تلاش احمدینژاد برای ورود انتخاباتی هاشمی
روزنامه شرق در گفت و گویی با عباس سلیمی نمین نوشت: بخشی از فضای سیاسی قبل از انتخابات را آقای احمدینژاد و شوراینگهبان با ردصلاحیت آقای هاشمی ایجاد کردند. آقای احمدینژاد میخواست فضا را قطبی کند.
آقای عبدی در یکی از اظهارنظرهایش نوشته بود آقای مشایی و هاشمی با هم به وزارت کشور آمدند و در همان نوشته گفته بودند از طرف دولت به آقای هاشمی زنگ زدند که ما به وزارت کشور میرویم و شما هم تشریف بیاورید. اگر چنین مسالهای صحت هم نداشته باشد باز هم معتقدم آنها میتوانستند از وجود هم استفاده کنند.
آقای مشایی میتوانست از «نه» به هاشمی استفاده کند و آقای هاشمی از «نه» به احمدینژاد استفاده میکرد. درست است که با حضور آقای هاشمی موجی میان مردم شکل گرفت اما آیا واقعا موج عقلانی و بر اساس اندیشیدن و تامل بر عملکرد دوران مدیریت او بود؟
* در نامهای که پیش از انتخابات به آقای هاشمی نوشته بودم توضیح دادم که اتفاقا خوب است شما بیایید و حضور داشته باشید و بهصورت یک راز سربهمهر برای جوانان باقی نمانید. جوانان امروز ما دوران آقای هاشمی را درک نکردند و واقعا نمیدانند مثلا سطح تحمل آقای هاشمی تا چه اندازه است.
*اصلا اینطور نیست که چون شرایط و موجی نسبت به ورود آقای هاشمی ایجاد شده است مردم به این جمعبندی رسیده بودند که آقای هاشمی فرشتهنجات بود. بر این باور هستم که چون جریان دولت چنین چیزی را میخواست، این شرایط شکل گرفت. یعنی «نه بر خود» را در سبد آقای هاشمی قرار داد.
*دولتها یا افراد، سعی میکنند چهره مثبتی در آستانه انتخابات از خود نشان بدهند اما چرا در آستانه انتخابات برخی قیمتها بهصورت کاذب افزایش یافت و مثلا اعلام کردند ارز مرجع به فلان کالاهای اساسی تعلق نمیگیرد. دولتی که چنین امکاناتی داشت چرا عامدانه چنین کرد و قضیه را مدیریت نکرد؟ این اتفاق حاصلی نداشت جز آنکه چهرهای منفی از دولت کنونی ترسیم شود. فکر میکنید سود این نوع عملکرد بر مساله بهنفع کیست؟ بحث دشمن مشترک است. هم آقای هاشمی و هم آقای احمدینژاد دستکم در یک زمینه با هم متفق بودند و آن رای نیاوردن کاندیدای اصولگرایان بود. خود آقای احمدینژاد هم تلاش داشت آقای هاشمی پا به انتخابات بگذارد.
*برای آقای احمدینژاد مهمترین مساله این بود که هیچیک از اصولگرایان رای نیاورند. چرا آقای احمدینژاد در دولت دهم با اصولگرایان تعارضی جدی پیدا کرد؟ جبهه پایداری ایجاد شد تا اصولگرایان تجزیه شوند. اقدامات مختلف او باعث تخریب اصولگرایان شد. آقای احمدینژاد در مسیری است که با معیارهای اصولگرایی همخوانی ندارد و آنها را علیه خود میبیند. زمانی آقای احمدینژاد قهرمان نجاتبخش یا معیار سادهزیستی میشود یا کاپشن او در حراج به فلان قیمت گزاف فروخته میشود که معیارهای اصولی کمرنگ شود.
*چه کسانی در تعریفشان از احمدی نژاد غلو میکردند؟ اگر اسامی را کنار هم بگذاریم، متوجه میشویم آنها اطرافیان آقای هاشمی بودند. سابقه آقای رحیمی را بررسی کنید و ببینید پیش از این به چه کسانی نزدیک بودند. در آستانه انتخابات ۸۴ آقای رحیمی به چه کسی رای داد. آقای مرتضوی، ملکزاده و... قبل از این به چه کسانی نزدیک بودند؟ آقای ملکزاده از مجموعه دانشگاه آزاد بود. نزدیکشدن این افراد به آقای احمدینژاد نشانههای قابلتوجهی نیست؟ آقای احمدینژاد آنقدر به آقای جاسبی نزدیک شدند که آن بحث رایگیری انقلاب فرهنگی و حضور ایشان بهعنوان شخصیت حقیقی هم بهوجود آمد. آیا این افراد و نوع گفتارشان در مسیر فردمحوری نقش نداشتند؟
نظر کاربران
هاشمی فرشته نجات !!!!!!!!!!!!!!!
هاشمی واقعا آستانه تحملش پایینه و بدترین برخوردها رو با منتقدانش انجام داده
شما نمتوانید در عالم سیاست معلق بزنید چون اولین قربانی سیاست خواهید بود همه آقایان اصول گرا از احمدی نزاد حمایت کردند ونامزدان اصولگرا ثابت کردند که واقعا دو آتیشه هستند وتندرو واهل سیاست نیستند واگر هم هاشمی این نقشه ها را کشید زرنگی کرد وحزب اصول را به کلی از عالم سیاست حذف کرد