شکل تازه توقیف فیلم ها
خبر بسیار ناامیدکننده است: رد شدن سه فیلمنامه سینمایی طی فقط چند روز نشان میدهد سینمای ایران بشدت نگاه به عقب دارد. اولبار بوی این اتفاق در مورد فیلمنامه لاتاری محمدحسین مهدویان به مشام رسید.
روزهای اول ریاست حیدریان با شعارهای زیبا شروع شد. با وعده تعیین تکلیف فیلمهای بلاتکلیف که البته جز مادر قلب اتمی و زادبوم تاکنون خروجی ملموسی نداشته و همه چیز در همان حد وعده و حرف و شعار مانده و البته با شعار یک فردای بیتوقیف برای سینما، وقتی با ادبیاتی امیدآفرین گفت: «موافق نیستم یک اثر و محصول هنری در قفسه بماند؛ چون نه این دوره، دوره ماندن اثری در قفسه است و نه هنرمندان این دوره را باید به اینجا رساند.» این واژهها معنایی جز نبود توقیف در نظام فکری و برنامهریزی حیدریان برای فردای سینما نداشت و ندارد. اما با اتفاقاتی که این روزها در حوزه سازمان سینمایی رخ داده، به نظر میرسد مَثَل «از طلا گشتن پشیمان گشتهایم...» قرار است یک بار دیگر- بعد از دهها بار تجربه تلخ دیگر- در این سامان مصداق یابد.
باید به این واقعیت اذعان کرد که موفقیت حیدریان در ادای وعده سینمای بیتوقیف میتواند آیندهای سرشار از اعتمادبهنفس و خلاقیت را برای سینماگران نوید دهد. با این توضیح که مدیر سازمان سینمایی این نکته را پیش چشم آورد که موفقیت در سیاستگذاری حوزهای چون سینما چیزی نیست که صرفا با آماردهی و بیلانسازی و مواردی از این قبیل به دست آید. این نگاه چیزی است که کمبودش را این روزها در سازمان سینمایی میبینیم. درواقع اتفاقاتی که در روزهای اخیر در سازمان سینمایی رخ داده، نشانی غیر از این ندارد که محمدمهدی حیدریان برای عمل به وعده نبود توقیف در دوره ریاستش راه خطرناکتر کنترل شدید پیش از ساخت فیلمها را بهعنوان راهنمای حرکت سازمان انتخاب کرده است و میدانیم که این راهِ آزمودهشده پیش از این بارها و بارها شکست را تجربه کرده و بیراه نیست این نکته را یادآوری کنیم که دستاورد این سیاست در دهه ٧٠ ورشکستگی کامل سینمای ایران از نظر اقتصادی و اعتباری بود که درنهایت جبران آن به جلوس مدیری چون مرحوم سیفالله داد بر صندلی معاونت سینمایی انجامید و هم او بود که در نخستین روزهای ریاستش زنجیرها را شل کرد و اجازه داد سینما و سینماگران نفسی بگیرند. طعنهآمیز است که ٢٠سال بعد از آن تجارب شورای پروانه ساخت، مدیری که ادامهدهنده راه زندهیاد داد بوده مسیری را پی گرفته که اساسا برای در هم شکستن آن پای به میدان گذاشته بود.
خبر بسیار ناامیدکننده است: رد شدن سه فیلمنامه سینمایی طی فقط چند روز نشان میدهد سینمای ایران بشدت نگاه به عقب دارد. اولبار بوی این اتفاق در مورد فیلمنامه لاتاری محمدحسین مهدویان به مشام رسید. فیلمنامه سومین فیلم مهدویان که به دلیل توجه به یکی از مهمترین و اساسیترین موضوعات اجتماعی که قاچاق زنان و دختران ایران به کشورهای عربی است، نتوانست پروانه ساخت دریافت کند. مهدویان که پس از کارگردانی دو فیلم موفق ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز میخواست لاتاری را بسازد، در اینباره در صفحه شخصی خود این داستان را چنین توضیح داد: «با همه تلاش و عشقی که خرجش کردیم، نشد که نشد که نشد. دلایلش طولانی و مفصل است. دوست ندارم خیلی مرور کنم، بهخصوص حالا که ازش گذشتیم تا برسیم به یک راه تازه.
نکته بامزه درباره این اتفاق موضعگیری شورای پروانه ساخت بود که در قالب سخنان جذاب و جالب جمال شورجه مطرح شد: «اعضای شورای پروانه ساخت صلاح ندیدند جوان خوشآتیهای مثل آقای مهدویان ورود به موضوعی کند که ممکن است حاشیههایی را به دنبال داشته باشد.»؛ نکتهای که با کنایههای هادی حجازیفر هم مواجه شد و بههرحال گذشت...
میتوانست این اتفاق بهعنوان یک رخداد معمولی و یک توصیه دوستانه از سوی سازمان سینمایی به فیلمساز ارزشی جوانی قلمداد شود که این روزها به حاشیه افتاده و سازمان با احساس خطر از درغلتیدن او به سوی سینمایی دیگر از این کار ممانعت به عمل آورده است. اما رخدادهای بعدی نشان داد شورای پروانه ساخت قرار نیست این توصیههای مشفقانه را پایان دهد. درواقع بعد از لاتاری، آتش دخالتهای شورای پروانه ساخت دامن سعید روستایی را گرفت. او که یک ماه پیش فیلمنامه متری ششونیم را به شورای پروانه ساخت داده بود، خبردار شد که این فیلمنامه نمیتواند ساخته شود و دلیل این اتفاق نیز مجوز نداشتن تهیهکننده و البته تلخی فیلمنامه عنوان شد.
نکته اصلی اما در همین مورد نیاز فیلمنامه به اصلاحات است. شورای محترم پروانه ساخت در این میان ظاهرا به نکاتی اشاره کردهاند که همه چیز را در سناریو تغییر میدهد و باعث میشود روستایی برای یکی از شخصیتهای این فیلمنامه سرنوشت و داستان جدیدی را روایت کند. به عقیده اعضای شورای پروانه ساخت، فیلمنامه جدید از فیلم ابد و یک روز سیاهتر و تلختر است و به همین دلیل به روستایی اعلام کردهاند که داستان فیلم جدیدش را شیرینتر کند. این فیلمنامه که داستانی مردانه و شخصیتمحور دارد که قرار است شهاب حسینی و پیمان معادی نقشهایش را بازی کنند، به گفته آنهایی که آن را خواندهاند دیگر کاراکتری مثل سمیه با بازی پریناز ایزدیار ندارد که کاراکتر محوری داستان باشد و اتفاقات و تلخیها را تلطیف کند و ظاهرا با اعمال تغییرات بدل به فیلمنامهای دیگر خواهد شد که البته به نظر میرسد روستایی با درک اینکه چارهای دیگر ندارد، تغییرات را پذیرفته و درحال بازنویسی فیلمنامهاش است.
وقتی در نظر میآوریم که تازه این دو فیلمساز کسانی هستند که در دوسال اخیر تحسین شدهاند و با این حال چنین زیر فشار هستند، وضع و حال دیگر فیلمسازان در مواجهه با این شورا هراسناکتر هم جلوه میکند. نکتهای که همین روز گذشته سروصدای پوران درخشنده را نیز درآورد. او که مدتهاست در پی ساخت فیلم هیس پسرها فریاد نمیزنند است، بعد از اینکه در چند روز گذشته اخباری درباره مخالفت شورای پروانه ساخت با فیلمنامه این فیلم در برخی رسانهها منتشر شد، در واکنش به این موضوع با انتقاد از اعضای شورای پروانه ساخت و معاونت نظارت سازمان سینمایی گفته که وقتی به آنها مراجعه کرده، هیچکدام از اعضای این شوراها تعاملی با او برقرار نکردند و علت رد شدن فیلمنامه جدیدش را هم اعلام نکردهاند: «علت رد فیلمنامه از سوی شورای پروانه ساخت به من اعلام نشد.
این کارگردان هم انگار به همان درد دیگر فیلمسازان در روزهای اخیر مبتلا شده است. درد ممیزیهای بیمنطق فراوان تا فیلمی مشکلدار و منتقد به فهرست فیلمهای مشکلدار قبلی افزوده نشود. به همین دلیل هم احتمالا درخشنده فیلمش را خواهد ساخت، اما با اصلاحات فراوان تا دیگر نتیجه کار شبیه آنی نباشد که او نوشته است. درخشنده در این مورد میگوید: «بههرحال شورای پروانه ساخت اعلام کرد که فیلمنامه من با رأی و نظر اکثریت اعضا رد شده است. ممکن است با یکسری ممیزیها به فیلمنامه پروانه ساخت داده شود اما هنوز تصمیم برای این کار نگرفتهام و نمیدانم که میخواهم از فیلمنامه حذف کنم یا خیر.»
اگر این اتفاقات را کنار هم قرار دهیم، این نتیجه به ذهن میآید که سازمان سینمایی در تغییر استراتژی خود و برای خلاصی از توقیف، ممیزیها را یک قدم به عقب رانده باشد. شدت گرفتن ممیزی با هدف ممانعت از توقیف اگرچه در کل میتواند از این نظر که «از هدررفت سرمایه و انرژی بسیاری از سینماگران جلوگیری میکند» در کل به نفع سینما باشد، اما فراموش نباید کرد که این ترفند نمیتواند آرامش و آسایش خاصی را در سینما به ارمغان آورد. مهمتر از همه اینکه این ترفند به معنای دور زدن وعدهها برای وانمود به عمل کردن به آنهاست که چندان منصفانه به نظر نمیرسد.
ارسال نظر