الگوی مریض چین، فساد تا مغز استخوان
در چند دهه اخیر، چین چنان دگرگونی عظیمی را تجربه کرده که در شرح آن هر چه بگوییم کم گفته ایم. بین سال های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱، ۱۰ میلیون چینی در قحطی بزرگ از گرسنگی مردند. امروزه چین مدال دومین اقتصاد بزرگ دنیا را به گردن آویخته است.
اما این توسعه، بهای سنگینی هم داشته است. همه به یکسان از خیزش منتفع نشده اند؛ نابرابری آن قدر افزایش یافته که هم اکنون چین را در رده بندی های جهانی اختلاف طبقاتی، در کنار برزیل و آمریکا قرار می دهند. یکی از عوامل این نابرابری فاحش، فسادی است که همه سویه های زندگی مردم چین را در بر گرفته است.
دانشمند علوم سیاسی، مینشین پی، در کتاب اخیر خود تصویری زنده و واضح از این مسئله در اختیارمان گذاشته که در چین فساد نه فقط یک معضل سیاسی، بلکه یک واقعیت زندگی است. فسادی هولناک بر کسب و کار، سیاست و حتی مناسبات شخصی سایه افکنده است. از نظر پی، اوضاع چین بیشتر از آن که نمایانگر یک معجزه اقتصادی باشد از پیروزی گوانژی (اصطلاحی برای اشاره به پیوندهایی که در پس رفیق بازی و بهره گیری از موقعیت رسمی به نفع خود قرار دارد) حکایت می کند. این سیمای جهنمی یاد ایالات متحده عصر زرنگار، با همه شهسواران دزد، عالیجنابان جنایت و سیاستمداران کثیفش را به ذهن متبادر می کند - تازه بدون در نظر گرفتن آثار مازاد برخاسته از حکومت تک حزبی اقتدارگرا.
پی، ضمن تقبیح این وضعت نکبت بار آن را نشانه مرگ قریب الوقوع حزب - دولت کمونیست چین می داند. چه بسا که حامیان لیبرالیزاسیون و دموکراتیزاسیون در چین، این فرجام را به فال نیک گرفته و آن را نویدبخش یک آینده درخشان قلمداد کنند اما کتاب پی آنها را ناامید می کند. به زعم پی فساد چنان در تار و پود جامعه چین ریشه دوانده که «اصلاحات اقتصادی بازارگرایانه» و گذار به دموکراسی کماکان بسیار دست نیافتنی باقی می ماند: نخبگان «خودخدمتگزار» چینی می دانند که «اگر رژیم تغییر کند» چیزهای بسیار زیادی برای باختن دارند.
حادثه آغازگر طوفان، از نظر پی، می تواند پیدایش یک انشعاب در اتوکراسی رو به سقوط در نتیجه انشقاق میان نخبگان درون حزب دولت، یک شوک اقتصادی ویرانگر، یک شورش توده ای به سبک بهار عربی که صاحبان قدرت نتوانند آن را سریعا در هم بکوبند یا ترکیبی از این حوادث باشد. حتی اگر نزول این بلایا، دموکراسی را به همراه خود بیاورد، فساد استمرار می یابد و از ظهور یک دولت لیبرال جلوگیری می کند. دموکراسی چینی، دست کمی از اقتدارگرایی چینی نخواهد داشت، در هر حال سرمایه داری رفیقان از CCP بیشتر عمر می کند و بر پایه آینده چین کمد می زند.
اما قضاوت تلخ پی، با همه استحکامی که از یمن تکیه بر تحلیل دقیق مجموعه ای غنی از داده ها دارد، خالی از مسئله نیست. او در رد دیدگاه های خوشبینانه موجود درباره آینده چین راه افراط می پیماید و از آن سر بام می افتد. حزب کمونیست در عمل ثابت کرده سازمانی انعطاف پذیر است. درست است که فساد دولت چین را تضعیف کرده اما ان را کاملا از توش و توان نینداخته است. پیکار ضد فساد رئیس جمهور شی جین پینگ گواهی است بر این که چگونه حزب با استفاده از قدرتش بر مهار، تنبیه و پاسخگو نگه داشتن مقامات محلی ناکارآمد و کم فروش، اقبالش را میان عموم مردم افزایش داده است. شاید فساد بزرگ ترین نقطه ضعف حزب باشد اما بزرگ ترین نقطه قوت حزب را هم در همین جا باید جستجو کرد: رویارویی اش با فساد.
هر چقدر پول بدهی، همان قدر آش می خوری
پی مبنای بحث و نظرش را بر ۲۵۰ پرونده کلان فسادی می گذارد که از ربع قرن اخیر گردآوری کرده است. همه این پرونده ها برای مردم برملا شده اند و صاحبان آنها از سوی مقامات محلی یا مرکزی به سزای عمل شان رسیده اند. هر چند این پرونده ها، مشت کوچکی از خروارها فسادی است که مسئولان دولتی در دوره مذکور با آنها مواجه شده اند، اما چون از طیف وسیعی از زمینه ها و بخش های مختلف برگزیده شده اند، نمونه های مطالعاتی خوبی هستند.
تحلیل پی نشان می دهد که چگونه دو ویژگی مهم دولت معاصر چین، در ترکیب با هم، محیطی ایده آل برای رشد فساد فراهم کرده اند. ویژگی اول «اقتصاد دو رگه بازاری سوسیالیستی» است. به زعم پی، حتی اگر چین تدریجا به سمت آزادسازی حرکت کند و دامنه فعالیت های بازاری مجاز را گسترش دهد، باز هم CCP نقش کلیدی اش را در تخصیص سرمایه، زمین و کار حفظ می کند. اما (ویژگی دوم) چین از آغاز دهه ۱۹۹۰ حزب شروع به تمرکززدایی از سلسله مراتب اداری اش کرد. در حال حاضر هر سطح از حکومت چین، بر انتصاب مقاماتی که مستقیما زیر نظرش هستند کنترل دارد.
با تمرکز بر ساخت و پاخت های نخبگان، پی تصویری روشن و زنده (اگرچه ضرورتا ناقص) از این معادلات پیچیده و غالبا پنهان ارائه می کند. او به ویژه به سر در آوردن از (سازوکار) بازار وسیع میان مقامات سیاسی علاقه نشان می دهد. در این بازار، روند معاملات نوعا بدین شکل است که یک مقام جزء در ازای به دست آوردن یک شغل نان و آب دار یا ارتقا، به یک مافوق رشوه می دهد.
قصه سرمایه داری رفیقان، به خرید و فروش مناصب محدود نمی شود. پی بسیاری از مظاهر فساد، ساخت و پاخت بنیاد، از جمله حیف و میل بودجه های عمومی و رشوه گرفتن برای تسهیل انعقاد قراردادها و دسترسی به منابع مالی را با جزئیات برملا می کند. شبکه های فساد با همدستی، زمین های مردم روستایی را با قیمت پایین می خرند و با خودخدمتی و حراج اموال از بنگاه های تحت مالکیت دولت کام می گیرند.
پی چشمان ما را بر این واقعیت باز می کند که چگونه برای بیشتر مقامات، فساد یک اقدام کم ریسک پر سود است: تا همین اواخر سال ها طول می کشید تا مقامات فاسد به دام بیفتند، بیشتر آنها هیچ گاه گرفتار نمی شدند. پیامد این تق و لقی از نظر پی تحلیل رفتن فزاینده هنجارهای سازمانی حزب - دولت است؛ چیزی که متضمن یک تهدید وجودی بلندمدت برای رژیم چین است.
فاسد تا مغز استخوان؟
پی تنها کسی نیست که خطرات فساد برای CCP را باز می شناسد. در واقع یکی از بلندترین صداهایی که در این باره به گوش می رسد، صدای رئیس جمهور شی جین پینگ است. شی از زمان تصدی مقام ریاست جمهوری در سال 2012 - همراه با وانگ چیشان، دبیر کمیسیون مرکزی CCP در امور بازرسی های تأدیبی - دامنه دارترین پیکار ضد فساد را در تاریخ CCP راه انداخته است. در سال 2016 حزب 415 هزار نفر شامل 76 مقام بلندپایه را به خاطر جرایم مرتبط با فساد تنبیه کرد.
اگرچه پی به درستی روی زخم های پی در پی ای که فساد بر تن و جان رژیم چین وارد می آورد، دست می گذارد اما بدبینی اش درباره حرکت شتابان به سوی پرتگاه رنگ افراط دارد. تاریخ پر است از نمونه رژیم های اقتدارگرایی که استواری چشمگیری از خود به نمایش گذاشته اند، تا روزی که یکباره سقوط کرده اند. از این گذشته CCP بحران ها و دوره های ضعف و قهقرای بسیاری را پشت سر گذاشته است.
برخورد قاطع با در هم شکسته شدن؟
حاکمان چین، درس های فروپاشی سایر رژیم های کمونیستی و اقتدارگرا را با جان و دل فرا گرفته و منابع اعجاب برانگیز حزب را برای مواجهه با دگرگونی های عمیق رخ داده در کشور بسیج کرده اند. تحت هدایت شی، رهبران چین در پی ارتقای اصلاحات اقتصادی بازارمحور و حکمرانی قانون بنیاد بر آمده اند. همزمان از گسترش جامعه مدنی ممانعت کرده و در برابر اصلاحات سیاسی و افکار لیبرالی مقاومت نشان داده اند. با استمداد از این موازنه تردستانه سرشار از ناسازگاری و تناقض، آنها مبارزه ای در راه افزایش کارآیی حکومت، در هم کوبیدن فساد و حل مسائل مرتبط با کیفیت زندگی، مثل آلودگی هوا و سلامت غذایی که خاطر طبقه متوسط نوظهور را مکرد کرده، آغاز کرده اند.
این رویکرد تا به حال جواب داده است. یکی از دلایلش این است که از آغاز دهه ۱۹۹۰، به ویژه از زمان ریاست شی، حزب - دولت مرکزی چین نقش ناظری اختیار کرده که برای حصول اطمینان از پاسخگویی مقامات محلی به مطالبات عمومی و خط مشی های پکن آنها را در سطوح ایالتی و ولایتی پایش و تنبیه می کند. این برخورد، یکی از عناصر دیرپای فرهنگ سیاسی چینی را که اصحاب علوم اجتماعی با عنوان «اعتماد سلسله مراتبی» از آن یاد می کنند هم منعکس و هم تقویت می کند.
در بسیاری از کشورها مردم به مقامات محلی بیشتر از صاحب منصبان فدرال یا مرکزی اعتماد دارند. در چین عکس این قضیه صادق است. تحقیقاتی با پشتوانه چند دهه نظرسنجی نشان می دهند که حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد شهروندان چینی به مقامات مرکزی اعتماد دارند - یکی از بالاترین نرخ های اعتماد عمومی به حکومت مرکزی در کل جهان. البته چون حزب - دولت مرکزی بزرگ ترین نظام نظارت، کنترل و سانسور جهان را دارد، تشکیک در مورد اعتبار چنین نظرسنجی هایی چندان جای تعجب ندارد.
با سختگیری بر مسئولان محلی، حزب اقبال عمومی خود را تقویت و قدرت نهادهای مرکزی را تحکیم کرده است. در موارد زیادی مقامات محلی، کلیدی حزب به خاطر فساد اخراج و مواخذه شده اند. برای مثال در ماه می، CCP معاون اول فرماندار ایالت آنهویی، چن سولونگ را به یکباره از حزب و کار برکنار کرد. در اعلان اخراج چن، حزب با استعمال اصلاحاتی تند او را به رشوه گیری و «بی بهره گی مطلق از هرگونه معیار اخلاقی» متهم کرد.
اما چیزی که حزب گوشزد نکرد این بود که چن تنها یکی دیگر از شمار رو به رشد مقامات ایالت آنهویی بود که به خاطر فساد مواخذه می شدند. رهبری حزب (به جای کتمان فساد اعضای خود) بارها و بارها به خاطر تعقیب مقامات محلی فاسد به خودش تبریک و شادباش گفته است. در برابر این واقعیت انکارناپذیر، شاید پی بگوید همین که چنین فسادهایی استمرار دارند و همه عاملان شان گرفتار پایش شی نمی شوند، نشان می دهد مسئله عمیق تر از آن چیزی است که CCP می خواهد قبول کند.
در جواب باید بگوییم رهبران چین به این باور رسیده اند که با فساد و دیگر اشکال سوء استفاده از مقام باید به صورت ریشه ای رویارو شوند. در حال حاضر آنها مشغول تلاش برای تاسیس کمیسیون های نظارتی ایالتی هستند. در ماه بعد هم مجلس ملی در مورد یک قانون نظارتی دولتی جدید شور می کند که مبنای حقوقی مستحکم تری برای مجاهدت های ضد فساد فراهم می آورد.
با این تدابیر و اصلاحات تازه دیگر، از قبیل حکم جدیدی که مقرر می دارد آرای قضایی بیشتری به صورت آنلاین در دسترس باشند، حزب تلاش می کند شفافیت مجاهدت های ضد فسادش را ارتقا دهد. هر چند سرعت گیج کننده تغییرات چین، پیش بینی آینده سیاسی کشور را دشوار می کند اما در حال حاضر پیروزی نیروهای احیا و اصلاح بر جنبش زوال محتمل تر به نظر می رسد.
نظر کاربران
شما هم همه پیغمبر ها رو ول کردید جرجیس و چسبیدید.
چین و ترکیه هر دو نمونه های موفق اقتصادی اند چه خوشتان بیاید چه نه