سایه دولت و دولت سایه
باب بحث مربوط به چرخش نخبگان و جلب نظر مخالفان و حفظ گروه های رقیب در سیاست ایران باز بوده، اما تا جایی که می شد در یک طیف، به هر آن قدر که این موضوع مورد طلب بوده، همان قدر هم رعایت نشده است. به نظر می رسد موضوع دولت سایه چیزی فراتر از آن باشد که طلب می شود.
در چنین وضعیتی نمی توان از دولت سایه که مفهومی حزبی بوده و با رعایت قواعد دموکراسی و برای بر پای داشتن حقوق بزرگترین اقلیت و گفتمان های رقیب در جامعه درک می شود، سخن گفت. بلکه سخن از چیز دیگری است و آن حفظ روحی است که در دولت اسبق وجود داشت. در واقع اجرای پنهانی آن سیاست های طرد و نفی به صورت پنهانی و در دل جامعه، با کسب مشروعیت به شیوه ای صورت می گیرد که گفتمان اکثریت دوباره طرد و نفی شود.
در این وضعیت می توان ازچیزی حرف زد که تداوم و امتداد خواست دولت اسبق در وضعیت فعلی و حفظ روح کلی آن سخن گفت و آن « سایه ی دولت » است. ما در ایران تا قواعد و الفبای حزبی دموکراسی را عملا نداشته باشیم، نمی توانیم وقتی که برای میل خودمان لازم است از مفاهیم خاص مربوط به اقلیت یا اکثریت استفاده کنیم. بلکه شاید هدف این است که هر مفهوم خوب یا بدی به هم دوخته شود تا در فضا آن مفهومی که مورد توجه است عملی کنند.
در چنین شرایطی، چیزی که می خواهد عملی شود، نه گرفتن حق اقلیت و نگه داشتن گفتمان های رقیب، که حذف و طرد گفتمان اکثریت و سیطره ی اقلیت بر فضای عمومی است. اقلیت مخصوصاً اقلیت های مذهبی و فرهنگی محترم هستند، اما در دموکراسی که چیزی فراتر از مسائل فرهنگی و مذهبی بوده و بیشتر به موضوع مدیریت و اقتصاد روزمره مربوط است، می باید همان قدر که قداست حقوق اقلیت را تقلید می کنیم، حرمت اکثریت را هم نگه دارند.
ارسال نظر