آدرس غلط معاونت سینمایی وزارت ارشاد؟
ابراهيم داروغهزاده را بايد اولين مدير سينمايي دولت يازدهم دانست كه برخلاف مديران ديگر سينمايي دولت با شجاعت از سينماي حال حاضر ايران انتقاد ميكند.
معاون جديد نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي ميگويد: «وضعيت سينماي ما مطلوب نيست و فيلمي كه دغدغههاي كلان كشور را نشان دهد وجود ندارد. ما چند سال است در منطقه با يك گروه تروريستي بينالمللي درگير هستيم ولي از امنيت بسيار بالايي برخورداريم و شايد خيلي متوجه شرايط نباشيم. الان اين سؤال مطرح است كه چرا هيچ فيلمي راجع به اين مسئله ساخته نميشود؟ آن هم در حالي كه ما درگير جنگ هستيم و مردم اصلاً باور نميكنند كه اين اتفاق چقدر به ما نزديك است، يا مثلاً در بحث هستهاي و كارشكنيهايي كه در سطح بينالمللي بود، توانستيم به دانش هستهاي در سطح بسيار بالا دست پيدا كنيم ولي چند فيلم درباره اين موضوع ساخته شده است؟ اصلاً نسبت سينماي ما با توسعه كجاست؟ اميد، نشاط و آرامش بخشي به جامعه در سينماي ما كجاست؟ چرا اگر هم فيلم جدي ميسازيم آن را با تلخي زياد و آكنده از نا اميدي ممزوج ميكنيم؟
داروغهزاده در همان بدو ورود و شروع كار خود مسئول كميتهاي براي رسيدگي به فيلمهاي توقيفي سينما شد. نكته مثبتي كه از مواضع تازه ابراهيم داروغهزاده به دست ميآيد اين است كه او نسبت به اسلاف خود شفافتر سخن ميگويد و همين شفافيت باعث ميشود تكليف فيلمسازان تا حدي و حداقل درباره برخي خط قرمزها بيش از پيش روشن باشد، براي مثال داروغهزاده با صراحت بيشتري از خط قرمز بودن فتنه ۸۸ سخن گفته است، هرچند بر اين خط قرمز پافشاري كرده اما عنوان كرده كه فيلمهايي مثل «عصباني نيستم» و «آشغالهاي دوستداشتني» هم با اصلاحاتي ميتوانند راه به اكران پيدا كنند«بخشي از فيلم به فتنه سال ۸۸ مربوط است كه به هر حال آن مسئله خط قرمز نظام است، يعني مسئله فتنه از آن جنبهاي كه محسن اميريوسفي به آن نگاه كرده مردود و جزو خطوط قرمز است كه طبيعتاً شوراي پروانه نمايش هيچ دورهاي به آن مجوز نخواهد داد، ولي آقاي اميريوسفي آن بخشها را اصلاح كرده و مواردي كه جزو فتنه بوده همه برطرف شده است و الان فيلم تبديل شده به اثري كه فضاي گفتماني ايجاد ميكند و فرزندان يك خانواده مثل فرزندان يك نظام هر كدام با طرز تفكري متفاوت با يكديگر گفتوگو ميكنند. »
اينكه با اصلاح چند سكانس آيا واقعاً حرف و روح كلي فيلم ميتواند تبديل به چيز ديگري شود، موضوعي است كه داروغهزاده مدعي آن است و بايد ديد چقدر اين ادعا ميتواند دقيق باشد. اينكه براي مثال فيلم موهن «خانه دختر» كه در آن رابطه جنسي با محارم مطرح شده و انگشت اتهام به سمت مذهب نشانه رفته، چگونه ميتواند با اصلاح ديالوگ يا سكانس قابليت نمايش پيدا كند، مسئلهاي است كه سادهانديشانه به نظر ميرسد.
اذعان معاون ارزشيابي سازمان سينمايي به رواج كمديهاي سخيف نيز حساسيت اميدواركنندهاي است: «مسير سينماي ما به سمتي ميرود كه فيلمهاي كمدي نازل و سطحي جاي فيلمهاي جدي و كمدي خوب كه ذائقه مخاطب را بالا ببرد و نيز جاي فيلمهاي ارزشمند و فاخر و داراي معنا و مفهوم و حتي جاي فيلمهاي هنري را گرفته است. بايد ديد چرا اين اتفاق افتاده است؟ آيا سينماگران دوست دارند در اين مسير باشند يا مسئولان آنها را به اين سمت كشاندهاند؟ يا سياستهاي درازمدت و رويه برخورد با فيلمها سينماگران را به اين سمت سوق داده است؟»
داروغهزاده درباره برخي آثار سخيف سينمايي نيز آب پاكي را به نوعي روي دست سازندگان آن ريخته است. سخن داروغهزاده براي مثال درباره فيلم ساختارشكن و ضد فرهنگي «ارادتمند، نازنين، بهاره، تينا» اين است كه فيلم كاهاني هم در شوراي پروانه نمايش و هم در شوراي عالي نمايش رد شده است؛ پيامي واضح و قاطع به فيلمسازاني كه فكر ميكنند ميتوانند با عبور از خطوط قرمز اخلاقي و فرهنگي جامعه و فشار و چانهزني ژورناليستي به خواستههاي نامشروع خود برسند.
ارسال نظر