۵۷۰۹۲۵
۱۶ نظر
۵۰۰۷
۱۶ نظر
۵۰۰۷
پ

فرار هالیوودی عروس ایرانی از سوئد

دختر ایرانی که هنگام خرید دربازارهای پرزرق وبرق شهر استانبول با یک جوان خوش‌پوش و قدبلند ترکیه‌ای آشنا شده وبه او دل بسته بود، نمی‌دانست پس ازازدواج با این مرد شیاد و سفر به سوئد، چه سرنوشت شومی درانتظارش است.

روزنامه ایران: دختر ایرانی که هنگام خرید دربازارهای پرزرق وبرق شهر استانبول با یک جوان خوش‌پوش و قدبلند ترکیه‌ای آشنا شده وبه او دل بسته بود، نمی‌دانست پس ازازدواج با این مرد شیاد و سفر به سوئد، چه سرنوشت شومی درانتظارش است.
دختر نگونبخت مدتی پس ازسفربه اروپا، پی برد همسرش ازتبهکاران حرفه‌ای است. اما به محض اطلاع ازاین راز، توسط شوهرش درخانه‌ای روستایی زندانی شد. «ارغوان» که مدت یک ماه دراسارتگاه زیرزمینی محبوس بود، سرانجام به فکر فرار افتاد و طی چنــــــــد شبانه روز موفق به کندن یک تونل زیرزمینی شد و پس از نجات از راه این تونل باریک به کمک روستاییان خود را به سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوئد رساند و تقاضای کمک کرد.
زن ۲۴ ساله که پس ازشرح ماجرای زندگی هولناکش باکمک مسئولان سفارت راهی ایران شده بود به محض ورود راهی دادگاه خانواده شد تا با پاک کردن شناسنامه‌اش از نام مردی که همه رؤیاها و آرزوهایش را به تاراج برده بود، به کابوس دو سال زندگی پر از شکنجه‌اش پایان دهد.
ارغوان با چهره‌ای پژمرده، چشم‌هایی کم فروغ و گودافتاده روی نیمکت راهروی دادگاه نشسته و بی‌آن‌که حواسش باشد، به گوشه‌ای زُل زده بود. انگار نمی‌دانست برای دادخواست «طلاق غیابی» به آنجا آمده است. درست چهار سال پیش بود که با «سینان» جوان اهل ترکیه آشنا شد. جوانی به گفته او قد بلند و خوش تیپ که در بازار معروف «اوت لیت» استانبول پرسه می‌زد. ارغوان و مادرش برای خرید پوشاک به آن بازار رفته بودند و بهانه آشنایی ارغوان با پسر ترک تبارپیداکردن یک مغازه پوشاک برای خرید مناسب بود تا لباس‌ها را برای فروش به تهران ببرند.
در آن چند روز «سینان» با چرب زبانی به مادر و دختر کمک کرد تا اجناس مناسبی پیدا کنند و به همین دلیل ارتباط آنها در سفرهای بعدی هم ادامه پیدا کرد تا آنکه بعد از دو سال ارغوان احساس کرد دلباخته سینان شده است. از نگاه ارغوان او پسری مؤدب و تحصیلکرده بود که می‌توانست خوشبختش کند. همزمان سینان هم به ارغوان علاقه‌مند شده بود و در یکی از سفرها مادر و دختر را به خانه‌اش دعوت کرد و همانجا بود که حرف خواستگاری پیش کشیده شد. با این حال مادر ارغوان با این ازدواج مخالفت کرد و گفت که ترجیح می‌دهد دخترش با یک پسر ایرانی ازدواج کند.
اما ارغوان به مادرش اعلام کرد که با سینان قرار گذاشته‌اند بزودی اقامت سوئد بگیرند و در آنجا به زندگی مشترکشان ادامه دهند. نداشتن پدر هم به ارغوان این امکان را می‌داد که خودش تصمیم‌گیری کند و سرانجام درپاسخ به خواستگاری پسر ترکیه‌ای، به او «بله» گفت. مراسم ازدواج آنها با حضور چند نفر از افراد فامیل ارغوان و جمع کوچکی از بستگان سینان در یک تالار در شهر استانبول برگزار شد. اما از همان روزها اشک ارغوان جاری شد چرا که رسوم و آداب جشن عروسی در ترکیه با فرهنگ ایرانی ارغوان و خانواده‌اش هماهنگی نداشت و همین تفاوت‌های فرهنگی مثل پوشیدن اجباری لباس صورتی به جای لباس سفید عروسی، عوض کردن نام خانوادگی زن به نام خانوادگی شوهر بعد از ازدواج و مسائل دیگر اختلاف‌های زیادی میان عروس و داماد پیش آورد.اما با تمام این شرایط، عروس ایرانی سعی کرد تحمل کند تا پایش به سوئد برسد.
سرانجام چندی بعد کارهای سفرغیرقانونی انجام شد و زن و شوهر به سوئد رسیدند. اما همراه شدن مادر سینان مشکل بزرگی برای ارغوان بود که نمی‌توانست با آن کنار بیاید. چرا که مادرشوهرش انتظارات زیادی از او داشت و به اختلاف میان ارغوان و شوهرش دامن می‌زد. چند هفته بعد از زندگی دراردوگاه، دولت سوئد آنها را به روستای دور افتاده‌ای در شمال کشور فرستاد و از همان جا مشکلات ارغوان آغاز شد. آن روزها بود که ارغوان خبردارشد شوهرش نه تنها تحصیلکرده نیست، بلکه دوره تحصیلات ابتدایی را هم به پایان نرسانده است. از طرف دیگر مبلغ پرداختی ماهیانه دولت سوئد کفاف هزینه‌هایشان را نمی‌داد و همین موضوع سینان را عصبی و پرخاشگر کرده بود. مدتی بعد سینان به فروش مواد مخدر رو آورد وبه همین خاطرازترس دستگیری چند ماه یکبار به خانه می‌آمد. هر بار هم که به خانه می‌رسید با شنیدن اعتراض ارغوان او را زیر مشت و لگد می‌گرفت.
در نبود سینان هم مادرشوهرش او را تحت فشار قرار می‌داد که در خانه‌های مردم کار کند. ارغوان هم ناچار بود تحمل کند تا با گذشت زمان بتواند مجوز اقامت سوئد را بگیرد. در سال دوم زندگی ارغوان در آن روستای دورافتاده شمال سوئد، ارغوان به بیماری تب مالت دچار شد و نتوانست در خانه‌های مردم کار کند. همین موضوع باعث شد تا مادرشوهرش تمام اندوخته و طلاهای او را بدزدد و خرج کند. در یکی از روزهای سرد زمستان بود که درد دندان ارغوان را رنج می‌داد اما نه سینان کنارش بود که کمکش کند و نه مادرشوهرش به او اعتنا می‌کرد برای همین ناچار شد خودش با انبردست دندانش را بکشد. اما این همه ماجرا نبود، بلکه او در سال دوم نه تنها پولی در بساط نداشت بلکه حقوق ناچیزماهیانه دولت سوئد را هم شوهر و مادرشوهرش می‌گرفتند و با او مثل یک کلفت برخورد می‌کردند.
سوء تغذیه و بیماری باعث شده بود موهای ارغوان بریزد و روز به روز لاغرتر شود. برای همین تصمیم گرفت به پلیس نامه‌ای بنویسد تا از شوهر و مادرشوهرش شکایت کند. اما نامه‌اش به دست مادرشوهرافتاد و سینان که حالا خلافکار مشهوری در منطقه شده بود او را در انباری خانه حبس کرد. یک ماه بعد ارغوان از همه توان باقی مانده‌اش استفاده کرد و با حفر زمین، از کلبه روستایی فرار کرد و با کمک همسایگان خود را به پلیس رساند. پلیس هم ضمن تحقیق درباره پرونده، او را به سفارت ایران معرفی کرد و سرانجام به کمک مسئولان سفارت جمهوری اسلامی ایران موفق شد به تهران بازگردد و بعد از دو سال زندگی دراسارت، مادرش را در آغوش بکشد.حالا مدتی از بازگشت ارغوان به ایران گذشته و او بعد ازشروع درمان افسردگی ناشی از زندگی در شرایط سخت درتلاش برای دریافت حکم طلاق است. وقتی ارغوان وارد شعبه ۲۷۳ دادگاه خانواده شد، قاضی «محمدرضا نیک صفت» از او خواست بنشیند. سپس پرونده دادخواست طلاق او را ورق زد و گفت:«با توجه به مجهول المکان بودن همسرتان، روال قانونی طی شده و شما هم که با نشر آگهی در روزنامه موضوع دادخواست را به شوهرتان یا افراد ذینفع اطلاع داده‌اید...» ارغوان حرف قاضی را قطع کرد و گفت: «بله هیچ اثری از شوهرم در دست نیست.
حتی پلیس سوئد هم نتوانسته او را دستگیر کند. فقط مادرش را به ترکیه برگردانده‌اند.» قاضی دوباره گفت: «به هر حال طبق روال قانونی باید کارها پیش برود. حالا فقط باید با معرفی داور نظر او را هم به پرونده اضافه کنید تا در آینده نزدیک رأی طلاق شما صادر شود.»ارغوان توضیحاتی به قاضی داد و پس از ثبت اظهاراتش زیر برگه‌ها را امضا کرد. قبل از اینکه زن جوان اتاق دادگاه را ترک کند، قاضی پرسید: «ناراحت نباشید. ان‌شاءالله همه چیز درست می‌شود. خوشحالم که از چند ماه پیش حالتان خیلی بهتر شده است.»ارغوان هم گفت: «کاش چهار سال پیش به حرف مادرم گوش کرده بودم... به خودم قول داده‌ام از این به بعد من مراقب مادرم باشم، امیدوارم بتوانم اشتباهاتم را جبران کنم و...»
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    همش دروغه اسم رمانش چیه

  • بدون نام

    چه داستان احمقانه و غیرقابل باوری .
    نه به اون مقدمه که زدید نه به داستان .

  • بدون نام

    نویسنده کتاب کی بود؟خیلی پیازداغش زیادبود،طعم اش معلوم نبود

  • بدون نام

    خاک عالم برسرت خیال کردی سوئدحلوامیدادن نه،آدمی که پایش را از گلیم خود بیشتر دراز کند همین میشود،خلایق هرچه لایق

  • رضا

    منتظر بودم آخرش بنویسید مثلا این یک داستان تخیلی نوشته فلان شخص بود!

  • مریم

    کی گفته که تو ترکیه لباس صورتی به جای لباس عروس سفید می پوشند؟

  • بدون نام

    بیشتر شبیه رمان بود تا خبر :/

  • amir

    هیج جا کشور خود ادم نمیشه

  • طوطی

    سوتغذیه گرفته بس که هیچی نخورده جون نداشته ،چطور تونل زده اومده بیرون!!!!؟؟؟؟

    خدایا جوونای ما کی میخوان بفهمن خوشتیپی وخوشگلی ملاک خوشبختی نیست.

  • بدون نام

    برنامه ی امشب سینماهای تهران و شهرستانها!

  • بدون نام

    عجیبه

  • بدون نام

    خداییش یکی به نویسنده بگه ،خواننده ب بو نیست شعور داره گلابی،بعدش همچین نوشته روستایی دورافتاده در سوئد،انگار وسط جنگل‌های ماداگاسکاره،دهاتای سوئد از نیاوران مام پیشرفته تره

  • بدون نام

    همون موقع که فهمید شوهرش چه کارست چرا فرارنکرد یا وقتی میرفت خونه بفیه کار میکرد !!!!

  • بدون نام

    تونل زده؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! مگه کارتونه؟؟؟!!!! اصلاً امکان تونل زدن بدون تجهیزات وجود نداره.

  • فرناز

    مادرش این مدت یک خبر از دخترش نگرفته؟

  • بدون نام

    بر اساس تجربه کاری که دارم بخشی زیادی از ترک ها غیر قابل اعتماد هستند

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج