تحلیلی بر انتخاب ۷ کاندیدای شهرداری تهران
وحید ایمانی طی یادداشتی در روزنامه افکار نوشت: منتخبین اصلاحطلب شورای اسلامی شهر تهران با یک ژانر اکشن و توامان دراماتیک با پایانی باز به بهشت رسیدند!
از چینش نفرات و تعداد آرا گزینههای اول شهرداری تهران از بین هفت نفر، توسط منتخبین شورای اسلامی شهر تهران پیداست که حزب کارگزاران و اتحاد نظرات غالب شورای شهر را در دست دارند.
رای قابل توجه الهه کولایی شخصیتی آکادمیک، دانشگاهی و البته غیراجرایی بعنوان نفر سوم با ۱۶ رای، که زمان انتخابات مجلس در سال ۹۴ طی مصاحبهای با خبرگزاری آنا از نحوه بسته شدن لیست امید به شدت انتقاد کرده بود و گفته بود: رانت و پول ابزار حضور در لیست امید بود و تخصص در آن جایی نداشت، حالا خود مدعی تصدی شغلیست که در آن نه تنها تخصص ندارد، بلکه سوابق او نیز نشان از عدم توانمندی وی برای شهرداری تهران دارد و حالا با رانت حزبی و ایجاد کمپینهای فمنیستی و عنوان شهردار زن برای تهران، این تصور ایجاد میشود که منتخبین شورا به فکر انتخاب افراد کاربلد و متخصص نیستند و نگاه تشکیلاتی و حزبی برای انتخاب شهردار، به تخصص در این حوزه ارجحیت دارد.
نکته مهم دیگر اعلام تعداد آرای هفت کاندیدای شهرداری تهران است که در نوع خود بی نظیر بود، که این امر موجب شد تا میزان وجاهت، ارزش و اعتبار کاندیداها در بین اصلاحطلبان مشخص شود. بطور مثال محسن مهرعلیزاده که حتی از ماهها قبل از انتخابات نام او بعنوان یکی از گزینههای مطرح شهرداری بگوش میرسید، از کمترین وجاهت و اقبال از سوی شورای منتخب برخوردار است.
موضوع مهمی که نمیتوان آن را نادیده گرفت القای چمران هراسی است که دراتاق فکرو رسانههای اصلاحطلب از آن بعنوان ابزاری برای حذف متخصص ترین و شاید با تجربه ترین نیروی جریان چپ در حوزه شهری از کاندیداتوری شهرداری تهران، یعنی محسن هاشمی استفاده شد. این درحالی است که بخش قابل توجه رای اصلاحطلبان ازحضورو سر لیستی محسن هاشمی رفسنجانی بدست آمده ونام او جزء مهمترین گزینههای تصدی این پست در ادوار گذشته شورا بوده و تاکید و تمرکز اصلاحطلبان برای تصدی این پست توسط هاشمی تا آنجایی بود که الهه راستگو را بخاطر رای منفی به شهردار شدن او، اخراج تشکیلاتی کرده و از جریان اصلاحطلبی حذف نمودند! حالا و به بهانه حضور مهدی چمران درشورای شهر(در حالی که چمران عدم حضور خود در شورای پنجم را بارها تکرار کرده است) از کاندیداتوری او برای این پست جلوگیری میکنند. این اتفاق را شاید به نوعی دهن کجی اصلاحطلبان به خواست و اعتماد مردم به منتخب اول شورای پنجم دانست.
جوان باوری و استفاده از ظرفیت جوانان را میتوان پاشنه آشیل تبلیغات همیشگی جریان اصلاحطلبی برای جلب آراء و نظر قشر جوان کشور دانست، اما مشکل اساسی در این جریان عدم وجود نیروی مجرب و کارآزموده جوان است؛ چرا که جوان باوری در جریان اصلاحطلبی همیشه بعنوان یک شعار باقی ماند و در عمل هیچگاه از ظرفیت و توان جوانان اصلاحطلب در عرصه مدیریتی استفاده نشد. خلل وجود مدیر جوان و کارآزموده در جریان چپ آنقدر جدی است که در لابلای گمانه زنیها و اسامی کاندیداهای شهرداری تهران، نام علی رضا جاوید با سابقه همراهی محمود احمدینژاد و از معاونین جوان محمد باقر قالیباف به چشم میخورد. یعنی اصلاحطلبان حتی در چهارسال گذشته دولت تدبیر و امید هم نتوانست یک مدیر جوان برای تصدی شهرداری تهران تربیت کنند.
با یک نگاه گذرا و خالی از تحلیلهای کلان حزبی و جناحی به سادگی میتوان دانست که آینده کلانشهر تهران، مبهم و پیچیده و خالی از روزنههای امید است. تهرانی که در دهه گذشته با سرعت قابل توجهی به یکی از شهرهای مدرن و پیشرفته دنیا تبدیل شده، حالا در معرض یک آزمون سخت قرار دارد : شتابی مثل گذشته یا بازگشت به دوران سکون!
ارسال نظر