۵۷۰۹۱۴
۱۷ نظر
۵۰۰۷
۱۷ نظر
۵۰۰۷
پ

یوسف گمشده چگونه به خانه برگشت؟

در پی گم شدن مرموز پسرک ۳ ساله در پایتخت، هنگامی که مأموران پلیس در سراسر تهران جست‌و‌جوی شبانه روزی را برای یافتن کودک آغاز کرده بودند، پس از چند شبانه روز پردلهره، زن میانسالی یکشنبه شب این کودک را به مأموران کلانتری تهران‌نو تحویل داد.

روزنامه ایران: در پی گم شدن مرموز پسرک ۳ ساله در پایتخت، هنگامی که مأموران پلیس در سراسر تهران جست‌و‌جوی شبانه روزی را برای یافتن کودک آغاز کرده بودند، پس از چند شبانه روز پردلهره، زن میانسالی یکشنبه شب این کودک را به مأموران کلانتری تهران‌نو تحویل داد.
روز ۲۷ تیر خانواده این کودک سه ساله که یوسف بهمن آبادی نام دارد در تماس با پلیس از گم شدن فرزندشان خبر دادند و بلافاصله تصاویر کودک گمشده در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر و از مردم کمک خواسته شد.در حالی که هیچ ردی از یوسف گمشده به دست نیامده بود، با گذشت یک هفته زن میانسالی این کودک را تحویل کلانتری ۱۲۸ تهران‌نو داد. این زن مدعی شد یوسف را در خیابان پیدا کرده است، ولی مأموران پلیس که به اظهارات این زن ظنین شده بودند با دستور قضایی او را بازداشت کردند و تحویل اداره مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی دادند.
وی در جریان بازجویی با رد اتهام کودک ربایی، گفت: «روز ۲۷ تیر یوسف را در خیابان تنها و سرگردان دیدم. برای اینکه به دست بچه دزدها نیفتد، او را به خانه‌ام بردم و در این مدت برای یافتن پدر و مادرش تلاش کردم اما وقتی به جایی نرسیدم او را به کلانتری بردم و تحویل مأموران دادم.»این زن صبح دیروز به دادسرای جنایی منتقل شد و از سوی بازپرس آرش سیفی تحت بازجویی قرار گرفت،اما او به هیچ عنوان کودک ربایی را قبول نکرد و مدعی شد برای اینکه بچه به دام شخص دیگری نیفتد او را با خود برده است. زن جوان از چند روز زندگی با یوسف گفت.
خانواده یوسف را از قبل می‌شناختی؟
نه، تا به حال نه یوسف را دیده بودم و نه خانواده‌اش را.
پس چرا بچه را با خودت بردی؟
پسرک در خیابان سرگردان بود، یکبار نزدیک بود ماشین به او بزند. یک بار هم مردی به سمتش رفت و با او صحبت کرد. به نظرم قصد بردن بچه را داشت که به طرفش رفتم و گفتم با بچه من چکار داری. او هم ترسید و رفت. سراغ بچه رفتم و اسم و آدرسش را پرسیدم، اما او حتی اسمش را هم نمی‌دانست. آدرس خانه‌شان را پرسیدم که سعی کرد مرا به سمت خانه‌شان ببرد. یکبار گفت خانه‌مان آن‌طرف خیابان است، اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. چون دیدم بی‌پناه است و ممکن است گرفتار آدم رباها و بچه فروش‌ها بشود، او را با خودم به خانه بردم.
چرا او را به خانه ات بردی؟
جای دیگری را نمی‌شناختم و بچه خسته و گرسنه بود. به محض اینکه وارد خانه شدیم خوابش برد.
خب چرا به پلیس خبر ندادی؟
همین بزرگ‌ترین اشتباهم بود. واقعاً نمی‌دانم چرا او را تحویل پلیس ندادم.
می‌خواستی با بچه چه کار کنی؟
هیچی، گفتم چند روزی پیشم باشد تا خانواده‌اش پیدا شود.
چطور می خواستی خانواده‌اش را پیدا کنی؟
گفتم شاید بچه بتواند اطلاعاتی به من بدهد، اما فقط می‌گفت مامانم دهات است بابام با موتور رفته دهات. البته به خودم گفتم اگر پدر و مادرش پیدا نشدند حتماً او را تحویل پلیس می‌دهم.
در این مدت گریه یا غریبی نمی‌کرد؟

اصلاً، حتی یک‌بار هم گریه نکرد. باورتان نمی‌شود وقتی او را تحویل دادم گریه کرد. بچه در این مدت آنقدر رابطه‌اش با من خوب بود که فکر می‌کردم پدر و مادرش از هم جدا شده‌اند و محبت مادری ندیده است. آخر چطور ممکن بود بچه در این سن و سال سراغ مادرش را نگیرد.
در مدتی که با هم بودید بیرون هم رفتید؟ یک یا دو بار پارک رفتیم، باقی مواقع خانه بودیم.

برای یوسف اسباب بازی یا سی‌دی کارتون نخریدی؟نه، فقط چون لباس‌هایش کثیف بود برایش چند دست لباس خریدم. رابطه‌مان خیلی خوب بود.
تو و یوسف باهم تنها بودید؟
بله، مدت‌هاست که تنها زندگی می‌کنم و خانواده‌ام شهرستان هستند. خودم خرج زندگی‌ام را می‌دهم.
زمانی که می‌رفتی سرکار بچه تنها بود؟
در این مدت مرخصی گرفتم و تمام وقت پیش یوسف بودم. راستش را بخواهید دنبال خانواده‌اش بودم تا اینکه دوستم با من تماس گرفت و گفت خانواده یوسف دنبالش هستند و عکسش را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند، من هم با آنها تماس گرفتم.
چه ساعتی زنگ زدی؟
حدود ٧ عصر بود و یک ساعت بعد در محل قرارمان که نزدیکی‌های محل پیدا شدن بچه بود آنها را دیدم.
ازدواج کرده‌ای؟
بله اما ١٥ سال قبل به خاطر اختلاف از همسرم جدا شدم. یک وقت فکر نکنید چون دلم بچه می‌خواست او را برده ام. اگر ازدواج کنم می‌توانم بچه دار بشوم. فقط دلم برای بچه سوخت. گفتم من یوسف رو با خودم نبرم، ممکن است دیگران او را با خود ببرند و هزار بلا سرش بیاورند.
پایان انتظار پردلهره

حالا خانواده یوسف خوشحال هستند و کابوس هایشان به پایان رسیده است. مادر که حسرتش این بود یک‌بار دیگر پسرش را در آغوش بگیرد نمی‌داند با چه زبانی شاکر خدا باشد.از سوی دیگر تحقیقات ویژه از این زن تا زمان رفع ابهام‌های موجود در پرونده ادامه دارد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • اسی

    اینم عاقبت خوبی کردن
    بنده خدا بچه رو پیدا کرده یه هفته تر و خشکش کرده
    حالا که خانواده بچه رو پیدا کرده باس بازجویی و متهم به آدم ربایی میشه

  • حمید

    جست‌و‌جوی شبانه روزی

  • حسام

    من یاد ده دوازده سالگی خودم افتادم پسر همسایه مون که دو ساله و نیمش بود از خونه زده بود بیرون تا سر کوچه اومده بود من داشتم میرفتم خرید و ترسیدم اگر برگردم و بچه رو برسونم به مامانش مامان خودم دعوام کنه که چرا دیر اومدی واسه همین تا سوپر مارکت رفتم و خرید رو کردم و برگشتم از بابام یک کتک مفصل خوردم

  • یاسر عبادی

    کاری نکنید کسی بچه بی پناهی را دید از کنارش بگزارد شاید یکروز این بچه یا نوه تو باشد

  • بدون نام

    تو این دور و زمونه خوبی ب کسی نیومده

  • احسان

    آخه چه خوبی ای ؟ دوستی خاله خرسه ؟ خب ایشون بچه رو میبرد همون وقت میداد به پلیس. بالاخره یکی سراغ این بچه رو میگرفت!

    پاسخ ها

    • sINA

      دقیقا ! معلوم نیست هدفش از این کار چی بوده که یک هفته بچه رو به پلیس تحویل نداده . اصلا دلیل قانع کننده ای هست ؟!!

  • بدون نام

    یه کاری میکنید که دیگه کسی خوبی نکند،،، بدبخت بچه رو پیدا کرده اورده داده تحویل حالا بازداشتش میکنید،،،، واقعا که،،،،،

  • بدون نام

    خب چه کاری بود اگه واقعا بفکرش بودی همونموقع ک پیداش کردی میدادیش به پلیس ک زودتر به مادرش برسه.نه اینکه بعداز چندروز ببریش پیش پلیس.

  • بدون نام

    بعضیا خوبی کردنشون مشکوکه

  • بدون نام

    خیلی توضیحاتش عاقلانه نیست ....حتی یک ساعت هم نباید میبردش خونه همون لحظه تحویل پلیس میداد

    پاسخ ها

    • محمد جعفر کیا دلیری

      باز خدا پدرشو بیامورزه آوردتحویل داد بچه رو دست افراد شیاد نداد .بنظر میرسه کمی احساس تنهایی میکرده باید پزشک روانشناس بااین زن صحبت کنه ازش بگزرند اشتباه کرد دریک عمل انجام شده قرارگرفت وبعد ترسید و پشیمان شد ازش تعهد بگیرند ولش کنن

  • بدون نام

    ایشون دلش به رحم اومده بچه رو برگردونده..............کاملا مشخصه بچه رو واسه خودش می خواسته

  • حمید

    به احتمال قوی ایشون بچه رو می خواسته برای خودش برداره ولی پس از چند روز به فکر عواقب این کار که افتاده مجبور شده که بچه رو به پلیس تحویل بده .

  • سلطون سلطونا

    اونایی که میگن کار بدی نکرده برده خونش دوست دارم بچتو بی خبر ببرن بعد یه هفته بیاران برات ببینم قیافتون چه شکلی میشه .روشنفکری ممممممنوع مرسی اه اه

    پاسخ ها

    • بدون نام

      سلطون مو میخووم بت بگوم که موو نه بچه دارم و نه از بچه خوشوم میاد ولی سلی جوون ابنجوری های هم نیست گه تو میگی هاآآ بچه راه ببر بده به صاحبش یاد مادرش تمووم،

  • بدون نام

    با عرض سلام.بیچاره زنه نتیجه خوبيش این شد.آدم ميترسه میخواد کمک بکنه.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج