چند نقد و نظر در مورد «ساعت ۵ عصر»
نخستین ساخته مهران مدیری در نخستین روز اکران، با فروشی حیرتانگیز رکورد گیشه سینمای ایران را جابجا کرد. رکوردی که پیش از این به فیلم فروشنده اصغر فرهادی اختصاص داشت.
برای جمع آوری این اقتراح، به سراغ بیش از ده تن از منتقدین مطرح سینمای ایران رفتیم. منتقدینی که اسم و امضای آنان پای همه فیلمها و سریالهای تلویزیونی و سینمایی وجود دارد. اما در کمال ناباوری با این پاسخ مواجه میشدیم که این بزرگواران فیلم را ندیدهاند و در نتیجه نمیتوانند درباره آن نظر بدهند! این یکی از عجیبترین پاسخهایی بود که اتفاقا در تمام این بیش از ده تماس تکرار شد!
این چنین شد که برای نقد این فیلم سینمایی، به سراغ منتقدین جوانتر و تازه کاری رفتیم که در این باره اهتمام بیشتری نشان دادهاند. آنچه پیش روی شماست، ماحصل این تلاشهای بیفرجام است!
شخصیت اصلی داستان ساعت پنج عصر، چگونه آدمیست؟!
محسن شهمیرزادی: روایتی که مدیری همواره در موضع خود بدون تغییر مانده است؛ شخصیتهای داستانهای مدیری همواره ثابتند و جبر محیط فقط تکانههایی محدود به آنها میدهد. شیرفرهادها، همیشه شیرفرهاد ماندند و بلوتوثها تغییری نکردند. سیامک انصاری نیز همواره همان تنها عاقل داستانها بود که هیچوقت از سوی جامعهای که با آن در تماس است، درک نمیشد و همواره با انبوهی از تودههای جاهل مواجه است.
افشین علیار: امروزه تماشاگر به راحتی گول میخورد. تنها با نام دو کمدین به سینما میرود و هشتاد دقیقه از وقتش را میگذراند. اما مطمینا ساعت پنج عصر به دلیل ضعفهای اساسیاش نمیتواند تماشاگرش را راضی نگه دارد، زیرا هدف تماشاگر از دیدن این فیلم چیز دیگری بوده است، پیشبینی میشد که این فیلم چنان بخنداند که تماشاگر با چشمان گریان سالن سینما را ترک کند. اما نگارنده شاهد است که در زمان نمایش این فیلم تماشاگران آنقدر آرام و بیصدا نشسته بودند که انگار فیلم درام در حال نمایش است؛ آیا این سواستفاده نیست؟!
ساعت پنج عصر؛ روایتگر یک داستان از ناکامیهای انسان مدرن است یا یک نقد اجتماعی؟!
محسن شهمیرزادی:خارج رفتههای قصه مدیری کم شعوران فرصتطلبی هستند که نه به فکر همسر خودند نه پدرشان. روشنفکران تنها ژستی بیش نیستند که آن را بر مزار دوست جوان خود نیز حفظ میکنند و عزا و عروسی شان در این ژستها تغییری ایجاد نمیکند. طولی نمیکشد جدال بحران شهر مدرن ایرانی با سیامک انصاری در داستان آغاز شود. لوکیشن بکری در بالای شهر که آرامش میزانسن در اوج خود قرار دارد. مردی ثروتمند و لاکچری که همسرش برای تحصیل(!) به فرانسه رفته است، او با ورزشهای هوازی و موسیقی لایت صبح خود را آغاز میکند و این فانتزی دقیقهای دوام نمیآورد که از بانک به او تلفن میشود و گره اصلی داستان رقم میخورد. از ۷ صبح تا ۱۷ عصر فرصت است تا به بانکی در نزدیکی خود برسی. بعد از تلفن است که بحرانها یک به یک آغاز میشود، ضرباهنگی که مثل قطار آرام آرام اضطراب و گره و بحرانها را به داستان میافزاید و در اوج اضطراب نیز مدام بوق قطار را فشار میدهد و هیچگاه داستان از ریتم نمیافتد. در این میان مدیری شخصیت داستان خود را به مشکلات زندگی آپارتمانی، بیمارستان، مترو، اعتیاد و تظاهرات صنفی و... دچار میکند و در این میان مرثیه خوان بسیاری از مصایب فرهنگی و اجتماعی ایرانیان میشود.
افشین علیار: ساعت پنج عصر فارغ از سوژه، از موقعیتهای لحظهای استفاده میکند، اتفاقهای کلیشهای که ربطی به نقد اجتماعی ندارد، نمیشود به این فیلم برچسب نقد اجتماعی زد. چرا که موضوع فیلم کاملا نامفهوم است و هدف فیلمساز در نشان دادن موقعیتهای بیحاصل به نتیجه ی مشخصی نرسیده، روند شکل گیری ساعت پنج عصر کاملا تلویزیونی شکل گرفته و حتی کاراکتر اصلی فیلم که سیامک انصاری آن را بازی میکند، فارغ از پرداخت سینمایی در قالب همان نقشهای گذشتهاش بازی کرده است.
بهره کشی از انسان در زندگی امروز، یکی از مهمترین محورهای ساعت پنج عصر است. آیا این پیام به شما منتقل شده است؟!
محسن شهمیرزادی: در روایت مدیری همه مردم تودهاند و بنابراین مخاطب نیز باید به جهالت خود بخندند. به قول یکی از اندیشمندان، مدیری نوعی سادیسم دارد، او خود و مخاطب را تا حد اعلا آزار میدهد تا هم بخندد و بخنداند و هم مصیبتی بر جامعه بخواند. مدیری شخصیت اول داستانش را در بدترین شرایط و بحرانها قرار میدهد و او را در مصیبتبارترین فلاکتها قرار میدهد و مخاطب را بابت این مصایب میخنداند. او مخاطب را آزار میدهد و کسی با حال خوش از ساعت ۵ عصر بر نمیگردد. فیلم حتی اگر نخنداند، نباید آرامش مخاطب عام را به هم بریزد، مخاطب یعنی همان قشر متوسطی که تا عصر در همین روزمرگیهای عذابآوری که مدیری نشان داد، زندگی میکند و میخواهد با دیدن فیلم نشاطی به او افزوده شود و حال در کنارش این رسالت فیلمساز است که چه مفهومیرا به این مخاطب منتقل کند تا او را به سطوح بالاتری از فهم و عقلانیت بکشاند. اثر سینمایی مدیری خنده دارد اما خندهدار نیست.
مهمترین نقد به ساعت پنج عصر چیست؟!
محسن شهمیرزادی: مدیری بهرغم تلاشش برای بیان مسایل اجتماعی، در فیلمنامه دچار حفرههای فراوانی است. شاید اگر او ذهن قصهپرداز الوند را فدای نام خود نمیکرد و اجازه میداد خشایار الوند تا انتها همراه او باشد، قصه پرپیمانهتری روایت میشد. تلفن بانک به هیچ وجه بهانهای خوب برای شروع قصه و گیرافتادن در این ماجراهای عجیب و غریب نیست. بماند که چگونه میشود فردی متمدن، ساکن در اقدسیه و صاحب گوشی آیفون نمیتواند اقساط خود را به صورت آنلاین پرداخت کند، اما این جای سوال دارد که چگونه تاخیر یک روزه وام موجب میشود بانک منزل وی را پس بگیرد و مهمتر آنکه مگر اقساط وام ماهانه نیستند؟ چگونه فرض شخصیت اصلی با واقعیت یک ماه تفاوت داشت و معتقد بود مهلت پرداخت قسط من ماه دیگر است در حالی که قسط این ماه خود را نپرداخته؟ چگونه رییس بانک دوست صمیمیفردی باشد و او مجبور است برای رسیدن به بانکی که تنها چند کیلومتر (از اقدسیه تا ولنجک) فاصله دارد به این بلاها دچار شود.
افشین علیار: ساعت پنج عصر مخلوطی از کارهای تلویزیونی مدیری است اما با پرداختی شلخته و میزان سنهای تکراری همراه با عدم تسلط در شکل گیری قواعد سینمایی، سینما برنامه تلویزیونی و اجرای استندآپ کمدی نیست سینما با آیتم سازی فرق بسیاری میکند نمیشود در سینما از عناصر تلویزیونی استفاده کرد و نمیشود بازیگری مثل سیامک انصاری را در فیلم جا داد و او همان کارهایی را انجام بدهد که قبل از این در سریالها و آیتمها انجام داده، راستش اصلا نگارنده نمیتواند به فیلم بپردازد چرا که ساعت پنج عصر هیچ نکته ی قابل اهمیتی ندارد این فیلم براساس آیتمها یا سریالهای تلویزیونی ساخته شده که مدیری در ساخت آنها اگر چه مهارت خاصی دارد اما نتوانسته مختصات سینمایی را رعایت کند.
قالب ساعت پنج عصر به سریالهای مدیری شباهت دارد یک آدم که در موقعیتهای پیچیده قرار میگیرد که میخواهد از آن موقعیتها فرار کند که نمیتواند؛ شاید این موقعیتها در سریال سازی موفق به نظر برسند اما باتوجه به ابعاد گسترده ی سینما این موقعیتها نمیتوانند تماشاگر را راضی کنند، موقعیتهای شبه تلویزیونی نمیتوانند به سینما تبدیل شوند زیرا که تماشاگر این موقعیتها و اتفاقها را بارها در طنزهای تلویزیونی دیده است حالا چرا باید این اتفاقات تکراری را با یک بازیگر تکراری در زمان محدود با پرداختی سطحی در سینما ببیند؟
نظر کاربران
ساعت 5 عصر فیلمی بسیار عالی است البته کار آقای مدیری مگه می شود بد باشه
این یکی از بهترین فیلم های چند سال اخرین است هرچند که شما نظر قرار نمیدید
فارغ از تمام حرفای چپ و راست ، بی غرض و بی مرض ، مهران مدیری به دلیل زندگی فوق لاکچری که خودش داره دیگه از مردم عادی نمیتونه فیلم بسازه . نوشته های تکراری . اتفاقات تکراری . بازیگرهای تکراری . و زندگی های فوق لوکس و تمیز تکراری . شما یه نگاه به چند فیلم آخر ایشون بندازید . معلومه که حتی اگه مجبور باشه زندگی یک شخص فقیر رو به تصویر بکشه باز هم حاضر نیست از زعفرانیه پایین تر لوکیشن انتخاب کنه .
مهران مدیری دیگه جوری شده که اگه بخواد از یه معتاد فقیر مریض کارتن خواب هم فیلم بسازه باز تو شمال تهرون و تو یه خونه حداقل بیست میلیاردی با یه شخصیت لاکچری میسازه .
مدیری باید بیاد بین مردم ، با مردم ، تا دوباره بشه مدیری سابق. والا اینجوری به هیچ جا نمیرسه ....
خیلی فیلم خوبیه
کاربرحامد لاییبییبک
افتضاح بووووود
موضوع و شخصیت کلیشه ای
کسل کننده و یکنواخت
با این نقداشون
فیلم عالی بود دم مهران گرم
طورى نقد ميكنيد و نظر ميديد انگار بقيه سينماى ايران در نوآورى داستانى و شخصيتى و ...از همه عالم پيشه!! مديرى خودش از هيچى به اينجا رسيده (زندگى لاكچريش نووووووش جووووونش)، و كارش رو مردم ميفهمند و ميپسندند.
کاربر حامد لایک
فیلم خوبی بود ولی در حد و اندازه ی مهران مدیری نبود داستانش قشنگ بود اما خیلی جا واسه طنز داشت باید از نویسنده ها کمک میگرفت.
به اصرار دوستی بعد از مدت ها رفتم سینما و بعد از دیدن ده دقیقه از فیلم همش فکر میکردم بزنم بیرون حتی اگه دوستم ناراحت بشه. این مزخرف تو ایران رکورد فروش میشکنه.. نویسنده چیکار کرده که متفاوت با کارهای قبلیش باشه؟ یه شخصیت که به دردسر میفته و همه جامعه به نظر مسخره میان.. طبقه پولدار و بورژوا از همزیستی با توده ی مردم مزاحم و فراوان در رنج و سختیه. حالم به هم میخوره وقتی یه فیلمساز تجمع کارگری رو این قدر هجوآمیز و توهین آمیز نمایش میده. این قدر افراط در تفکر دست راستی و فوق محافظه کار بی سابقه اس. هر تجمع اعتراضی که هست باشه… مزاحم مبادلات مالی طبقه مرفه است.
اواقعا متاسف شدم از جمع شدن همه «هنرمندان» در رونمایی این فیلم.. این مزخرف… که فقط برند مهران مدیری ( با اون نشان تجاری که در تیتراژ شاهدیم) جماعت برندباز رو جمع کرده برای فرش قرمز.. خنده آوره این ژستهای تقلیدی تون… باند مدیری انگار به مذاق منتقدهایی مثل پاکدل هم خوش اومده. پاکدل میگه فیلم سهل و ممتنع است!!!! رکوردها شکسته شد. همه رکوردهای بی هنری سینمای کمدی ایران..
به اصرار دوستی بعد از مدت ها رفتم سینما و بعد از دیدن ده دقیقه از فیلم همش فکر میکردم بزنم بیرون حتی اگه دوستم ناراحت بشه. این مزخرف تو ایران رکورد فروش میشکنه.. نویسنده چیکار کرده که متفاوت با کارهای قبلیش باشه؟ یه شخصیت که به دردسر میفته و همه جامعه به نظر مسخره میان.. طبقه پولدار و بورژوا از همزیستی با توده ی مردم مزاحم و فراوان در رنج و سختیه. حالم به هم میخوره وقتی یه فیلمساز تجمع کارگری رو این قدر هجوآمیز و توهین آمیز نمایش میده. این قدر افراط در تفکر دست راستی و فوق محافظه کار بی سابقه اس. هر تجمع اعتراضی که هست باشه… مزاحم مبادلات مالی طبقه مرفه است.
اواقعا متاسف شدم از جمع شدن همه «هنرمندان» در رونمایی این فیلم.. این مزخرف… که فقط برند مهران مدیری ( با اون نشان تجاری که در تیتراژ شاهدیم) جماعت برندباز رو جمع کرده برای فرش قرمز.. خنده آوره این ژستهای تقلیدی تون… باند مدیری انگار به مذاق منتقدهایی مثل پاکدل هم خوش اومده. پاکدل میگه فیلم سهل و ممتنع است!!!! رکوردها شکسته شد. همه رکوردهای بی هنری سینمای کمدی ایران..
به اصرار دوستی بعد از مدت ها رفتم سینما و بعد از دیدن ده دقیقه از فیلم همش فکر میکردم بزنم بیرون حتی اگه دوستم ناراحت بشه. این مزخرف تو ایران رکورد فروش میشکنه.. نویسنده چیکار کرده که متفاوت با کارهای قبلیش باشه؟ یه شخصیت که به دردسر میفته و همه جامعه به نظر مسخره میان.. طبقه پولدار و بورژوا از همزیستی با توده ی مردم مزاحم و فراوان در رنج و سختیه. حالم به هم میخوره وقتی یه فیلمساز تجمع کارگری رو این قدر هجوآمیز و توهین آمیز نمایش میده. این قدر افراط در تفکر دست راستی و فوق محافظه کار بی سابقه اس. هر تجمع اعتراضی که هست باشه… مزاحم مبادلات مالی طبقه مرفه است.
اواقعا متاسف شدم از جمع شدن همه «هنرمندان» در رونمایی این فیلم.. این مزخرف… که فقط برند مهران مدیری ( با اون نشان تجاری که در تیتراژ شاهدیم) جماعت برندباز رو جمع کرده برای فرش قرمز.. خنده آوره این ژستهای تقلیدی تون… باند مدیری انگار به مذاق منتقدهایی مثل پاکدل هم خوش اومده. پاکدل میگه فیلم سهل و ممتنع است!!!! رکوردها شکسته شد. همه رکوردهای بی هنری سینمای کمدی ایران..
عجب نقد حسودانه ای
دوستان من اولین باریه که دارم ور این سایت نظر میدم اونم فقط به خاطر اینکه همیشه خودم وقتی میخوام برم سینما فیلمی ببینم میام اینجا نظراتو میخونم که ببینم فیلم قشنگ بوده یا نه امیدوارم کمک کنه نظرم به شما؛فقط میتونم بگم بی محتوا ترین و مسخره ترین فیلمی که من تو این چند سال اخیر در سینما دیدم این فیلم بود انقدر مسخره و بی محتوا وخسته کننده بود که همه از وسط فیلم پا شدن رفتن
فیلم خیلی خندداری بود
پاسخ ها
داداش قبل تماشای فیلم صنعتی زدی یا سنتی؟
اصلا خنده دار نیست و چرنده یکی از مزخرف ترین فیلم های ایرانی بوده که به عمرم دیدم
من باخانواده پنچ شب بعدازهفته خسته کننده به سینما رفتیم ولی بسیارفیلم مزخرفی بودوخستگی ما راچندین برابرکرد ومثل همیشه اقای مدیری مردم عادی را به مزحکه ومسخره برای پرکردن جیب خودش کشانده بودیکی نیست بگه مگه اقای مدیری ازمریخ اومده که خودش راتافته جدابافته میدونه بنظرمن حیف پول ووقتی که آدم میخوادبرای دیدن این فیلم بزاره باتشکر
بااین چیرایی ک خوندم پشیمون شدم ,
نرم بهتره
ولی خدایی کل فیلمهای مدیری یکنواخته
حالا سینماییشون کرده رو نمیدونم چی بگم
بدی نبود
خیلی بد بود
من همیشه از طرفداران آقای مدیری بودم و هستم.ولی واقعا فیلم ساعت ۵ عصر ارزش ۱دقیقه وقت گذاشتن رو نداره....واقعا بدارین فیلمی بود ک دیدم.
این فیلم اصلاً کمدی نبود که بخواین باهاش بخندید ، این فیلم کلی پیام داشت ،
که خیلی از بیننده های معمولی متوجه ش نشدن ، یه سری هم که فکر می کنند منتقدن و به اصطلاح کارشناس ، اونها هم پیام فیلم رو نگرفتند !!!!! :-?
این فیلم رو به نظرم کسانی که ساکن تهران هستند بیشتر درک می کنند ، چون یه سری رفتارها و هنجارها مختص مردم این شهر هستش : تهران :
مثل بی تفاوتی مطلق ،(سکانس پیرزنی که سواد پر کردن فورمش رو نداره و کسی هم بهش کمک نمی کنه )
مثل طرز زشت صحبت کردن کارمندان دولت با ارباب رجوع ( سکانس توی بیمارستان )
مثل طرز رانندگی زشت و بی فرهنگی مطلق راننده های تاکسی ( سکانس پرهام توی تاکسی )
مثل رفتار خودخواهانه و طلبکارانه مردم بالای شهر تهران ( سکانس ورود اون ماشین شاسی بلند توی خیابون ورود ممنوع)
مثل راه رفتن و دویدن مردم روی پله برقی ( سکانس مترو )
مثل دستفروشی آزاردهنده توی مترو ( سکانس توی واگن مترو )
مثل فقر فرهنگی مردم ( سکانس هجوم مردم به مراسم خاکسپاری اون هنرمند )
مثل ثواب کردن و کباب شدن ( سکانس بهشت زهرا و اون پیرزن که از مهربونی پرهام سواستفاده کرد )
مثل نا امنی و خطرات سوار شدن به ماشین های عبوری ( سکانس راننده ی معتاد که در صدد اخاذی از پرهام بود )
مثل استفاده غلط مردم از شبکه های اجتماعی که ناخواسته پای پرهام رو به سازمان های اطلاعاتی کشوند .
آقای مدیری فیلم بسیار با ارزشی رو ساختند که در انتها این پیام رو به من بیننده ی موشکاف داد :
اینکه فرهنگ مردم این شهر از پای بست ویران است و امیدی هم به درست شدنش نیست.
درسته فیلم نیاز به درک بالایی داشت ولی وقتی برای مردم میخوان فیلم بسازن باید به همه توجه کنن .فیلم که برای افراد متخصص در نقد و... که نیست.درکل کار ضعیفی بود
زشت ترین .بی مزه ترین .بچه بازی ترین .فیلمی که تو عمرم دیدم .بیشتر شبیه انیمیشن بود تا فیلم سینمایی
با احترام تمام به اقای مدیری ولی اصلا فیلم خوب وجالب نبود و نوع طنز نوع کسل کننده بود .امیدوارم که دیگر فیلمی اینطوری نسازید
چون در سریال سازی عالیییییی هستین
ممنون
اولا کسی نگفته بود فیلم مهران مدیزی قرار بوده کمدی باشه که بل نظرم کاملا بوده. این انتظار شما منتقد متوهم، و افرادی امثال شماست.
دوما، یکی از اندیشمندان گفته که ایشدن سادیسم داره؟! شما اول خودتو معرفی کن کی هستی، اون "اندیشمنده" جای خود.
سوا، اینکه ایشون چگونه به فیلم پرداخته، به شما ربطی نداره. مگه باید از شما اجازه بگیره؟
در یک کلام بگید فیلم رو دوست نداشتتید و خلاص. این همه چرندیات لازم نبود بگید. بعدش، جدا از این بحث، ایران مگه منتقد هم داره جز یکی دو نفر قدیمی؟ منتقد "جوان"؟ شما نام خودتون رو منتقد می گذارید؟ یا پول بگیر؟ این همه فیلم آشقال داره ساخته میشه پس چرا لال شدید؟ حالا که یک کارگردان سرشناس فیلمی ساخته، همه به عرعر کردن افتادید؟ شما قدرتتون همین نوشته هاست؟ پوفففف.. "جوان"؟؟!
اولا کسی نگفته بود فیلم مهران مدیزی قرار بوده کمدی باشه که بل نظرم کاملا بوده. این انتظار شما منتقد متوهم، و افرادی امثال شماست.
دوما، یکی از اندیشمندان گفته که ایشدن سادیسم داره؟! شما اول خودتو معرفی کن کی هستی، اون "اندیشمنده" جای خود.
سوا، اینکه ایشون چگونه به فیلم پرداخته، به شما ربطی نداره. مگه باید از شما اجازه بگیره؟
در یک کلام بگید فیلم رو دوست نداشتتید و خلاص. این همه چرندیات لازم نبود بگید. بعدش، جدا از این بحث، ایران مگه منتقد هم داره جز یکی دو نفر قدیمی؟ منتقد "جوان"؟ شما نام خودتون رو منتقد می گذارید؟ یا پول بگیر؟ این همه فیلم آشقال داره ساخته میشه پس چرا لال شدید؟ حالا که یک کارگردان سرشناس فیلمی ساخته، همه به عرعر کردن افتادید؟ شما قدرتتون همین نوشته هاست؟ پوفففف.. "جوان"؟؟!