رفتگران تهران برای خودشان کارشناسان خبره مواد مخدر شدهاند. باقیمانده بساط کارتنخوابها و معتادان شبانه را جارو میکشند و یکییکی اسم میبرند: «این طلقه. باهاش همهجور چیزی میشه کشید؛ از هروئین تا شیشه، اما اون بدبختی که کنار اتوبان مواد مصرف میکنه، جنس دوزاری میخره».
سعید برآبادی در روزنامه شرق نوشت: رفتگران تهران برای خودشان کارشناسان خبره مواد مخدر شدهاند. باقیمانده بساط کارتنخوابها و معتادان شبانه را جارو میکشند و یکییکی اسم میبرند: «این طلقه. باهاش همهجور چیزی میشه کشید؛ از هروئین تا شیشه، اما اون بدبختی که کنار اتوبان مواد مصرف میکنه، جنس دوزاری میخره».
منظورش موادی است که آغشته به انواع و اقسام ناخالصیهاست، اما ارزان به دست مصرفکننده میرسد و هرکدامشان هم اسمی برای خودش دارد: «شیشه، شیشهاس. هزارجور اسم براش میذارن، اما شما نگاه کن اینجا پوکه موکه نمیبینی یعنی جنس رو نایلونی خریدن و ریختن روی طلق و کشیدن».
عجیب است که چرا نهادهای مسئول حواسشان به گسترش شدید، تنوع مصرف و ارزانی مواد در معابر شهری تهران نیست و دیگر حتی پلیس هم به معتادان متجاهر گیر نمیدهد، درحالیکه حتی اگر از روی قیافهشان مشخص و به قول معروف تابلو نباشند، کشیدن مواد در پیادهروها و خیابانها و کوچهها، جرمی آشکار است.
پکهای بنگ و وید به کمتر از ٢٠ هزار تومان رسیده، کراک و شیشه را میتوان با قیمتهای بهمراتب ارزانتر خرید یا اگر پول خرید بست آن نیست، به صورت گروهی مصرفش کرد، تریاک صنعتی و شیره با ترکیبهای قیر، سرب و... به حدی وفور پیدا کردهاند که انواع لولهای مصرف آن را میشود در چمن بسیاری از پارکهای تهران دید.
قارچ و اشک و تسبیح، کروکودیل و ماشروم و نورجیزک هم که دیگر گفتن ندارد، ارزانی تولید این مخدرها از یک طرف و القای فروشندهها به اعتیادآورنبودنشان از طرف دیگر باعث شده که جوانهای ماجراجو با ماشینهای خفنشان اولین مصرفکنندههای این جنسها در حاشیه اتوبانها باشند. شاید بهخاطر همین بیپردگی در مصرف و سادگی در خرید مخدرهای صنعتی است که هر روز صبح در حاشیه پارکها و فضای سبز اتوبانها میتوان انواع خرت و پرتهاي مصرف را دید. نیازی به تحقیق و تفحص یا گزارش مردم نیست.
معتادانی که شبها به این مکانها پناه میبرند، آتشی روشن میکنند که شعلهاش از دورترین نقاط هم به چشم میآید و ساقیها و فروشندهها با ماشین و موتور، در حاشیه خطرناک اتوبانها میایستند و جنس میفروشند.
عجیبتر اینجاست که برخی از معتادان کارتنخواب به علت بیپولی، گروهی مواد میخرند و در این حالت، موادفروش در همان حاشیه خیابان، فندک پریموسی را زیر طلق آلومینیومی میگیرد و آنها با نیهای نوشابه، سهم خود را میکشند و دنگ خود را میپردازند و بعد هرکدام به سمتی میروند.
اگر آمار سرقتهای خرد را هم بگیرید، در چنین مناطقی با گستردگی دزدی از ماشینها، دزدی سیمهای برق مسی و برخی از تأسیسات شهری مواجه میشوید. معتادان بعد از دزدی، آنچه را بتوانند با خود میبرند و آنچه را نتوانند لای درختها و بوتههای فضای سبز پنهان میکنند تا صبح به سراغش بروند. انبوهی از کیفهای دستی، کیفهای جیبی، سیمهای برق، لولههای مسی پکیج و حتی زبالههای خشک اگر علامتی برای نیروهای پلیس نیست، بهانهای است برای کار بیشتر رفتگران تهران.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
به هرکدام 1هکتار زمین بدین بانهال ولوازم ،ساز وکار اجبار به کاشت ونگهداری نهال را هم بذارین،سرکشی را هم بذارین به عهده پاسگاه های محلی ،بعداز یکسال نتیجه اش خوب بود آزادش کنید/بعداز چندسال هزاران هکتار بیابان تبدیل به جنگل شده/بودجه 2000میلیاردی هم که دارید.
نظر کاربران
به هرکدام 1هکتار زمین بدین بانهال ولوازم ،ساز وکار اجبار به کاشت ونگهداری نهال را هم بذارین،سرکشی را هم بذارین به عهده پاسگاه های محلی ،بعداز یکسال نتیجه اش خوب بود آزادش کنید/بعداز چندسال هزاران هکتار بیابان تبدیل به جنگل شده/بودجه 2000میلیاردی هم که دارید.
پاسخ ها
معلومه تا حالا معتاد از نزدیک ندیدی