دکتر روحانی به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم در ۲۹اردیبهشت، هماکنون سکان دولت دوازدهم را به عنوان رئیس قوه مجریه در ایران به دست دارد. او در آغاز دور دوم از تلاش خود برای ایجاد فضای مناسب در پاسخگویی به شعارهای کمپین انتخاباتی خود رودرروی چراهای متفاوتی است.
مهدی مطهرنیا در روزنامه آرمان نوشت: دکتر روحانی به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم در ۲۹اردیبهشت، هماکنون سکان دولت دوازدهم را به عنوان رئیس قوه مجریه در ایران به دست دارد. او در آغاز دور دوم از تلاش خود برای ایجاد فضای مناسب در پاسخگویی به شعارهای کمپین انتخاباتی خود رودرروی چراهای متفاوتی است.
چرا روحانی بعد از کمپین انتخاباتی و اخذ رای مردم با درصد بسیار قابل قبول و قابل تاملی، هماکنون در چینش کابینه خود تلاشهای مضاعفش را به نمایش میگذارد، اما در عین حال در بیان آنچه پیش آمده است از منظر گزارههای کاربردی نوعی تناقض را در جامعه انتقال میدهد.
او از یکسو خود را در چینش کابینه آزاد معرفی میکند و از سوی دیگر به بسیاری از آمال و آرزوهایی که در چینش کابینه داشته است، توجه کرده، اما امکان حصول به آنها را فراهم نمیبیند. از اینرو یکی از چراهایی که هماکنون در مقابل دیدگان افکار عمومی وجود دارد، آن است که چرا روسایجمهور ایران نمیتوانند آنطور که باید و شاید زمینههای چیدن کابینههای خود را فراهم کنند.
چه نهادها، سازمانها یا احزابی بدون در نظر داشتن شعارهای مطرحشده در کمپین انتخاباتی رئیسجمهور خواهان فشار آوردن بر او در راستای جهتگیریهای ملحوظشده خود میباشند. بنابراین پاسخ به این چراییها در این زمینه باید مورد توجه رئیسجمهور باشد تا شفافیت در چینش کابینهای که او اعلام میکند از بهترین افراد ممکن استفاده کرده، چگونه به وجود آمده است.
چرایی دیگری که باید بدان توجه کرد آن است که دولت به معنای قوه مجریه در ساختار و بافتار قدرت در ایران چه جایگاهی دارد و چرا نمیتواند به آنچه به مردم وعده میدهد، عمل کند. میزان تواناییهای دولت در انجام وعدههایی که به ملت میدهد تا چه اندازه است.
آیا دولت در ایران نمایندگی ملت و به نام دولت نمایندگی همان ملت را به عنوان کشور در نظام بینالملل داراست؟ اگر داراست باید حوزههای فعالیت گوناگون سیاسی دولت مستقل از نهادهای دیگر در چارچوب قانون عملیاتی شود و دیگر نهادهای فراقانونی فرادستی تنها ناظر بر عملکرد دولت و تطبیق عملکرد دولت با معیارهای قانونی باشند، نه آنکه زمینههای ایجاد فضای مناسب در جهت ورود به بافتار قدرت دولت از سوی نهادهای فرادولتی فراهم آید.
اگر دولت نمیتواند اینگونه عمل کند پس نیاز به دولت در ایران به چه معناست. آیا قوه مجریه تنها یک هماهنگکننده و مجری برنامههای فرادستی خارج از قوانین و مقررات مندرج در قانون اساسی است؟ این نکتهای است که دولت باید بدان پاسخ گوید، چراکه اساسا به نظر میرسد دولت به معنای قوه مجریه تمام قدرت را دارا نیست، اما به همان نسبت باید به تمام مسائل، چالشها و بحرانهای فراروی ملت پاسخگو باشد.
این وزن از وظایف در برابر این میزان از قدرت تناسب ندارد. روحانی حداقل باید پاسخ دهد که چرا اینگونه است و تا چه اندازه میتواند سطح توقعات مردم از دولت را بالا ببرد. رئیسجمهور باید بگوید اگر بدین حد وقوف دارد چرا در کمپین انتخاباتی خود وعدههایی عرضه میکند که خارج از توان دولت است.
روحانی باید پاسخگوی این امر باشد که چرا جامعه ایرانی دچار بحرانهای تودرتویی است که هیچکس به این بحرانها توجه ندارد و حتی وقوع یک بحران در جامعه ملی در زمینههای گوناگون را رد میکند. دولت باید پاسخگوی این باشد که چگونه میتوان حساسیت نهادهای تصمیمگیرنده در ارتباط با بحرانهای زیرپوستی جامعه را از صندوقهای اسرار بیرون کشید و با شجاعت کامل واقعیتهای موجود را پذیرفت.
چرا نمیتوان برای حل این بحرانها اتحاد ملی در جامعه برای تجمیع امکانات معطوف به این ارزش به وجود آورد که آن را از این وضعیت خارج کند. چرا نسبت به آینده حساس نیستیم و تلاش نمیکنیم از غافلگیری استراتژیک دور شویم.
چرا نمیتوانیم در این زمینه فعال باشیم و بیش از اینکه در این زمینه دچار برنامهریزیهای پسینی شویم به رویکرد پیشینی روی آورده و به جلوتر از زمان خود عمل کنیم و از وضعیبت غافلگیری استراتژیک از آنچه در آینده ممکن و محتمل است، دوری کنیم و به آینده مطلوب و مرجح خود روی آوریم. اینها چراهایی است که باید دکتر روحانی به عنوان منتخب مردم و کسی که مردم او را برای خود معتبر میدانند به آنها پاسخ دهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر