دیپلماسی ایرانی - علیرضا بیگدلی: چرا ایران باید سیاست جدیدی را در قبال همسایگان به کار گیرد؟ این بیشتر به دوران گذار و شرایطی که در آن به سر می بریم ربط پیدا می کند. به ویژه آنکه همسایگی یک سری مزیت هایی ایجاد می کند که در شرایط کنونی می توان از آنها بهره برد.
مفهومی که به عنوان سیاست همسایگی در مجموعه وزارت امور خارجه پیگیری می شود، متناسب با نیازهای روز سیاست خارجی ایران است، همچنان که این سیاست با قانون اساسی ایران نیز منطبق است. ضمن آن که پایه سیاست خارجی موفق ما در حوزه همسایگان شکل می گیرد. بنابراین اگر این حوزه را جدی در نظر بگیریم به اهداف خود نزدیک تر می شویم و سیاست همسایگی سیاستی فراتر از روابط دوجانبه است.
در شرایط کنونی، ایران در مقابل خود مقاومت هایی را می بیند که درصدد منزوی کردن آن یا تغییر سیاستش هستند. به تازگی یکی از دانشمندان معروف گفته بود با بروز اختلافات میان ایران و عربستان و ادامه آن در ادامه حوزه پیرامونی این کشور، ایران برای عبور از این مسائل منطقه ای باید به سمت قدرت های بین المللی برود تا با اتصال به آنها مشکلات خود را حل کند که البته این پیشنهاد مخالف با قانون اساسی و آرمان های جمهوری اسلامی است.
در حال حاضر، اگرچه در بین همسایگان تهدیدهایی وجود دارد اما لازم است از برجسته شدن آنها جلوگیری کرد. بنابراین ایران برای عبور از این چالش ها و دوران گذار باید بیشتر به همسایگان خود توجه کند و در این راستا به تقویت روابط خود با همسایگان و دولت های منطقه و ارتقای جایگاه ایران در افکار عمومی کشورهای همسایه اهمیت بیشتری بدهد.
در واقع، مفهوم سیاست همسایگی، سیاستی فراتر از تعمیق روابط دوجانبه با همسایگان است. البته برای تعریف اهمیت مسئله همسایگی با همسایگان باید پهنه تعریف همسایگان را گسترده کرد، یعنی وقتی از ترکیه به عنوان همسایه ایران سخن به میان می آید قبرس را هم باید وارد مجموعه همسایگان کرد. یا وقتی درباره پاکستان صحبت می شود باید هند هم مدنظر قرار بگیرد که اتفاقا در یک حوزه فرهنگی با ایران هم قرار دارد.
بنابراین بهتر است که به جای ۱۵ کشور همسایه از ۲۵ کشور همسایه صحبت کرد که بیشتر آنها نیز در طول سالیان طولانی در حوزه فرهنگی و تمدنی ایران قرار داشته اند. ایران از این ۲۵ کشور هم می تواند منافع و هم زیان ببیند.
بنابراین باید از تعریف سابق همسایگی که مترادف با همجواری بود فراتر رفت و به سمت همسایگی با ۲۵ کشور حرکت کرد، در حال حاضر همین ۱۵ کشور همجوار ایران حدود ۳۰ میلیون متر مربع مساحت دارند، حال آنکه اتحادیه اروپا با ۲۸ کشور، تنها ۴ و نیم میلیون مترمربع مساحت دارد. بنابراین این ۱۵ کشور می توانند ظرفیت های فوق العاده ای را برای ایران به وجود بیاورند، البته اگر به آنها توجه لازم شود.
چرا ایران باید سیاست جدیدی را در قبال همسایگان به کار گیرد؟ این بیشتر به دوران گذار و شرایطی که در آن به سر می بریم ربط پیدا می کند. به ویژه آنکه همسایگی یک سری مزیت هایی ایجاد می کند که در شرایط کنونی می توان از آنها بهره برد. از همین رو باید کار بیشتری در این رابطه صورت بگیرد.
ضمن آنکه تهدید همین همسایگان در دوره کنونی می تواند برجسته تر نیز شود که از جمله آنها می توان به اختلافات بر سر مساله آب با همسایگان اشاره کرد. بنابراین لازم است برای جلوگیری از این تهدیدات اقدامات راهبردی تری صورت گیرد. بحث دیگر موضوع یارگیری است که از میان همسایگان صورت می گیرد تا باعث انزوای ایران شود.
از همین رو ایران نیز باید همان سیاست چین را در قبال همسایگان به کار گیرد تا از طریق آن بتواند هزینه های دیگران برای انزوای ایران را بالاتر ببرد و از این چالش ها عبور کند. بنابراین در اینکه ایران به یک سیاست جدید در قبال همسایگان نیاز دارد.
یک مسئله قطعی است اما اینکه چرا سیاست همسایگی پیشنهاد می شود، دلایل آن به نیازهای این کشور مربوط می شود که می تواند شامل نیاز به تقویت با همسایگان، نیاز به بهبود جایگاه ایران در افکار عمومی منطقه و نیاز به عبور از چالش ها در سطح بین المللی باشد.
برای تحقق این هدف نیز باید در مرحله اول در داخل این هماهنگی به وجود بیاید و توسعه متقابل باید وجود داشته باشد و گفتمان متقابل ایجاد شود. چرا که همسایگی باید با تکیه بر مولفه های مشترک اعم از فرهنگی، تمدنی، دینی و... در بستر نرمی حرکت کند. تحقق این مسئله نیز تا حد زیادی به هماهنگی میان همه نهادها وابسته است. از منظر خارجی نیز باید در پی یک گفتمان مشترک برای توسعه متقابل روابط ایران با همسایگان بود.
یعنی طرف مقابل ایران هم باید مسئله همسایگی را بپذیرد. بنابراین دیپلماسی ایران باید به دنبال وارد کردن همسایگان در یک مفهوم مشترک همسایگی باشد که این امر نیز نیازمند بحث و گفتگو و توافقات تعریف شده است. یعنی موضوع همسایگی به موضوع اصلی همسایگان تبدیل شود و افکار عمومی و محافل فکر و اندیشه تا حد زیادی وارد بحث همسایگی شوند، به نحوی که حتی می شود این بحث را در سطح جهانی نیز مطرح کرد، همچون بحث گفتگوی تمدن ها که جهانی شد.
همسایه یک مفهوم فیزیکی - جغرافیایی است. به این معنی که براساس ترسیم و ایجاد دیوارها حاصل می شود. اما همسایگی یک مفهوم هنجاری است. یعنی در حالی که همسایه براساس یک صورت فیزیکی - جغرافیایی تصور می شود، برای رسیدن به همسایگی نیاز به اراده است که بعد باید در یک بستر نرمی نیز حاصل شود. چرا که نمی توان همسایگی را با جنگ و خصومت ایجاد کرد.
در واقع، هنگامی که همسایگی به پایان می رسد خطر جنگ شکل می گیرد. بنابراین باید این تمایز میان همسایه و همسایگی مد نظر قرار بگیرد. مشکلاتی هم که میان همسایگان به وجود می آید به دلیل عدم توجه به مقوله همسایگی است. یعنی وقتی به سیاست همسایگی بی توجهی شود مشکلات با همسایگان آغاز می شود. به عنوان مثال باید مشخص شود که هند و پاکستان یا آذربایجان و ارمنستان سیاست همسایگی دارند یا اینکه به دلیل فقدان سیاست همسایگی به درجه ای از تخاصم رسیده اند.
در سیاست همسایگی، قانون حاکم است که این قانون مبتنی بر عقل و تدبیر است و ترکیب این دو مقوله باهم چارچوبی را تعریف می کند که مجموعه این چارچوب ها، روابط را به صورت جنس خرد و جنس نرم حل و فصل می کند. تحقق این مسئله نیازمند صبوری و مدیریت مشکلات در مسیری است که بتوان آنها را حل کرد.
جنگ با همسایه هم باید متفاوت باشد. همچنانکه جنگ آمریکا در افغانستان می تواند با جنگ احتمالی این کشور با مکزیک متفاوت باشد، اهمیت سیاست همسایگی به اختلافات مرتبط با مرزها نیز مربوط است که شامل مجموعه از مشکلات مرزی، آب ها، رژیم حقوقی رودخانه ها و دریاها، بحث مهاجرت، قاچاق، مشکلات زیست محیطی و ... می شود که در حوزه اختلافات با مرزها با آن مواجه هستیم و باید به آنها توجه شود.
اهمیت دیگر اختلافات عقیدتی و مذهبی است که امروز دامن ایران را گرفته است که باعث شکاف در منطقه شده است. اختلافات قومی، که در حوزه پیرامونی ایران نیز بین همسایه ها مطرح است، حساسیت هایی را به وجود آورده که باعث ایجاد تنش ها و اختلافاتی شده است.
اختلاف دیگری نیز با منشأ ژئوپلیتیکی و نظام بین الملل مطرح است. یعنی وقتی جمهوری اسلامی نظام سلطه را به چالش می کشد، نظام سلطه نیز آن را به چالش می کشد. در چنین شرایطی، همسایگان ایران تحت فشار قرار می گیرند تا با ایران همکاری نکنند و مناسبات همسایگی نداشته باشند که این می تواند یکسری اختلافات ایجاد کند که در شرایط عادی می توانستند به وجود نیایند. در چنین شرایطی ایران باید به حل این اختلافات در سیاست همسایگی خود توجه ویژه داشته باشد.
سیاست همسایگی در شکل نوین آن توسط روزولت تحت عنوان سیاست "حسن همجواری"، مطرح شد. اگر چه خود آمریکایی ها امروز دیگر آن را به کار نمی برند. البته این سیاست را اروپایی ها بعد از جنگ جهانی اول به کار گرفتند تا بتوانند سیاست های خود را به سمت و سوی همسایگی سوق دهند.
اما بر خلاف اتحادیه اروپا آمریکا امروز از سیاست حسن همجواری یا استفاده نمی کند یا در راستای سیاست های منافقانه از آن بهره می برد. البته اگر بخواهد بر اساس اهداف سلطه طلبانه از سیاست حسن همجواری استفاده کند عملی نخواهد بود و حس بی اعتمادی میان همسایگان ایجاد می شود.
ترکیه نیز یکی از نمونه های حسن همجواری است که به سیاست منازعه صفر با همسایگان را در زمان احمد داودو اوغلو توجه ویژه ای داشت. اگر ما هم بتوانیم این سیاست را نه در شعار بلکه در حوزه ای سیاسی، فرهنگی و امنیت به بکار بگیریم آن گاه می توانیم در یک محیط ۳۰ میلیون متر مربعی، مشکلات خود را حل کنیم.
چنانکه ترکیه توانست در مقطعی بر اساس همین سیاست روابط خود را متحول کند. به طوری که در یک دوره کوتاه مبادلات اقتصادی خود را با ۱۳ کشور همسایه خود از ۱۳ میلیارد دلار به ۹۸ میلیارد دلار رساند. سیاست همسایگی نباید در قالب جنگ نرم به کار گرفته شود چرا که باعث بی اعتمادی طرف مقابل می شود. برای اجرای سیاست همسایگی می توان چهار سطح داخلی، روابط دوجانبه با همسایگان، منطقه ای و بین المللی را تعریف کرد.
در سطح داخلی، که به عنوان گفتمان رایج مطرح می شود، نهاد ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه به عنوان گفتمان غالب در آن مشارکت می کنند. مانند سیاست برد-برد؛ که درچهار سال گذشته به گفتمان غالب در کشور تبدیل شده بود و این دو نهاد نقش اصلی در آن ایفا می کردند.
سطح دوم در سطح روابط دوجانبه با همسایگان پیگیری می شود. در این راستا توافقات بسیار خوبی هم با همسایگان حاصل شده است. البته نیاز است که با شناسایی نقاط ضعف، اعتمادسازی دوباره با تمامی همسایگان دنبال شود. در این سطح، بحث اقتصادی می تواند بسیار برجسته باشد و نقش مهمی ایفا کند.
در این میان گشایش جمهوری اسلامی ایران به سوی همسایگان می تواند بسیار مهم باشد همچنانکه ترکیه می خواهد به هاب انرژی در منطق تبدیل شود که در ذیل همان سیاست همسایگی منازعه صفر ترکیه قرار دارد. تحقق چنین هدفی نیازمند باز شدن منابع سرزمینی ایران به سوی همسایگان است.
بنابراین باید در مقولاتی اعم از ترانزیت، گردشگری و صنعت به یک تعریف مشترک با همسایگان رسید. در سطح منطقه ای که می تواند در فضاهای متعدد و متنوع با همسایگان، یعنی همان 25 کشور دنبال شود. در این سطح روابط دوجانبه و سه جانبه نیز باید فعال شود تا بتوان از این الگو هم به نحو احسن استفاده کرد.
و در آخر، سطح بهره گیری از سازمان های همسو با سیاست همسایگی است که از جمله آنها می توان به سازمان همکاری اقتصادی یا اکو، سازمان دی 8، سازمان شانگهای، شورای همکاری خلیج فارس و سازمان ملل متحد اشاره کرد که در آنها می توان سیاست همسایگی را به عنوان یک الگوی سیاسی دنبال کرد.
نظر کاربران
افرین حال کردم،باحال بود،ارزش خوندن داشت