مهران مدیری: روزی با خسرو شکیبایی کار می کنم!
مهران مدیری درباره خسرو شکیبایی نوشته است:« مطمئنم در بهشت، روزی با او کار خواهم کرد، احتمالا در یک تئاتر مشترک که آنجا دیگر، حوصله دارد، حالش خوب است و غمگین نیست.»
برای بازی در «پاورچین» به او تلفن زدم. رفتم خانهاش و نشستیم به درد دل. در همه جای خانه بود. مسجمهاش، عکسهایش، نقاشیهایی که از چهره او کشیده بودند، جوایزی که گرفته بود. تصویر آدمهای مهمی که با او کار کرده بودند و نقطه درخشان کارنامهاش، هامون. همه جا پر از او بود و او غمگین. مثل کودکی بود که توسط خداوند تنبیه شده باشد. یک بغض نهفته که در گلوی او بود و نمیدانم چرا. گفت که میآید و در پاورچین بازی میکند. فردا به محل فیلمبرداری ما آمد و حرف زدیم. میدانستم که نمیآید. حوصله نداشت. حقیقت را نمیگفت که دل مرا نشکند. حوصله نداشت و رفت. چند سال گذشت. برای بازی در «مرد هزار چهره» به او تلفن زدم و در یک روز برفی دوباره به محل فیلمبرداری ما آمد. غمگینتر، شکستهتر و بیحوصلهتر.
باز هم میدانستم که نمیآید. با هم حرف زدیم. حوصله نداشت. باز هم نمیخواست که دل مرا بشکند. بهانه آورد و باز هم حوصله نداشت و رفت. نزدیک درب خروجی برگشت،مرا بوسید و گفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم، و رفت، برای همیشه رفت. روزی که برای خاکسپاری رفتم، و هزاران نفر آمده بودند تا این پیکر غمگین را به خاک بسپارند و مردم فراوانی که دوستش داشتند و میگریستند و مردم فراوان دیگری که آمده بودند با هنرمندان مورد علاقهشان عکس بگیرند و عده فراوان هنرمندانی که سعی داشتند به دیگران بفهمانند که ما بیشتر از شما با ایشان دوست بودیم، و در این هیاهوی عظیم، آخرین جمله او را دوباره شنیدم که میگفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم..... مطمئنم در بهشت، روزی با او کار خواهم کرد. احتمالا در یک تئاتر مشترک که آنجا دیگر، حوصله دارد، حالش خوب است و غمگین نیست.
نظر کاربران
خیلی جالب بود. مرسی
چه متنی واقعا خواننده را تحت تاثیر قرار می گیره هنگام خواندن مرتعش شدم. روحش شاد
تو را به بهشت چکار .لبو
چه قلم گیرایی ...
خدارحمتش کنه.
خود مهران هم شیداست.
چه فونت گیرایی!!