم، اختصاص سهمیه 30درصدی برای زنان است که اولین قدم برای پیشبرد اهداف توسعه نظام است، چون سهمیه زنان صرفا یک مساله جنسیتی و سهمگیری نیست.
مساله این است که ما میتوانیم در قرن 21 از توانمندی و مهارت زنان بهعنوان یکی از مهمترین منابع انسانی استفاده کنیم. کشورهای پیشرفته صرفا منابع اقتصادی را طلا و نفت نمیدانند. در این کشورها تفکری که منابع را مدیریت میکند، بسیار مهمتر است.
این در حالی است که حتی زمانی زنان با ورودشان به مراکز آموزش عالی موجی از نگرانی را در مسئولان به راه انداختند و این سوال پیش آمد که چرا بیش از 63درصد زنان در مراکز آموزش عالی حضور دارند، در حالی که این مساله نشاندهنده نیاز زنان برای ورود به عرصههای متفاوت است.
از سوی دیگر، تمام زنان ایرانی شاید تمایل نداشته باشند که وارد عرصههای کلان و پستهای مدیریتی شوند، ولی مایل هستند که بهعنوان زن، فعال اجتماعی، مادر و همسر خوبی باشند. بهنظر من تاکید بر سهمیه 30درصدی زنان با توجه به فرهنگ، عرف، مسائل مذهبی و امکانات کنونی کشور از مشکلاتی که در کشور به وجود آمده، جلوگیری خواهد کرد و نادیده گرفتن زنان بهعنوان نیمی از جمعیت جامعه ضربات سختی را به پیکره اجتماع وارد میکند که ما آن را بهخوبی نمیبینیم.
دوباره تاکید میکنم مساله جنسیت مطرح نیست. در واقع در آفرینش، زن و مرد برابرند و باید ورود زنان را به عرصههای مختلف به انتخاب خودشان بگذاریم. اگر مایل بودند از سهمیه 30درصدی خود استفاده کنند و اگر نه، خانهداری را انتخاب کنند.
الان در کشورهای پیشرفته یک مادر خانهدار به فرزندآوری افتخار میکند و همگان نیز به انتخاب او احترام میگذارند؛ از خانمی که در بالاترین رده سیاسی و اقتصادی است تا افرادی که بهدنبال این سیاستها هستند، این خانم را مورد تکریم قرار میدهند، چون خودش انتخاب کرده است.
تبعات منفی محدودیت زنان
بر اساس آمارها به روایتی ۱۶میلیون و به روایت دیگری ۲۰میلیون زن خانهدار در جامعه ایرانی حضور دارند. این امر طبیعی نیست، یعنی فشاری پشت این مساله است که موانعی را پدید آورده که زنان وارد عرصههای مختلف نشوند.
از سوی دیگر، وقتی زنان وارد این عرصهها میشوند، به زعم دیگران این عرصهها مردانه است، در حالی که باید این تابو شکسته شود، چرا که محدودیت و جلوگیری از حضور زنان تبعات منفی فراوانی دارد.
با وجود این، ما مایل هستیم به ابعاد مثبت حضور زنان بپردازیم و هماکنون تلاش میکنیم که سهمیه ۳۰درصدی آنان را پیش ببریم، حتی در فراکسیون زنان منشوری را تنظیم کرده و با وزرا صحبت کردیم، آنچنان که دوباره بر مساله عدالت جنسیتی که در برنامه ششم توسعه برای ارتقای شغلی و استیفای حقوق زنان مطرح شد، تاکید کردیم. بر همین اساس باید از توانمندی زنان استفاده شود و دوباره از تمامی وزرا وقت خواهیم گرفت و خدمتشان خواهیم رفت تا مجددا این درخواست را شفاهی مطرح کنیم.
جلوگیری از ورود جوانان با پدیده آقازادگی
در رابطه با سهمیه جوانان هم باید بگویم که در برنامه ششم توسعه تاکید شده از نیروهای جوان استفاده شود. بنابراین بحث جوانسازی در دولت و بخشهای مختلفی که فعال هستند، به میان آمده است، ولی این فرصت به شکل یک فرصت آزاد نیست؛ یعنی اگر در عرصه جوانان اتفاقی هم میافتد و آنها میتوانند به پستهای مدیریتی ورود پیدا کنند، تعدادشان کم است و خود جوانان توانستهاند از این فرصت آنچنان که باید و شاید استفاده کنند.
پدیده آقازادگی یا تعابیر دیگری که بهعنوان رانت اطلاق میشود، باعث از بین رفتن فرصت ورود جوانان به عرصه مدیریتی شده است که این یک امر منفی است. با وجود این، جوانان نخبه و توانمندی داریم که به دلیل عدم استفاده از آنها، یا مهاجرت کرده یا دست به کارهایی در جامعه زدهاند که با سطح تحصیلات، توانمندی و مهارت آنها همخوانی ندارد، چون امکانات مالی و قدرت ندارند و بیبهره ماندهاند.
از این رو باید به جوانان امکانات و فرصت داده شود. همچنین آنها نیازمند سمنها و نهادهای غیردولتی هستند که استعدادهای آنها را شکوفا کند و بتوانند به عالیترین سطوح برسند. امیدواریم با تلاشهایی که در وزارت ورزش و جوانان برای قانونمند کردن خانه جوانان میشود، شرایط را تسهیل کنیم، چرا که این عرصه هم به لحاظ اشتغال و هم به لحاظ ایجاد فرصت بهرهمندی عرصه بسیار سختی است و یک عزم جدی و ملی را میطلبد.
شورای عالی جوانان در ساختار دولتی به هیچوجه کافی و راهگشا نیست. ورود و ارتقای جوانان برای پستهای کلیدی یک نوع استعدادیابی و ارزیابی در همه جای دنیاست. در واقع کشورهای پیشرفته یا در حال پیشرفت که اکنون تبدیل به قدرت اقتصادی شدهاند این مراحل را پشت سر گذاشتهاند، اما الان در کشور ما فرصت بسیار محدود است و باید تلاش بیشتری کنیم.
ما بهعنوان دستگاه ناظر حداکثر تلاش را کرده تا به عرصههایی که مربوط به جوانان است، ورود پیدا کنیم و بتوانیم موانع ورود جوانان را به عرصههای مدیریتی کاهش دهیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر