سیاست خارجی دچار کهولت شده است؟!
نصرت اله تاجیک در خبرآنلاین نوشت: دولت دوازدهم در کنار مسائل حل نشده داخلی در عرصه روابط بینالمللی و سیاستخارجی به ویژه در ارتباط با ترامپ آمریکا و نقش تخریبیاش در منطقه با مشکلات و احتمالاً بحرانهایی مواجه است.
درواقع میتوان گفت که این مشکلات در سیاست خارجی ناشی از برخی کاستیها و برخی تلقی های نادرست تئوریک و همچنین عدم برآورد صحیح از اولویت ها و نقاط ضعف و قوت است. نخست آنکه به عقیده من سیاست خارجی ایران به دوران کهولت رسیده است و یکی از اقداماتی که دولت دوازدهم باید انجام دهد این است که روشهای سنتی را چه در اتخاذ رویکرد، چه در تجزیه و تحلیل و چه طراحی سیاست خارجی کنار بگذارد و نه تنها از جهت روش کاری بلکه طراحی سیاست و نیروهایی که باید روی آنها سرمایه گذاری شود، روش متفاوتی در پیش بگیرد.
روشهای ۴ دهه گذشته امروز دیگر خیلی جواب نمیدهد که دلیل آن نیز شتاب و عمق تاثیرگذاری تحولات است. از سوی دیگر بحث روششناسی و اقدامات اجرایی در حوزه سیاست خارجی نیز باید مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد. از جمله آنکه استراتژی ما در خصوص منطقه و به ویژه خلیج فارس باید مورد توجه قرار گیرد و یک راهبرد جدید را در این رابطه طراحی کنیم.
به بیان دیگر باید براساس یک چارچوب جدید، طراحی جدیدی از راهبردهایمان داشته باشیم و براساس آن اقدام کنیم. این چارچوب میتواند استراتژی تنش صفر برای ایران، کمینه کردن تشنج های منطقه ای و سرمایه گذاری روی قدرت نرم ایران را شامل شود.
یکی دیگر از نقاط ضعف سیاست خارجی ما، روزمرگی است؛ از این رو یکی از کارهای دولت دوازدهم باید از بین بردن این نقطه ضعف باشد. یعنی ما به جای آنکه دنبال حوادث کشانده شویم خودمان باید تحول ساز باشیم و با گفتمان سازی ایجاد تحول کنیم. به بیان دیگر دیگر روش شناسی جدید و طراحی سیاست راهبردی شرایطی ایجاد میکند که در آینده بتوانیم در ایجاد تحولات منطقه نقش آفرین باشیم.
به عنوان مثال در مسئله اختلافات میان عربستان و قطر، ترکیه به خوبی توانست از این موقعیت استفاده کند. ضمن آنکه این کشور در قطر نیرو دارد اکنون نیز رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه به ریاض سفر و با سعودیها مذاکره کرد.
لذا ما نیز علاوه بر روشها باید در راهبردهایمان نیز تجدیدنظر کنیم. همچنانکه دولت ترکیه یک بازی باخته را با سیاست خارجی فعال به یک عنصر تاثیرگذار در صحنه سیاست خارجی اش تبدیل میکند ما نیز باید یک سیاست خارجی فعال و اثرگذار داشته باشیم. از سوی دیگر دستگاه دیپلماسی ایران برای طراحی الگوی توسعه ملی باید به سمت راهبرد تنش صفر حرکت کند.
اگر بخواهیم موضوعی و مصداقی صحبت کنیم یکی از موضوعات در سیاست خارجی ما نحوه تمام شدن موضوع سوریه است. باید توجه داشت که ما چندین سال است که سرمایه گذاری زیادی در سوریه انجام دادهایم. اما اکنون سوال اینجاست که چگونه میتوانیم از این سرمایه گذاری، بهره برداری کنیم و آیا قدرتهای منطقهای به ما اجازه بهره برداری میدهند یا خیر؟ این مسئله به نوع تعامل ما با بازیگران صحنه بینالملل بازمیگردد.
در خصوص سوریه، ما باید به گونهای سیاست خارجیمان را طراحی کنیم و با سایر قدرتها تعامل داشته باشیم که بتوانیم از منافع ملیمان دفاع کنیم. اکنون که سرمایه گذاری عظیمی در سوریه کردهایم و تروریستها نیز در حال نابودی در این کشور هستند، طبیعی است که باید به دنبال سهممان از این سرمایه گذاری باشیم. لذا یکی از اولویتهای سیاست خارجی دولت جدید، سناریوهای اختتام بحران در سوریه و جایگاه ایران در آن است.
این مسئله بسیار مهم است و حتی روی رابطه ایران و عربستان نیز تاثیر میگذارد. نقش ایران در سوریه پسا بحران، مهمترین موضوع در عرصه منطقهای در کوتاه مدت است که توسط دولت دوازدهم باید به درستی پیگیری شود.
در حال حاضر به دلایل عدیده آمریکا در پی سرنگونی بشار اسد نیست که این مسئله یک پیروزی برای اسد و حامیان آن همچون ایران و روسیه محسوب میشود. اما اکنون مهم این است که جایگاه این حامیان در صحنه سوریه چیست که این مسئله به رویکرد ما در صحنه بین المللی باز میگردد. باید در نظر گرفت که ما در برجام نشان دادیم که یک رویکرد تعاملی را دنبال میکنیم و در خصوص مسائل دیگر نیز میتوانیم این رویکرد را دنبال کنیم.
از سوی دیگر عربستان نیز از دیگر مسائلی است که باید در دولت جدید حسن روحانی دیپلماسی متفاوتی در قبال آن در پیش گرفته شود. در مورد عربستان، روشهای سنتی اصلا جواب نمیدهد. باید توجه داشت که عربستان با وجود چند گسل سیاسی اجتماعی و حکومتی یک دوره گذار جدید را طی میکند و اگر یکی یا چند تا از این گسلها فعال شوند در عرصه داخلی و خارجی این کشور بسیار تاثیرگذار است. همچنین ریاض به پشتوانه حجم نقدینگی بالایش توانسته در جهت گیریهای آمریکا و اروپا اثر بگذارد. در چنین فضائی، ما نمیتوانیم سیاست خارجی فعالی داشته باشیم اما از قدرت لابی استفاده نکنیم یا در عرصه بین الملل فعال نباشیم.
لذا در مورد بحث عربستان نیز هم باید بحث سناریوی اختتام سوریه در نظر گرفته شود و هم با توجه به تعاملات ایران و آمریکا آن را ارزیابی کرد. امروز آمریکا با حضور شخصی مانند دونالد ترامپ در کاخ سفید، زمینه و انگیزههایی برای برهم زدن روابط منطقهای به خصوص روابط تهران و ریاض دارد.
لذا دستگاه دیپلماسی ایران کار دشواری پیش روی خود دارد. درواقع اگرچه کار با دولت ترامپ سخت است اما نباید مایوس بود. به بیان دیگر ما نباید کاری انجام دهیم که رودررویی میان ایران و ترامپ ایجاد شود بلکه ما میتوانیم با روشها و تعاملات علاوه بر آنکه زهر ترامپ را بگیریم، نشان دهیم که ایدئولوژی و برخی سیاستهای عربستان نامطلوب و به ضرر کل دنیا است. در هر حال دستگاه سیاست خارجی باید راههای مختلف را امتحان کند تا به نتیجه برسد و نباید با روی کار آمدن یک فرد یا دولت جدید نسبت به تعامل با آن کشور ناامید شد. این یعنی دارای راهبرد بودن در سیاست خارجی و به دنبال حوادث ندویدن!
نظر کاربران
ازصحبت شما برداشت من شما میگوید مثل امریکا باید از سوریه سهم خوایی کنیم واز قدرت پول مثل عربستان استفاده کنیم .آن موقع ما چه فرقی با آنها داریم.
ما هنوز دوست ودشمن خود را نمی شناسیم زیرا سیاست خارجی همراه با روانشناسی همراه است همیشه سعی داشتیم باکشورهای عربی مدارا کنیم بسیار خوب است اما نباید کمکهای مالی وتسلحات به صدام را فراموش کنیم ۰اینها کشورهای بی چشم ورو هستند همین کویت نیم وجبی هنگام تصرفش بدست صدام سفارت ایران به تمام کویت ها ویزای ایرانی وانها توانستند ازکشورشان خارج وبه ایران پناهنده شوند
سیاست خارجی ما درگیر اختلافات و در گیریهای احزاب و گروههای قدرت در داخل به خاطر حفظ منافع خودشان بدون در نظر گرفتن مصالح ملی و مردم میباشد وزارت خارجه راهی میرود احزاب قدرت عکس آنرا میروند ودر نتیجه همیشه به بن بست میخوریم با هزینه های سنگین و کمر شکن برای کشور
سیاست خارجی را باید از کشورهای پیشرفته دنیا اموخت.