خیابان کارگر جنوبی؛ آغشته به فرهنگ، تاریخ و تجارت
این جا که خیابان نبوده است؛ روزگاری خندق ناصری بود، حد غربی شهر کوچک طهران. حالا اما نه فقط خندق پر شده سراسر آسفالت است، بلکه لبریز شده از ماشین هایی که راسته راه آهن- انقلاب را بالا و پایین می کنند. چه خبر است این جا؟ کجاست ساختمان های قدیمی انتهای محله امیریه؟
قدم اول؛ میدان راه آهن
قدمت این خیابان حالا با میدان راه آهن اش گره خورده؛ ساختمانی که هنوز بر سر سقفش حرف هست؛ یکی می گوید حک آرم نازی ها را بر چهره دارد و دیگری یادآوری می کند یکی از بلندآوازه ترین معماران دوره گذار معماری ایران، ساختمان آن را بنا نهاده است. این دیگری ها، راننده های خطی راه آهن- انقلاب هستند؛ مردانی که خواب و زندگی ندارند و صبح تا شب، مسافران خسته از راه رسیده را به مرکز شهر می برند تا از آن جا، راهی مسیرهای خود شوند.
دور میدان اما زندگی به گونه های مختلف و در ساختمان های متفاوت جریان دارد؛ از قدیمی ترین قهوه خانه ها و ارزان ترین مسافرخانه ها گرفته تا مخروبه یکی از مهم ترین سینماهای روباز آن زمان. مردم رهگذر اما خیلی در قید و بند این صفت ها نیستند؛ افتتاح ایستگاه مترو هم به این بی توجهی کمک کرده؛ از هر جای میدان، خودشان را می رسانند به تونل و بعد رهسپار سفر می شوند، بی آن که بدانند جایی که اکنون روی آن ایستاده اند؛ یکی از قدیمی ترین و در عین حال مدرن ترین خیابان های نیم قرن اخیر است.
یک خیابان مدرن
چرا مدرن؟ چون بخش مهمی از تجارت و اقتصاد تهران و حتی ایران محوری در این خیابان پت و پهن وجوددارد؛ راسته موتورفروش ها این جاست، دوچرخ بخواهید باید همین جا بخرید، لوازم تاسیساتی ساختمان ها را فقط در همین جا می شود پیدا کرد و اگر کسی دنبال لباس سربازی می گردد، فقط و فقط در ذهنش گمرک خطور می کند. از لا به لای همین چرخه عرصه و تقاضاست که می شود کالبد خیابان کارگر جنوبی را دید؛ جایی که ساختمان های نو و کهنه کنار هم ردیف شده اند تا جنس مردم و جنس خیابان جور باشد.
زبیایی از این خیابان رفته است
تا نرسیده به میدان گمرک، فضای خیابان کارگر جنوبی در سیره ساختمان های قدیمی و حتی تاریخی است. اینجا می شود حتی بناهایی پیدا کرد که عمری به اندازه این خیابان دارند و به قول عباس قدری، فروشنده یکی از همین مغازه ها، بخش عمده ای از ساختمان های دور میدان گمرک از این دسته اند: «این ها ساختمان های ارزشمندی نیستند، اما زیبا که هستند! ما فکر می کردیم برای تزیین و زیبایی این میدان قدیمی هم که شده دستی به سر و صورت این ساختمان ها می کشند و به قول معروف، حالی به آن ها می دهند تا کمی جلوه پیدا کند اما لااقل در این 40 سالی که من این جا بوده ام و دیده ام، چنین کاری انجام نشده.»
این فقط حرف او نیست، کمتر از دو ماه پیش احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر هم رد یکی از تهرانگردی هایش وقتی به این محدوده رسید، به خبرنگاران همراهش گفت که چه خوب می شد اگر دستی به ظاهر خیابان کارگر جنوبی می کشیدند؛ چرا که به عقیده او این خیابان به خاطر آنکه آستانه ورود میهمانان شهر از طریق راه آهن است، بعد گردشگری داشته و جلوه بخشیدن به آن می تواند سرعت دور شدن مسافران از این منظره کسل کننده را کم کند.
خانه های قدیمی، محل احداث برج های جدید
جا پای خاطره را می شود در فاصله میدان گمرک تا میدان قزوین به چشم دید؛ ساختمان های قدیمی این جا اگرچه مخروبه اند و کسی نیست به دادشان برسد، اما بدنه، ظاهری متفاوت و آرایش کرده دارند که نشان از اهمیت تاریخی شان در برهه های زمانی متفاوت دارد. گچ بری نماها، ستون های تزیینی، پنجره های چوبی، سقف های گنبدی یا ضربی متقارن، همه و همه به اصالت معماری این ساختمان ها شهادت می دهند، اما سوال این جاست که چرا رها شده اند شهرداری روی شان را رنگ زرد پاشیده به نشانه هشدار تخریب؟
پاسخ این سوال را می شود از کسبه همین اطراف پرسید؛ مثلا یکی از چوب برهای این راسته می گوید که یکی، دو تا از این ساختمان ها، پیش از انقلاب از آن نظامیان مشهور تهران بوده و حالا در اختیار نهادهای دیگر است: «احتمالا آنها هم می گذارند این ساختمان ها خود به خود خراب شوند تا توجیهی برای تخریب و برج سازی داشته باشند.
لانه زنبوری تهران
کارگر جنوبی زمانی دروازه باغ شاه هم بوده؛ یعنی یکی از مهم ترین پادگان های نظامی ایران در عصر پهلوی اول که اتفاقات همین چند روز پیش به فهرست آثار ملی کشور هم افزوده شد. بنابراین عجیب و بعید نیست که این راسته پر از ساختمان های مهم با نماهای اعجاب انگیز و تاثیرگذار باشد.
آن چه از قلم افتاد
نمی شود خیابان کارگر جنوبی را در همین چند خط خلاصه کرد؛ چرا که هنوز نه نامی از مهم ترین میدان های آن برده ایم و نه یادی کرده ایم از سازندگان بخشی از مهم ترین مجسمه های شهری تهران. حتی وقت نشد که بگوییم یکی از قدیمی ترین سینماهای فعال تهران، دور میدان قزوین است و هر روز صبح در حالی که فیلم چندین سال پیش را به نمایش گذاشته، کرکره را بالا می کشد، حتی وقت نشد که بگوییم این خیابان یک تکه فرهنگی مهم هم دارد که بخش عظیمی از بازار کتاب تهران را فراهم می کند.
راستی این را هم اضافه کنیم که تنها پاساژ سیاه فروشی تهران (فروش ادوات عزاداری) در همین خیابان است و شاید از معدود خیابان های تهران باشد که سه بیمارستان ۵۰ ساله، دو فرهنگ سرای ۳۰ ساله و انبوهی از شغل های مختلف را در خود جا داده ولی هنوز به آن اندازه ای که باید نه شناخته شده است و نه جلب توجه کننده.
ارسال نظر