فریدون وردینژاد؛ سفیر پیشین ایران در چین نوشت: جاده ابریشم جدید یا همان طرح «یک کمربند، یک جاده» چین این روزها با شدت بیشتری همراه شده است.
فریدون وردینژاد؛ سفیر پیشین ایران در چین نوشت: جاده ابریشم جدید یا همان طرح «یک کمربند، یک جاده» چین این روزها با شدت بیشتری همراه شده است.
چین برایش اجلاس برگزار میکند و سران کشورهایی را که در مسیر این جاده قرار دارند، دعوت میکند. حالا هم این کشورها برای بردن سهم بیشتری از این سفره، تلاش میکنند. ایران هم در این جاده نقشی مهم ایفا میکند.
سطح مناسبات دو کشور چین و ایران و ظرفیتهای تعامل تهران- پکن از نگاه سیاسی در سطح قابل قبولی قرار دارد اما این مناسبات دارای ظرفیتهایی است که میتواند بسیار بالاتر از آن چیزی باشد که اینک شاهد آن هستیم. روابط ایران و چین از جهت اقتصادی و فرهنگی هنوز گنجایش توسعه زیادی دارد که به دلیل فقدان استراتژی و فراز و نشیبهای موسمی، از ثبات و پویایی لازم برخوردار نیست و دو طرف باید اقدامات مؤثری برای رفع این مشکلات به عمل آورند. اقدامهای ضروری برای اثربخشتر کردن مناسبات دو قدرت آسیایی و ایجاد شرایط مساعدتر میتواند شامل این قدمها باشد:
اول: تبادل هیأتهای تجاری در دو بخش دولتی و خصوصی افزایش یابد و بیشتر به آن توجه شود. این حرکت میتواند در قلب گردشگری تخصصی و تقویت دیپلماسی اقتصادی صورت گیرد.
دوم: با ایجاد یک مکانیزم مؤثر به تبادل اطلاعات بهروز و فرصتهای موجود در دو کشور همت بگماریم و در اصل قادر شویم اطلاعات، توانایی و تکنولوژی چین را به مردم و شرکتهای ایران منتقل کنیم و شرکتهای چینی هم از سطح فناوری، تواناییها و ظرفیتهای واقعی ایران مطلعتر شوند.
سوم: توسعه همکاریهای بخشهای خصوصی اقتصادی دو کشور و تقویت روابط در صنایع کوچک و متوسط چین و ایران یک ضرورت است.
چهارم: برقراری تعرفههای خاص و حمایتی بین دو کشور و تعرفههای ترجیحی مانند تعرفههایی که بین کشورهای عضو بلوکهای اقتصادی یا WTO وجود دارد که کالاها با مالیات و عوارض پایینتر بین آنان مبادله میشود. منظور از تعرفههای ترجیحی و حمایتی، برداشتن مشکلات از سر راه صادرکنندگان و واردکنندگان کالاها است تا قدرت رقابت را در بازار یکدیگر داشته باشند.
پنجم: تلاش برای ایجاد یک بانک مشترک خصوصی بین دو کشور نظیر «بانک ایران و چین» برای حمایت از همکاریهای دو کشور و ایجاد تسهیلات تجاری، پولی و مالی برای بازرگانان دو کشور است. اینک نمونه چنین بانکی بین ایران و ژاپن وجود دارد.
ششم: تشکیل شرکتهای مشترک حمل و نقل بین ایران و چین؛ این شرکت میتواند شامل خطوط هوایی، دریایی و ریلی مشترک باشد. این امر باعث خواهد شد کالاها ارزانتر به کشور مقابل حمل شود. با توجه به اینکه اقتصاد دو کشور به سمت خصوصیسازی پیش میرود و بتدریج از نقش اقتصاد دولتی کاسته میشود، میتوان وظیفه ایجاد شرکت مشترک حمل و نقل را به بخشهای خصوصی دو طرف واگذار کرد. اگرچه ایران و چین معتقد به نظارت دولت بر اقتصاد هستند اما امور اجرایی و تصدیگریهای اقتصادی و بنگاهی بهتر است در دست بخش خصوصی قرار گیرد و این به نفع دو کشور خواهد بود.
هفتم: ضرورت بعدی، برقراری سیستم اعتبارات حمایتی دولتی از سوی چین و ایران برای پشتیبانی از صنایع کوچک و متوسط است که دولت چین میتواند این اعتبارات را به مناطق آزاد ایران و صنایع کوچک و متوسط اختصاص دهد و ایران هم میتواند به مناطق غربی و شمال غربی چین که در حال توسعه است، توجه جدیتر داشته باشد.
هشتم: با توجه به مزیتهای نسبی در ایران، نظیر ارزان بودن انرژی، وجود منابع مختلف و ارزان بودن نیروی کار، بخشی از تکنولوژی تولید و صادرات کالاهای چینی برای عرضه در غرب آسیا به ایران منتقل و این کالاها با استاندارد چین تولید و در منطقه خاورمیانه و آسیای میانه به طور مشترک عرضه شود.
نهم: با توجه به ضرورت گسترش شناخت و تقویت تبادل اطلاعات بهنگام، شرایط رفت و آمد و تسهیلات ویزایی و گردشگری میان دو کشور بیشتر شود چرا که مردم چین گمان میکنند که ایران فقط تولیدکننده نفت است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر