امنیت شغلی در ایران شدیدا دچار مخاطره است و آنطور که آمارها نشان میدهددرصد بالایی از شهروندان اطمینانی نسبت به ادامه کار خود ندارند. این امر میطلبد سياستگذاران و برنامهريزان شغلي کشور تامل بیشتری روی این موضوع داشته باشند.
بهروز بیرشک در روزنامه آرمان نوشت: امنیت شغلی در ایران شدیدا دچار مخاطره است و آنطور که آمارها نشان میدهددرصد بالایی از شهروندان اطمینانی نسبت به ادامه کار خود ندارند. این امر میطلبد سياستگذاران و برنامهريزان شغلي کشور تامل بیشتری روی این موضوع داشته باشند.
امنيت شغلي روندي است که به ميزان نامعيني شاغلان را تهديد کرده يا آنها را به چالش میکشاند. تعاريف متعددی درباره امنيت شغلي وجود دارد که آن را به روشهاي گوناگون تقسيم بندي ميکنند، اما در انواع تقسیمبندیها نوع شغل و سمت يا جايگاه سياسي، اقتصادي و فاکتورهاي ديگر در آن بیتاثير نيستند.
برای مثال روانشناسان و پژوهشگران در یک پروژه امنیت شغلی بیش از دومیلیون و ۷۰۰هزار کارگر، کارمند و افراد شاغل در سایر بخشهای خدماتی در فاصله زمانی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ را بررسی کردند؛ مشخص شد که نداشتن امنیت شغلی و استفاده از قراردادهای موقت کاری، ارتباط مستقیم با افزایش بروز افسردگی و استفاده از داروهای اعصاب دارد.
هراس از بیکاری در بین شاغلان
امروزه به دلیل وجود مشکلات اقتصادی متعدد امنیت شغلی نگرانیهای فراوان را برای افراد به دنبال دارد، چون این امر میتواند روی برنامهریزیهای آنها تاثیرگذار باشد. اضطراب و نگرانیهای ناشی از امنیت شغلی در روابط افراد با دیگران نیز تاثیرگذار است. در دیگر کشورهای دنیا هم مساله نبود امنیت شغلی و نگرانیهای ناشی از آن مشاهده میشود، چون افراد بر اساس نوع اشتغال و میزان درآمدشان برای زندگیشان برنامهریزی میکنند.
این در حالی است که قانون کار برای افراد در معرض بیکاری، بیمه بیکاری تعریف کرده است تا در روزهای بدون شغل درآمد داشته باشند. شاید در یک کارگاه یا سازمان، کارگران و کارمندان از کار تعدیل یا اخراج نشوند، اما خبرهایی مبنی بر دریافت نکردن حقوق این افراد به گوش میرسد. این امر استرس مضاعف برای خانواده آنها به دنبال دارد، چون در این وضعیت افراد بر این باورند که پشتوانهای برای گذران زندگی خود ندارند.
امروزه در جامعه ما بیش از گذشته نبود امنیت شغلی مشاهده میشود. در این شرایط باید مسئولان نسبت به این موضوع همکاری داشته باشند. بررسی هر یک از مسائل اجتماعی نیازمند آسیب شناسی اجتماعی و روانی است. وقتی فردی خود را بیپناه ببیند دچار دوگانگی و نگرانی میشود. این تعارض میتواند به اشکال مختلف در قالب مسائل روانی و نارساییهای اجتماعی بروز کند.
مهارتهای اجتماعی افراد ارتقا یابد
مساله بهداشت روان جامعه باید بر اساس برنامهریزیها از سوی مسئولان در زمینه اشتغال جامعه مورد توجه قرار گیرد تا بتوان میزان سازگاری با محیط و حل مساله را در افراد تقویت کرد. افراد برای مقابله با مسائل مختلف باید با برخورداری از مهارتهای زندگی بتوانند تهدیدها را به فرصتها تبدیل کنند.
برای مثال امروزه اغلب نسل جوان و افراد تحصیلکرده جامعه از دانشگاه فارغالتحصیل شده و از لحاظ تئوری برخی مسائل مربوط به شغلشان را میدانند، اما آنها کار عملی انجام نداده و مهارت چندانی برای انجام شغل مربوطه ندارند. افراد در مواجهه با این مشکل در عرصه اشتغال با مشکلات متعدد رو بهرو میشوند. همچنین دولت برخی موسسات را برای مهارتآموزی افراد طراحی کرده است.
این امر میتواند در جذب افراد به بازار کار، کسب درآمد و ارتقای سلامت روان در جامعه تاثیرگذار باشد. این در حالی است که دولتها موظف به ایجاد شغل برای تمامی افراد جامعه نیستند. در ضمن برخی افراد نیز چندان تمایلی به فعالیت در بخشهای دولتی یا سازمانی ندارند. شهروندان برای کسب موفقیت در زمینه اشتغال باید تواناییهای خود را شناسایی کرده و به مهارت آموزی بپردازند، چون کسب مهارت ارزشمندتر از آموختههای تئوری است.
شهروندان با آموختن مسائل تئوری و به کارگیری آن در شغلشان به شکل عملی میتوانند به ارتقای آموختههایشان بپردازند. این در حالی است که فعالیت برخی شرکتها برای توسعه علمی جامعه مناسب است. هر چند برنامهریزان و مسئولان نهاد آموزشی کشور باید از مقطع دبیرستان برخی دروس را به شکل عملی به دانشآموزان بیاموزند و از آموزش تئوری به شکل محدود خودداری کنند.
اغلب دانش آموختگان در رشتههای فنی مهندسی به مسائل تئوری تسلط دارند، اما آنها در کارهای عملی ضعیف هستند. اغلب افراد توانمند در رشتههای مختلف برای ایجاد شغل باید دورههای متعددی را تحت عنوان کارورزی بگذرانند. این در حالی است که کسب هرگونه مهارت باید زیر نظر متخصص به دانش آموختگان آموزش داده شود تا منجر به تقویت کارایی آنها شود.
بیکاری در بین دانشآموختگان
بسیاری افراد در جامعه با وجود کسب مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری از نبود شغل مناسب در رنج هستند. در این شرایط فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد مناسب کسب این مدرک را بیهوده میداند. باید نظام آموزشی کشور، وزارت علوم، وزارت بهداشت و درمان و دیگر سازمانهای مسئول در امر آموزش کشور از پذیرشهای بیقاعده دانشجو برای کسب درآمد بدون توجه به شغل و آینده آنها خودداری کنند.
دانشجویان با گذران دورههای تحصیلات تکمیلی مدرک کسب کرده و به این شکل سطح توقعشان افزایش مییابد. در این شرایط آنها حاضر به اشتغال در دیگر کارها نیستند. این امر یک معضل جدید در افزایش بیکاری در جامعه محسوب میشود. باید با برنامهریزی و کمک دولت بتوان با توسعه شرکتهای خصوصی و صنایع برای فعالیت دانشجویان جامعه به شکل عملی اقدامات مناسب انجام داد. شهروندان میتوانند با کسب مهارت در موسسات تحت تعلیم به اشتغال بپردازند.
نا امیدی در بین بیکاران تحصیلکرده
در سالهای اخیر پذیرش بیش از حد دانشجو در دانشگاهها بدون توجه به آینده جوانان تحصیلکرده باعث افزایش نا امیدی در بین آنها شده است. در هیچنقطه دنیا از تمامی افراد انتظار گذران تحصیلات دانشگاهی نیست، بلکه افراد باید بتوانند به شکل عملی و کارا به فعالیت بپردازند. باید موسسات مختلف در زمینه ایجاد اشتغال و کسب مهارت برای افراد جویای کار اقدامات مناسب انجام دهند.
جامعه ما به دلیل وجود جمعیت فراوان، افزایش گرانی و بیکاری به شدت عصبی و نا امید است. این در حالی است که نسل جوان با توانایی و کارایی مناسب باید با برنامهریزی به فعالیت بپردازد. هر یک از سازمانها به شکل انبوه به جذب دانشجو میپردازند و باید برای آینده آنها به فکر چاره باشند. دانشجو با قبولی در مقاطع تحصیلات تکمیلی بر این باور است که گذران مقطع تحصیلی و کسب مدرک برای او شغل و منزلت اجتماعی مناسب به دنبال دارد. این امر سطح توقع افراد تحصیلکرده را افزایش داده و آنها دیگر حاضر به فعالیت در دیگر مشاغل نیستند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر