۵۶۹۴۸۰
۱۲ نظر
۵۰۱۲
۱۲ نظر
۵۰۱۲
پ

جسم نیمه جان بنیامین زیر چرخ ماشین!

هر روز پیش از آنکه اشعه‌های طلایی رنگ خورشید در آسمان ظاهر شود، چشمانش را باز می‌کرد و صبحانه نخورده با کوله پشتی کهنه‌ اما سنگینش از خانه بیرون می‌زد. آن روزها نه آرزوی اسباب‌بازی‌های رنگارنگ را داشت نه آرزوی رفتن به شهربازی، دلش فقط یک خواب عمیق می‌خواست...

خبرگزاری فارس: چشمانش خواب‌آلود بود و مدام خمیازه می‌کشید اما همین که از خانه بیرون می‌رفت خواب هم از او فرار می‌کرد. هر کسی او را می‌دید با خود خیال می‌کرد، این پسر بچه ۱۰ ساله به مدرسه می‌رود اما در کوله پشتی‌ بنیامین به جای کتاب و جامدادی و دفتر دیکته، آدامس و کش مو و چسب زخم پیدا می‌کردی... حالا بنیامین خوابیده است. یک خواب عمیق و شاید بدون بیداری... حالا اگر خودش هم بخواهد توانی برای بیدار شدن ندارد. کوله پشتی‌ بنیامین پر از آدامس‌های هزار تومانی فروخته نشده است و چسب زخم‌هایی که هیچ مرهمی برای زخم هایش نیست...

آرزویی که بر باد رفت...

پدر و مادر معتادش، همیشه نشئه یا خمار بودند، برای همین بنیامین هیچگاه کودکی نکرد و با بچه‌های همسالش تفاوتی بزرگ داشت. او به نان‌آوری فکر می‌کرد. شاید تا همین چند سال آرزویش درس خواندن بود و می‌خواست مهندس شود اما....

آشنایی در اخرین روزهای سال

اواخراسفند سال گذشته با بنیامین آشنا شدم، پسرکی لاغر اندام و سیاه چهره. نزدیک عید بود و خیابان‌ها پر از قیل و قال خرید شب عید. آن روز بنیامین از آرزویش برایم گفت:«دوست دارم من هم برای عید لباس نو داشته باشم.» چند لحظه‌ای مکث کرد و گفت:«دوست دارم من هم خوشتیپ باشم...»

دلتنگی برای بهنام...

کمی که با هم دوست شدیم، از روزهای سخت زندگی با خانواده‌اش برایم گفت، از روزهایی که هیچ غذایی برای خوردن نداشتند و او مجبور بود برای تامین غذا کار کند. از نگار و بهنام گفت، از خواهر و برادرش که بدون غذا می‌خوابیدند... از پدر و مادر معتادش و مواد مصرف کردنشان مقابل چشم بچه‌ها... دست آخر دوباره از بهنام برایم گفت. برادر کوچکترش که در بهزیستی زندگی می‌کرد. برایم گفت:«دلم برای بهنام تنگ شده...» برادری که متولد ۹۴ بود و چند ماه بعد از تولدش، به دلیل شرایط نامناسب خانواده به بهریستی واگذار شد. حالا همان بنیامینی که با ذوق کودکانه‌اش از آرزوهایش برایم گفته بود، بی جان روی تخت بیمارستان خوابیده...

حال بنیامین خوب نیست...

نرجس رضاعلی مددکار موسسه خیریه مهر آفرین در تشریح شرایط بنیامین و خانواده‌اش بیان می‌کند:«پدر و مادر بنیامین هر دو معتاد بوده و به لحاظ مالی نیز شرایط‌شان بسیار نامناسب است. آن‌ها دو فرزند دیگر به نام‌های نگار و بهنام دارند که فرزند آخر یعنی (بهنام) به سازمان بهزیستی واگذار شده است.»

وی ادامه می دهد: «این خانواده در شهرستان بومهن زندگی می‌کردند. خانه آن‌ها آلونگی بود که زمستان‌ها سقفش چکه می‌کرد و تابستان‌ها از شدت گرما زندگی را بر اهالی‌اش سخت می‌کرد. برای همین پدر و مادر معتاد تصمیم گرفتند به آمل اسباب‌کشی کنند.»

رضاعلی می‌افزاید: «پس از اسباب‌کشی خانواده بنیامین به آمل، شرایط زندگی برای بنیامین سخت‌تر می‌شود. چون او در تهران و پیش پدربزرگش زندگی می‌کرد و زندگی در این خانه برایش سختی‌هایی به همراه داشت. برای همین چندین بار از خانه فرار می‌کند و آوار خیابان می‌شود. در یکی از همین فرارها او را به یکی از مراکز ساماندهی کودکان کار می‌برند و در این مرکز بنیامین از آرزویش برای آن‌ها می‌گوید. آرزوی دیدن برادرش. به آن‌ها می‌گوید:«دوست دارم اینجا بمانم، شاید برادر کوچکم را دیدم اما...»

این مددکار ادامه می دهد:«با مراجعه پدر بزرگ بنیامین به مرکز ساماندهی کودکان کار و در خواست و برای بازگرداندن نوه‌اش، بهزیستی با حکم قضایی بنیامین را به خانواده‌اش بر می‌گرداند. با برگردندان بنیامین به پدر بزرگش، او برای چندین بار از خانه فرار می‌کند و اینبار با کوله‌پشتی‌اش به سمت آمل حرکت می‌کند و در مسیر پس از فروختن چند آدامس و چسب زخم ، وقتی به سمت اتوبوس حرکت می‌کند، اتومیبلی او را را زیر می‌گیرد. حالا حال بنیامین خوب نیست و در بخش مراقبت‌های ویژه( اغما- کما) به سر می‌برد... دعا کنید به هوش بیاید.»

شاید با رفع خلاء های قانونی از سوی نمایندگان مجلس و همچنین همکاری دستگاه های مسئول بتوان شرایط بهتری را برای بنیامین های بسیاری که در کشور هستند فراهم کرد و آنها را مورد حمایت قرار داد.

شاید در بازگرداندن این بچه ها به خانواده هایشان با حساسیت خیلی بیشتر باید عمل کرد .

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • خاطره

    الهی .... .

  • بدون نام

    نظر من. اینست که این بچه ازدود تریک دور شود حیف وگناهش بیشتر تا که دولت بفهمد یا انهایی که وضع مالیشون خوبه برسن به این بچه اما پدر ومادر بنیامبن با دو یرنگ سم بپایان زندکی برین وتمام

  • بدون نام

    باید به زحمات؟ دولت و تزویر آفرین گفت٬ در جهت رفاه ! مردم چقدر زحمت ! میکشه

    پاسخ ها

    • بدون نام

      متاسفم

  • بدون نام

    لعنت به کسانی که برای پر کردند حساب بانگهای خودشان از مرگ تدریجی دیگران استفاده میکنند
    نفرین به خدا به تمامی اونها

  • بدون نام

    بیچاره بچه های این افراد معتاد که
    تاوان معتادی پدر و مادرشون
    اونها باید بدند.

  • اصفهانی

    چراغی که به خانه رواست
    به مسجد حرام است!!!!!¡

  • بدون نام

    خدابنیامین روخوب کن.

  • بدون نام

    خدایاتاکی؟

  • بدون نام

    لعنت ب ادمایی ک پولهای میلیاردی تو حساب گذاشتن.وووو کمک نمیکنن

  • بهار

    دوستون نقل دوستی خاله خرسه هستش میزارید وقتی یه اتفاقی افتاد اون موقعی یه تکونی به خودتون می‌دید وقتی برات درد دل کرد چرا به دادش نرسید که این اتفاق براش پیش نیفته کاربرای عزیز بیاید باهم برای بنیامین دعا کنیم حالش خوب بشه

  • سین

    حالش خوب بشه که چی بشه? بدبختی و فقر ببینه? بچه ای که پدر و مادر معتاد داره کاش هیچ وقت به دنیا نیاد ,خدایا راحتش کن ببرش پیش خودت,پدر بنیامین تویی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج