ملازهی: برکناری نواز شریف به نفع ایران نیست
پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل پاکستان در گفت و گو با خبرگزاری خبرآنلاین دلیل برکناری نواز شریف از نخست وزیری پاکستان و فضای جدید سیاسی این کشور را مورد بررسی قرار داد.
خبرآنلاین: پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل پاکستان در گفت و گو با خبرگزاری خبرآنلاین دلیل برکناری نواز شریف از نخست وزیری پاکستان و فضای جدید سیاسی این کشور را مورد بررسی قرار داد.
با پایان یافتن تحقیقات در پی اتهام فساد مالی بر اساس اسناد پاناما دیوان عالی پاکستان از نواز شریف نخست وزیر این کشور سلب صلاحیت کرد و رای به برکناری او داد. بر اساس اسناد پاناما، نواز شریف و خانواده او دارای حسابهایی در خارج از این کشور بوده و در معاملات چند شرکت ثبت شده در خارج از پاکستان مشارکت داشته اند. پس از صدور این حکم، نواز شریف از سمت خود استعفا داد. با توجه به روند پیچیده توزیع قدرت در بین کانونهای قابل نفوذ در پاکستان، این موضوع قابل بررسی است که آیا برکناری نواز شریف روندی عادی و قانونی داشته است یا مسائل دیگری در برکناری آن دخیل بوده است. این برکناری چه تاثیری بر مسائل سیاسی پاکستان خواهد داشت؟ در این باره با پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل پاکستان گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
با توجه به برکناری نواز شریف از قدرت به نظرتان باید به دنبال مسائل پشت پرده در این روند بود یا این موضوع در حالتی عادی و بدون تنش اتفاق افتاده است؟
اما در حدود یک سال پیش که اسناد پاناما منتشر شد در آن اسناد دو پسر و یک دختر نواز شریف، به عنوان کسانی مطرح شدند که در فساد مالی و انتقال پول به شکل غیر قانونی به بانک های خارجی دخیل هستند. این موضوع توجه افکار عمومی را جلب کرد و خود و خانواد نوازشریف نتوانستند پاسخی دهند که برای کسانی که دچار تردید شده بودند قانع کننده باشد.
استدلال آنها چه بود؟ ظاهرا خانواده نواز شریف در اسناد پاناما به فرار مالیاتی متهم شده اند؟
استدلال خانواده نواز شریف این بود که ما در قطر و کشورهای عربی سرمایه گذاری داریم و در آنجا با خانواده سلطنتی قطر در یک کارخانه فولاد شراکت داریم، سودی که از این سرمایه گذاری بدست آوردیم به انگلیس منتقل کردیم و البته تایید می کنند که در آنجا املاکی خریده اند. اما این که فرار مالیاتی داشته باشند، همچنان که در اسناد پاناما مطرح شده به این شکل نیست و آنرا قبول ندارند. از دید آنها به این حالت است که این پول را در پاکستان بدست نیاورده اند و از پاکستان هم منتقل نکردیم که مالیات آنرا بدهیم. در یک کشور خارجی و بر مبنای قوانین آن کشورها بوده است و به همین خاطر تخلفی صورت نگرفته است. این استدلاالی است که خانواده شریف در توجیه این اسناد عنوان می کنند.
اما این توجیه ها پذیرفته نشد و بر مبنای آن نواز شریف برکنار شد؟
این گزارش مفصل که هیات تحقیق بررسی و تهیه کرده بود بر اساس آن رای صادر شد. در آن گزارش به نوعی مطرح شده بود که نوعی رانت خواری از طریق خانواده نواز شریف وجود داشته است. اگر به صورت مساوی کسانی دیگر بودند احتمالا این امکانات در اختیارشان قرار نمی گرفت که به این شکل عمل کنند ولی با توجه به اینکه نواز شریف نخست وزیر بوده است فرزندان او از آن استفاده کردند.
همین موضوع را دیوان عالی پاکستان دلیلی بر این موضوع دانست که نواز شریف در این مسئله دست دارد و یکی دیگر از قضات نیز رای به فساد داد و تصویب شد که ایشان در مسائل مالی دخالت داشته و از این زاویه عدم صلاحیت او برای اداره کشور مورد تایید قرار گرفت. وقتی این موضوع انجام شد باید از پست خود استعفا می داد و همین کار را کرد. ظاهرا در جلسه ای که برای تصمیم گیری تشکیل شد در آنجا پیشنهاد داده است که برادرش شهباز شریف به عنوان جانشین او باشد که البته چون ایشان عضو پارلمان نیست نمی تواند نخست وزیر باشد، ولی می تواند در انتخابات میان دوره ای شرکت کند و آن کرسی را که نواز شریف از دست داد را بدست بیاورد و به پارلمان بیاید. البته احزاب دیگر هم قرار است نامزدهای خود را پیشنهاد بدهند، حتی حزب مردم اعلام کرده نامزد خاص خود را برای نخست وزیری پیشنهاد خواهد داد.
در حال حاضر کانون های قدرتهای در پاکستان به چه شکلی است و این کانونها چه تاثیر بر این موضوع داشته است؟
قدرت در پاکستان به نوعی توزیع شده است. یک بخشی از آن احزاب سیاسی است که در راس آنها حزب مسلم لیگ و حزب مردم هستند که دو حزب رقیب هستند و در همه انتخابات یکی از این دو به قدرت می رسند. اینها پایگاه اجتماعی و قومی مستحکمی دارند. پایگاه حزب مسلم عمدتا در ایالت پنجاب است که بیش از پنجاه درصد پاکستان در این ایالت زندگی می کنند.پایگاه مردمی و قومی حزب مردم هم ایالت سند است که خانواد بوتو از خانواده های فئودال آن بودند. بنابراین بخشی از قدرت از احزاب سرچشمه می گیرد.
همچنین دو حزب اسلامی دیگر هم هستند که این دو حزب تلاش می کنند که احزاب کوچک را با خود همراه کنند و در نظام سیاسی پاکستان تاثیر گذار باشند.
بخش مهم تر قدرت در واقع در دست ارتش است که هسته مرکزی قدرت که آی اس آی است و بخش امنیتی آن است. بخش دیگر هم قوه قضائیه است که دیوان عالی کشور که این رای را داده در این ساختار است و به لحاظ قانونی قدرت زیادی دارد که می تواند رئیس جمهور یا نخست وزیر را از کار برکنار کند. از این رو ۴ نهاد وجود دارد که تاثیر تعیین کننده ای دارند و البته رسانه ها هم در این بین موثر هستند، اما در کنار همه اینها ارتش بیشترین تاثیر را دارد.
در حال حاضر گفته می شد که نواز شریف به عربستان نزدیک بود و همکاری بسیاری بین این دو کشور شکل گرفته بود. آیا برکناری آن را می توان به نفع منافع منطقه ای ایران دانست؟
نواز شریف در یک دوره وقتی پرویز مشرف در ارتش حضور داشت، نواز شریف از قدرت برکنار شده و زندانی شده بود که ملک عبدالله ولیعهد عربستان در آن زمان واسطه شد و نواز شریف آزاد شده و به عربستان تبعید شد. نواز شریف حدود ده سال در عربستان بود، ضمن اینکه با شاهزادگان سعود نوعی مراودات مالی نیز پیدا کرده بود. نزدیکی شخصی نواز شریف به سعودی ها قطعا مسئله مهمی است ولی در کنار این خود حزب مسلم لیگ با توجه به سابقه و دیدگاههای فکری که وجود دارد به عربستان نزدیک تر از ایران به حساب می آید.
اما اگر اتفاقی بیفتد که گروهی در پاکستان جانشین حزب مسلم لیگ باشد که ثبات و امنیت را حفظ کند و ارتشی ها هم از آن حمایت کنند می توان گفت تاثیری در وضعیت ایران نخواهد داشت، ولی اگر پاکستان بی ثبات شود قطعا این بی ثباتی پاکستان به مناطق مرزی ایران هم می تواند سرایت کند و این به نفع ایران نیست.
ارسال نظر