شهروند نوشت: پژوی خاکستری آقای حسینپور در جاده خاکی پیچپیچ میراند و پشت سرش خاک است که به آسمان میرود. جنگل نزدیک و نزدیکتر میشود. روستای ایرکا هم تمام میشود. خانهباغها و ویلاها خودی نشان میدهند. آخرین ویلا پلاک ٧١ است. «بفرمایید این هم ویلای جنگلی رویایی». آقای حسین پور راست میگوید. از این خانه تا جنگل ٢٠قدم فاصله است. آفتاب دارد غروب میکند و جنگل وهمناک میماند و خیال. آقای حسینپور میگوید: «امنیت؟ پلنگ کجا بود. نسل پلنگ مازندران منقرض شده. ترسی ندارد اینجا، فقط شغال ممکن است بیاید. ببینید همه جای این خانه قفل و بند دارد.»
روبهروی خانه بالای تپه، زمینی ٣٠٠متری است که حسینپور آنقدر در شرح مزایای خریدش سخنفرسایی میکند که آفتاب پشت کوه و جنگل گم میشود.
در راه بازگشت آقای حسینپور چند جای دیگر میایستد و شهرکهای ویلایی را معرفی میکند. «خیالتان راحت. اینجا همه تهرانی هستند.»
به جاده اصلی آمل برمیگردیم. جلوی بنگاه، حسینپور با کارت ویزیت و چند شیشه دلستر لیمویی میآید برای قرار و مدارهای بعدی و اگر ویلا پسند شده باشد، قرار محضر.
بنگاه آقای حسینپور یکی از ٥٧٥٢ آژانس املاک مازندران است که به قول خودش در بدترین حالت هفتهای یک ویلا معامله میکند. ویلایی در دل جنگل یا شالیزار یا ساحل عزیز دریا.
که مازندران شهر ما یاد باد
هجوم چندساله انبوهسازان و ویلانشینان به چشماندازان سبز مازندران به جای توسعه گردشگری و اشتغالزایی، منابع طبیعی را گرفته، صدای زنجرهها را گرفته و آنچه به سوغات آورده به قول کارشناسان نابودی اقتصاد بومی است و نابرابری.
صبح با صدای اره آغاز میشود و شب با بوق خودروهای سیاه و سرخ پایان میگیرد. دامداران مراتع بکر را با پول عوض میکنند و شالیزاران را بناهای سیمانی و سنگی پرمیکنند. کجا نزدیکتر از آمل به تهران برای آنها که آنقدر با شتاب از شهرشان میگریزند که انگار هیچ دلبستگی با آن ندارند و میروند که جایی در پهنای دامن البرز خاطرات خوب بسازند.
حسینی هم که از همصنفان آقای حسینپور است، میگوید: «بعد از تهرانیها و قمیها، اهالی اصفهان و مشهد ساکنان غیربومی مازندران هستند.»
حاشیهنشینانی که هر روز به جمعیتشان افزوده میشود و چشمانداز ابدی را تغییر میدهند.
در امتداد هر پنجره و پشت هر دیواری، در جنگل و شاالیزار ساختمانهای وسیع با شیروانیهای سرخ و نارنجی با حصار و باروهای آهنی نشسته. به قول کمال اطهاری، اقتصاددان «آثار رشد بورژوازی مستغلات در استان مازندران».
شمارش تعداد بنگاههای املاک در خیابان منتهی به چمستان (از دوراهی حسینآباد تا ورودی چمستان که حدود ٢٥کیلومتر است) ساده نیست. دو نفر مسئول شمارش میشوند. خودروها به تاخت در دو طرف جاده میرانند. دو طرف زمینهای کشاورزی است که ردیفی از بنگاههایی با نماهای سنگ و شیشه به موازات آن صف کشیده. یکی راست را مینویسد و یکی چپ. چپ: املاک کیان، شمال، طلوع، نواندیش، لالهزار، آریا، پارسیاننو، جنگل، آینده، نیما، سعادت آباد، یاسنو، امیرآباد، برتر، اریکهنو. اسامی نامهای آشنایی هستند برای تهرانیها. گاهی هم یکی یادی از مازندران کرده و اسمی از باران برده و البرز.
شمردن و نوشتن نام املاکیهای دست راست سختتر است. هر چند قدم یکی: بیزانس، آیلار، سپهر، طلای سبز شمال، بهار، ایرانیان نور، ایران، سبزگستر، فدک نور، پارکوی، سعدآباد، اقلیما، تهران... بدون محاسبه کوچه و گذرهای فرعی، در سمت راست ١٣٣بنگاه و در چپ ٨٣ بنگاه شمرده میشود. در ٢٥کیلومتر ٢١٦ بنگاهی که در بدترین حالت هفتهای یکی دو ویلا معامله میکند و این تازه حکایت یکی از خیابانهای چمستان است و تا محمودآباد و نور و آمل و بابل و بابلسر راه بسیار است.
رتبه سوم مازندران در تعداد بنگاه
هوای داخل بنگاه به همت کولر گازی خنک است. صاحب بنگاه روی صندلی پشتبلند، پشتمیز بزرگ نشسته. «اینجا در این راسته بیشتر از ٨٠٠بنگاه داریم. خدا رو شکر مشتری هست. نه به اندازه سابق، اما هست.»
در یکی از سایتهای مربوط به بنگاههای معاملات املاک کشور با ذکر شماره تلفن، فهرستی از ٦٣٣ بنگاه شهرستان نور آمده. در محدوده ساري٨٦٧ آژانس مسکن و در آمل ٧٠٤ بنگاه. در سال٨٥ هم دو کارشناس اقتصادی (حسینی و موقر) آمار املاکیهای استان مازندران را ٦٢٣ بنگاه اعلام کردند: ٤٧٦املاک پروانهدار و ١٤٧املاک بدون پروانه.
در مرکز آمار ايران تعداد بنگاههاي معاملات املاک از ۳۵هزار و ۶۰۰بنگاه درسال ۸۶ به ۷۱هزار و ۹۰۰بنگاه در سال ۹۰ افزايش يافته، یعنی دو برابر و نیم رشد. در سال ٩٢ تهران با ١٥هزارو٨٦کارگاه بالاترين تعداد بنگاههاي کشور را داشت. خراسانرضوي ٧٠٢٨بنگاه و مازندران با ٥٧٥٢ واحد سوم شد.
همکار حسینپور بنگاهی چای تازهدم میآورد. میگوید با ١١٠ تا ١٧٠میلیون تومان میتوان صاحب ویلا شد. زمینهایی در حوالی روستاهای حسینآباد و پیشگون سراغ دارد که آمادهاند از شالیزار به ویلا تبدیل شوند. «شورا نقشه روستا را دارد. میتوان در زمینهایی که درون بافت روستا محسوب میشود، ویلا ساخت. دست شورا و دهیار است. در بیرون از بافت هم اجازه ساخت خانهباغ میدهند. برای هر باغی میشود یک بنای ٢٠٠متری ساخت. در زمینهای شالی هم میتوان شهرک ساخت.» خودش اینروزها درگیر ساخت یک شهرک در زمینی ١٨ هزارمتری است. «زمین متری ١٢٠هزار تومان خریداری میشود، اما بعد از پلاکبندی و ساخت قیمتها چیز دیگری است.»
حسرت نبودن محمود احمدینژاد
اگر در تهران بازار مسکن هنوز چرت میزند، اینجا در مازندران به قول آقا رضا اگرچه مثل چندسال پیش نیست، اما در تکاپوست. «دوسال پیش بهتر بود، چون پول در بازار بود. پول بیشتری دست مردم بود.» طرح خروج دام از جنگل هم یکی از برنامههایی بود که در تشدید تخریب جنگل موثر بود. فرماندار کلاردشت دوسال پیش گفته بود: «به بهانه خروج دام از جنگل به جنگل خیانت شد. بسیاری از افراد دامدار نبودند، در ازای شمارش چندباره دام به یک دامداری زمین دادند، زمینها نهتنها مورد استفاده دامداری قرار نگرفت، بلکه به تهرانیها فروخته شد.»
آقا رضا، مغازه دوبری دارد بر جاده. پشت سرش روی دیوار تصویر یک ویلای جنگلی است. با ستونهای هخامنشی و آبنمایی در حیاط مشبک. آقا رضا از معاملاتی که دارد راضی بهنظر میآید، اما حسرت دورانی را دارد که ساختوساز در اوج بود و میشد با یکمیلیون تومان مجوز تبدیل جنگل به استراحتگاه را گرفت.
این ویلاها سند دارند؟
بعضیها سند دارد، بعضیها شورایی است. ما از دهیاری استعلام میگیریم. دهیاری هم که نماینده بخشدار است.
ویلاها چقدر با روستا فاصله دارند؟
حاشیه روستا هستند. ٢٠٠ تا ٣٠٠متری توی شهرک داریم. زمینش ٢٧٠ تا ٣٠٠متر، بنا ١٥٠متر. موردها زیاد است، باید یک مورد را ببینید ما سلیقه شما دستمان بیاید.
چقدر پیشپرداخت لازم است؟
١٠٠میلیون تومان نقد و اقساط هم ماهی ١٠تومان خوب است. اما موردهای خیلی ارزانتر هم داریم با ٥٠میلیون پیش و اقساط ١٠ماهه.
ویلای جنگلی هم دارید؟
جای خیلی بکر، دل جنگل. هم ویلا داریم و هم زمین. یک زمین ٣٥هزار متری رویایی داریم. یک بنای ٢٠٠متری هم دارد با ٥هزار درخت. میشود یک فامیل با هم بخرند و بعد هر خانواده یک ویلا بسازد. متری ٢٠٠هزار تومان.
مجوز ساخت خانه را چطور بگیریم؟
تغییر کاربری این زمینها از پایه انجام شده. مال دامدارهاست. بسته به تعداد دام بهشان زمین واگذار کردند تا دیگر حیوانها را در جنگل به چرا نبرند. به یکی ١٢هزار متری، یکی سه هکتار، یکی یک هکتار دادند با امتیاز تغییر کاربری. دامدارها هم دامداری را رها کردند و زمینها را فروختند.
یعنی قطعکردن درختها هم مشکلی ندارد؟
مشکلی ندارد. آب و برق و گاز هم که باشد دیگر مشکلی نیست. البته الان خیلی برای زمینهای جدید سختگیری میشود، اما قبلا راحت بود. الان محدودهها مشخص است و تعیین کردهاند این روستا تا ١٠سال دیگر چقدر رشد جمعیت و چقدر اجازه ساخت دارد. زمینهای بافت و غیربافت مشخص است. این باعث شده قیمتها بالا برود. اگر مثل سابق بود، اینطور نبود. در منطقه سعادتآباد دیگر یک برگ درخت نمیشود انداخت.
سعادت آباد کجاست؟
یک کیلومتر جلوتر به سمت جنگل میرویم. آهان، یک ساختمان رمانتیک هم جای دنج و خیلی خلوت داریم. بنای ٦٠، ٧٠متری دارد. زمینش متری ١٢٠هزار تومان است. نبش است و هر جوری میشود تفکیک کرد. سندش هم در نوبت است. توی دل جنگل یک کم قیمت بالاست. میشود ٢٢٠.
وضعیت خرید و فروش چطور است؟
هنوز خوب است. ٩٠ و ٩١ روزی ٦ ویلا میفروختیم. ساختوساز هم زیاد بود. الان روستای ما ٨٠ خانواده بومی هم ندارد، اما تهرانیها هزارودویست، سیصد ویلا دارند. معامله کمتر شد، اما هست. اواخر ٩٤ هم که خورد به انتخابات.
سالهای ٩٠ و ٩١ چطور مجوز ساخت میگرفتید؟
آن موقع مجوز گرفتن سادهتر بود. اصلا دنبال مجوز نمیرفتیم. میساختیم بعد میرفتیم دنبال آب و برق و گاز. در آن دوره همه چیز لودری بود. یکمیلیون تومان میدادی مجوز میگرفتی.
این همه بنگاه در یک راسته هنوز کارکرد دارد؟
نیم درصد، سه دهمدرصد هم که از تهران بیایند، یک دهمدرصد از اصفهان و مشهد هم بیایند، خوب است. پریروز یکی از خوزستان آمده بود. خوب چطور بماند توی آن هوا. میآید یک ماه میماند، دیدید توی موبایل نشان میدهند توی اهواز تخممرغ زیر آفتاب میپزد. خوب میآید شمال. شمال به اسم بزرگ است، اما به ارزش ریالی پایین است. هر جای ایران با ٢٠٠متر زمین، ١٠٠متر بنا را زیر ١٠٠میلیون نمیدهند. هر جا حتی یزد و بوشهر. متقاضی ویلا توی این منطقه زیاد است.
چرا این همه متقاضی دارد؟
چون شما راحت از اینجا میروید تهران. چهار بانده هم که بشود راحتتر میشود آمد. الان ما خودمان یک ساعت و سه ربعه میرویم. متروی آمل-تهران هم قرار است راه بیفتد. اسنادش را نشانتان میدهم. از تهرانپارس تا اینجا سه ربعه میآیید. بههرحال این پروژه ملی است. آدمهای کلهگنده الان آمدهاند سی، پنجاه، صد هکتار زمین خریدهاند اینجا.
بورژوازی مستغلات یا چگونه جنگلها ویران شد
در غروب شلوغ خیابان اصلی شهر آمل مغازه کوچکی لابهلای پردهفروشی و لوازمخانگیها سوسو میزند. بیلچه و بذر و سم میفروشد. زنی وارد میشود و تقاضای سم دورکننده مار و سم کشنده علفهای هرز دارد. فروشنده آنچه خواسته پیچیده در کیسه نایلونی در دستش میگذارد و سرتکان میدهد که «این علفهای هرز به خدا جزو طبیعت هستند. این تهرانیها طبیعت ما را همینطوری کشتند.» زن میخندد و میرود.
مغازهدار پیرمردی هشتادسالهاست، جنگلهای کهن را به چشم دیده. سالها با خانواده در قشلاق و ییلاق بوده. نه دل و دماغ تعریف دارد و نه چشم دیدن تهرانیها.
کمال اطهاری برای روشن شدن بحث شهریشدن رانت دو تعریف ارایه میکند:
بورژوازي مستغلات: جناحي از بورژوازي كه در بازارهاي زمين و مسكن و مستغلات فعال است و نقشي تعيينكننده در شكلگيري محيط مصنوع دارد.
انبوهسازان سوداگر: افراد يا موسساتي كه در بازارهاي مسكن و زمين يا مستغلات فعالاند تا در نهايت از تغييرات در كاربري زمين عايدي كسب كنند.
اطهاری آثار رشد بورژوازی مستغلات را در استان مازندران اینگونه میبیند: «یکی از آثار مهاجرفرستي شديد است. براساس سرشماري سال ٩٠، رشد استان ١,٠٢ اعلام شد كه در مقايسه با نرخ ١.٤٣ سال ٧٥ و ١.٢سال ٨٥ كاهش چشمگيري را نشان ميدهد. همچنین سالخوردهشدن جمعيت، بيش از ٥٠درصد جمعيت استان را افراد بالاي ٣٠سال تشكيل ميدهند.»
بقاي بيسوادي(درصد باسوادي: ٨٥,٧ درصد) و نرخ بالای بيكاري جوانان ١٥ تا ٢٤سال مازندران ( ٤٦.٧درصد و نرخ بيكاري زنان ٦٥.٦ درصد) هم پیامدی است که اطهاری در ازبینرفتن جنگل و رشد شهرکسازی در استان میبیند.
هراز و فیروزکوه در تعطیلات آخر هفته از پایتختگریزان مملو است. حضور ٢٠ تا ٤٠میلیونی این موج گردشگر هیچ عایدی در توسعه اقتصادی ندارد، چراکه به گفته کمال اطهاری مساحت جنگلهاي ايران حدود ١٢ميليون هكتار است، درحالیکه در گذشته نه چندان دور به ١٨ميليون هكتار ميرسيد. «در هر ثانيه ٣٦٠مترمربع از سطح جنگلها و مراتع كشور تخريب ميشود. در هر ٥سال يک ميليون هكتار از جنگلهاي ايران نابود ميشود. بهگفته رئيس موسسه تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان هر روز ٤٠هزار هكتار از جنگلهاي شمال تخريب كمي و كيفي دارد.»
اطهاری پیشنهاد میکند پايش برنامهريزي از سوی سطوح مختلف حكومت مركزي و محلي و شوراهاي ملي و محلي قانوني شود. شاخصهاي پايش توسعه پايدار (پويايي و پايايي اقتصادي عدالت اجتماعی) تدوین و تصویب شود. درآمد پايدار براي شهرداريها و تقويت حكومت محلي تامین شود و حقوق جمعي قانوني شود.
پژوهشگران هم با بررسی و پژوهش و مشاهده و ارزیابی در تجربه گردشگري تمرکز کردهاند و توفیقی در پايداري اقتصادي منطقه نمیبینند. «در قبال منابع طبيعي و اجتماعي كه از دست دادهاند، چيز زيادي نصيب ساكنان محلي نشده. سطوح نابرابري در ميان قشرهاي مختلف روزبهروز پررنگتر ميشود، اقتصاد بومي درحال نابودي است و مازندران به مثابه يك كالاي تفريحي درحال مصرف شدن است.»
خبرهای خوب
تلفن زنگ میخورد. حسینپور است. آدرس ویلای دیگری را در ٢٠٠متری جنگل میدهد که سند آب و برق هم دارد.»
برای خرید ویلا در مازندران نیازی به گذشتن از ٢٧٠ کیلومتر راه شوسه هم نیست. کافی است کلمه ویلا و شمال را در موتورهای جستوجوگر اینترنت دنبال کنید. پر است از ویلاهای رویایی. در یکی از این صفحات نوشتهاند: «همچنان خبرهای خوب در راه است. فروش زمین ساحلی به صورت پلاکبندیشده و زمین ساحلی قطعه اول ساحل، داخل شهرک، فروش زمین با کاربری آزاد، فروش زمین در ابعاد بزرگ، فروش زمینهای جنگلی در ابعاد مختلف با سند منگولهدار، فروش زمینهای کشاورزی به صورت هکتاری و متراژ پایینتر.»
نظر کاربران
واقعا همینطوره. طمع مردم و سازمانها کم کم طبیعت بکر و سواحل زیبا رو از بین میبره. در ایران فقط یه جای جنگلی و سرسبز طبیعی داریم که اونم داریم از بین میبریم