کمفروشی، گران فروشی، تجویز نادرست دارو یا درمان، به تعویق انداختن کار اداری اربابرجوع و... این موارد نمونههای کوچکی از تنزل اخلاق حرفهای در جامعه هستند. مشاغل و خدمات بخش مهمی از هر جامعه هستند. این دو میتوانند تاثیرات مثبت یا منفی زیادی را بر پیکره جامعه بگذارند و جامعه را منتفع یا متضرر کنند.
روزنامه آرمان: کمفروشی، گران فروشی، تجویز نادرست دارو یا درمان، به تعویق انداختن کار اداری اربابرجوع و... این موارد نمونههای کوچکی از تنزل اخلاق حرفهای در جامعه هستند. مشاغل و خدمات بخش مهمی از هر جامعه هستند. این دو میتوانند تاثیرات مثبت یا منفی زیادی را بر پیکره جامعه بگذارند و جامعه را منتفع یا متضرر کنند.
نگاه افراد به مشاغل خود و خدماتی که به مردم ارائه میدهند بسیار حائز اهمیت است. در واقع نگاه افراد جامعه به شغل یا حرفه باید مثبت باشد و در هنگام انجام آن همواره حس مسئولیتپذیری و وجدان کاری داشته باشند. امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس در گفتوگو با «آرمان» با اشاره به لزوم احیای اخلاق حرفهای در جامعه میگوید: «کمرنگ شدن اخلاق در جامعه در نهایت منجر به تنزل اخلاق حرفهای میشود.
تنزل اخلاق حرفهای نیز در نهایت منجر به استرس، اضطراب و عدم اعتماد عمومی در جامعه میشود. راهحل رهایی از این چرخه معیوب توجه به حقوق شهروندی و تصویب آن به عنوان یک قانون است.»
مهمترین علل تنزل اخلاق حرفهای در جامعه را چه میدانید؟
نام این تنزل اخلاقی را کمفروشی میگذارم؛ کمفروشی به معنای عدم احساسمسئولیت در قبال دیگران است. برخی شهروندان تکالیف بر دوش خود را انجام نمیدهند، زیرا درباره انجام آنها آموزش ندیده و مهارت آموزی نکردهاند. در واقع مهارت رعایت اصولاخلاقی حرفه خود را ندارند. متاسفانه این موارد را به نسل جوان آموزش نمیدهند. سودجویی عامل دوم در تنزل اخلاقحرفهای است.
افراد با توجه به نبود احساسمسئولیت نسبت به شغل یا حرفه خود وقت کمتری را به آن اختصاص میدهند، در صورتی که برای انجام بیعیب و نقص هر کاری باید برای آن زمان گذاشت. گاهی افراد احساس میکنند نسبت به درآمد شغل خود نباید وقت زیادی را به آن اختصاص دهند. بنابراین حرفهای بودن افراد در مشاغل آنها تا حدودی به اخلاق آنها در جامعه برمیگردد. اخلاق حرفهای افراد را ملزم میکند در صورت قبول مسئولیت آن را به بهترین نحو انجام دهند.
افراد درآمد و سود خود از کار را مدام با دیگران مقایسه میکنند، در صورتی که اغلب این افراد حرفهای نیستند و دانش و آگاهی بالایی نیز ندارند و صرفا به دنبال کسب درآمدهای کلان هستند. اخلاقگرایی در جامعه رنگ باخته و افراد خودخواه شدهاند. این معضل از خانواده آغاز شده و به سطح مراکز آموزشی رسیده است.
مهمترین آثار تنزل اخلاق حرفهای در جامعه چیست؟
اولین آثار تنزل اخلاق حرفهای آموزش نادرست این رفتار به جوانان است. در واقع نسل جوان جامعه یاد میگیرد که مسئولیت محول شده به خود را به درستی انجام ندهد و خود را پایبند به اخلاق حرفهای نمیداند. افراد اخلاقگرایی را فراموش میکنند، احساس اعتماد اجتماعی در جامعه از بین میرود و اطمینان کافی به اشخاص برای رفع نیاز یا ارائه خدمات توسط آنها وجود ندارد.
برای مثال فروشنده در مقابل مشتری کمفروشی میکند. افراد جامعه دائم از خود سوال میکنند آیا کسی که به آنها خدماترسانی میکند متناسب با اخلاق و حرفهخود عمل میکند؟ آیا کمفروشی نمیکند و مسئولیت پذیر است؟
آیا میتوان ارتباطی میان کم رنگ شدن اخلاق در جامعه و تنزل اخلاق حرفهای یافت؟
صد در صد این دو رابطه علت و معلولی با یکدیگر دارند و کم رنگشدن اخلاق در جامعه به تنزل اخلاق حرفهای منجر میشود. هنگامی که اخلاق در جامعه سقوط میکند بیاخلاقی حرفهای نیز نمود مییابد.
افراد به انجام وظیفه محوله به خود فکر نمیکنند و آن را به درستی انجام نمیدهند. در نهایت جامعه بیاخلاق میشود و نقشهایی که افراد جامعه به عنوان یک شهروند، پدر، مادر، همسر و... دارند نیز دچار تنزل میشود. این عدم احساس مسئولیت در نهایت اخلاقیات را در جامعه زیر پا میگذارد. بیاخلاقی حرفهای در اصل به دلیل سودجویی و منفعتطلبی افراد نسبت به مشاغلی است که آن را انجام میدهند.
در بعضی مشاغل حساس بیاخلاقی حرفهای مشکلات بسیاری را ایجاد میکند. مهمترین مشکلات ایجاد شده در این مشاغل را چه میدانید؟
اگر یک معلم فاقد اخلاق حرفهای باشد درک درستی در ارتباط با شغل خود ندارد. معلمی را مانند یک شغل میداند و در واقع آن را یک حرفه که در آن باید به بعضی اصول و چارچوبها پایبند باشد نگاه نمیکند. مشاغلی مانند دبیری یا پزشکی یک حرفه هستند. اگر معلم شغل خود را به صورت یک حرفه نبیند نقش پرورشی برای خود قائل نیست.
در نهایت به این نقطه میرسد که بیاید، تدریس کند و امتحان بگیرد و برخی رفتارهای تحقیرکننده با دانشآموزان داشته باشد اما رعایت اخلاق حرفهای اجازه تحقیر دانشآموز را به معلم نمیدهد. در حرفه پزشکی اگر پزشکان این حرفه را یک شغل بدانند بیماران در روند درمان سرگردان میشوند. برای مثال اکنون در هنگام مراجعه به اغلب پزشکان، آنها تجویز پزشک قبلی را قبول ندارند و از بیمار خود میخواهند که داروهای تجویزی او را مصرف نکند. این موضوع که همکار خود را ندیده بگیرند، او را کوچک کنند و دانش او را زیر سوال ببرند حرفهای و درست نیست.
در نهایت بیمار هنگامی که سر بر بالین میگذارد همواره از بیمار شدن خود میترسد و به این میاندیشد به کدام پزشک میتواند اطمینان کند. مسالهای که اکنون در علم پزشکی مطرح است درمانهای القایی است. در واقع پزشک به دلیل سودجویی به شما القا میکند که باید کاری مشخص را انجام دهید یا داروی خاصی را مصرف کنید. این موارد حس ناامنی را در جامعه ایجاد میکند، زمانی افراد با خیال راحت فرزندان خود را به معلمان میسپردند و به آنها پدر یا مادر روحانی میگفتند.
در حال حاضر نمیدانند که معلم آیا فرزند آنها را آنگونه که باید پرورش میدهد، استعدادهای او را کشف و به رفع نواقص او کمک میکند؟ دانشجوی در حال تحصیل فکر میکند که آیا دانش کافی از استاد خود دریافت کرده و مهارت کافی را به قصد اشتغال از او کسب میکند. افراد جامعه همواره این سوالات را از خود میپرسند و مدام نگران آن هستند که کلاه بر سرشان نگذارند.
در حرفه پزشکی تنزل اخلاق حرفهای به جان افراد برمیگردد و آن را به خطر میاندازد. اگر مشاغلی مانند پزشکی یا معلمی به عنوان مشاغلی مقدس در جامعه تنزل پیدا کند، احساس مسئولیت عمومی در جامعه از بین میرود. برای مثال در هنگام قضاوت افراد از پایمال شدن حق خود توسط قاضی میترسند و بیماران از تجویز نادرست پزشک وحشت دارند. امنیت در ذهن افراد امنیت جانی یا مالی نیست.
امنیت به آن معناست که حق افراد تضییع نشود. اکنون تمام افراد جامعه نگران ضایع شدن حق خود هستند تا حق آنها در مشاغل مختلف مانند پزشک، معلم و... از بین نرود. این احساس که افراد در جامعه فکر کنند به حق خود نمیرسند بسیار بد است و در نهایت افراد را دچار اضطراب میکند.
آمار استرس و اضطراب در جامعه رقم بالایی است. در جمعیت بزرگسال جامعه از هر چهار نفر یکی دچار نوعی اختلال روانی تحت عنوان افسردگی یا اضطراب است. بیاخلاقی در جامعه سلامت اجتماعی را به خطر میاندازد. در واقع روابط افراد را با دیگران در معرض خطر قرار میدهد و احساس رضایتمندی از زندگی نیز کاهش مییابد.
برای وضعیت کنونی به ویژه در مورد تنزل اخلاق حرفهای چه میتوان کرد؟
رعایت حقوق شهروندی راهحل مشکل است. ما چیزی تحت عنوان تکالیف و حقوق شهروندی داریم. این موضوع را به صورت منشور در آورده و پخش کردهایم اما در نهایت این موضوع باید قانون شود. در این صورت افراد متوجه میشوند حق آنها یک قانون است، بنابراین کسی نمیتواندآن را از بین برده یا ضایع کند. در صورتی که حق شهروندی یک قانون باشد تمام موارد مغایر قانون نیز ملغی اعلام میشود.
در این صورت حق تمام افراد تعریف شده است. بسیاری از بیماران از پزشکان به مراجع قانونی شکایت میکنند. همیشه حق با بیمار نیست اما گاهی نیز قصورهای پزشکی اتفاق میافتد. به ویژه اگر بیمار تنها یا درمانده باشد، چگونه با اطمینان میتوان گفت مرجع رسیدگیکننده به نفع او رأی میدهد؟! هیچقشری در جامعه حق خود را نمیشناسد، زیرا فردی این حق را برای آنها تعریف نکرده است. در نهایت باید به حق مردم رسیدگی شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خوب