زاکانی به دنبال «لیدری» جریان اصولگرا است؟
آتش بس یکطرفه مفهومی نظامی که از زبان یک شخصیت سیاسی اصولگرا با سبقه نظامی گری مطرح شد اما اصلاح طلبان این تعبیر را تندتر از آشتی ملی می دانند.
نامه نیوز: آتش بس یکطرفه مفهومی نظامی که از زبان یک شخصیت سیاسی اصولگرا با سبقه نظامی گری مطرح شد اما اصلاح طلبان این تعبیر را تندتر از آشتی ملی می دانند.
علی صوفی دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات می گوید «اصولگرایان می گفتند در جامعه قهری وجود ندارد که بخواهد آشتی ملی مطرح شود حالا چه طور بحث آتش بس یکطرفه مطرح شد که به معنی وجود جنگ در جامعه است؟».
فکر می کنید چرا آقای روحانی همچون زمان انتخابات ریاست جمهوری که ظرف دو دقیقه جواب تمام تخریب های رقبای اصولگرایش را داد، الان به انتقادها و تخریب ها پاسخ نمی دهد؟
آقای روحانی جواب داد، در واقع الان انتقاد به او این است که چرا جواب تخریب ها را می دهد. وضعیت امروز دیگر با فضای انتخابات متفاوت است. در آن ایام زمان محدود بود و هر نامزدی سعی داشت که حداکثر استفاده را از فرصت تبلیغات داشته باشد. در چنین اوضاعی آقای روحانی هم سعی می کرد تخریب ها را در کوتاهترین زمان پاسخ دهد اما انتخابات تمام شد و حالا باید به فکر آرامش در کشور باشد و تشنج ایجاد نشود تا هم خودش برنامه هایش را اجرا کند و هم زمینه برای حضور سرمایه گذاران فراهم شود بنابراین شاید آقای روحانی با این توضیح لازم بود مقداری آرامتر برخورد کند. رئیس جمهور منافعش در برقراری و حفظ آرامش در کشور است در مقابل معمولا اوپوزیسیون دولت می کوشد با به هم زدن اوضاع منافع خود را تأمین کند پس باید زمینه به هم زدن اوضاع را از مخالفان خودش بگیرد.
اینکه آقای زاکانی چند روز پیش اعلام آتش بس یکطرفه با دولت کرد چقدر پیشنهاد خالصانه ای بود، چون ۴۸ ساعت بعد سر عقد یک قرارداد نفتی فرمان آتش به اختیار داد و گفت آتش بس یکطرفه جایز نیست؟
آقای زاکانی با لحن خیلی خیرخواهانه ای این توصیه ای را مطرح کرد، اگر توصیه نمی کرد خیلی مفهوم بدی داشت. البته تا وقتی که اصل خبر را ندیده بودم احساس کردم آقای زاکانی دارد مسئولیت همه چیز را می پذیرد و عنوان می کند آتش بس یکطرفه انجام شود ولی بعد که اصل خبر را دیدم واقع قضیه آن است که آقای زاکانی می گوید شرایط اقتضا می کند وحدت داشته باشیم بنابراین بهتر است آتش بس بدهیم ولو آتش بس یکطرفه. البته لفظ آتش بس تند است چند ماه پیش وقتی بحث آشتی ملی مطرح شد دوستان اصولگرا گفتند «چرا آشتی ملی، مگر قهری در جامعه وجود دارد که تعبیر آتشی را در مقابلش مطرح می کنند. قهری وجود ندارد که بخواهیم آشتی کنیم» حالا وقتی از تعبیر آتش بس استفاده شد یعنی کار از قهر گذشته و جنگ وجود دارد.
به عبارت دیگر وقایعی که امروز در جامعه می بینیم جنگ است، پس برای رسیدن به وحدت، ترک مخاصمه و آتش بس یکطرفه ضرورت دارد. این حرف خیلی تندتر از «آشتی ملی» است. در مجموع ما نیاز به گفتگو و وفاق ملی داریم تا در چارچوب های متعارف دموکراتیک کنار هم بنشینیم و براساس علایق سیاسی خط قرمزهایی را مثل امنیت ملی و منافع ملی تعریف کنیم تا اختلافات و رقابت های سیاسی آسیبی به کشور نزند.
فکر می کنید زاکانی می خواهد لیدر جریان اصولگرا شود و خودش را قطب مقابل آقای روحانی تعریف کند؟ فکر می کنید هدفش چیست؟
این حرف درست است، در واقع آقای زاکانی در آن پیام ضمن بیان توصیه هایش، داشت اصولگرایان را نمایندگی و لیدری می کرد؛ به این صورت که گویی او از طرف اصولگرایان این اختیار را دارد که این تصمیم را بگیرد.
گفته می شود زاکانی می بیند که دیگر چهره هایی مثل آقایان قالیباف، رضایی، جلیلی و رئیسی برای انتخابات ریاست جمهوری جواب نمی دهند، در واقع از الان می خواهد برای سال ۱۴۰۰ زمینه چینی کند و بگوید من تک نامزد اصلحی هستم که جریان اصولگرا باید پشت سر من بیاید تا نماد مقابل گفتمان روحانی تعریف بشوم. آیا اصلاح طلبان آقای زاکانی را قطب مقابل خود برای رقابت سیاسی می دانند یا خیر به او را یک مهره دسته چندم می دانند که نمی تواند جای چهره های طراز اولی همچون ناطق نوری، باهنر، توکلی و لاریجانی را بگیرد؟
آقای زاکانی دو مرتبه برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد اما صلاحیتش تأیید نشد بنابراین اولین مشکل آقای زاکانی عبور از این مانع است، آیا می تواند امیدوار باشد که برای دوره بعد تأیید صلاحیت بگیرد؟ نکته دیگر اینکه آقای زاکانی از جمنا است، جمنا یک اقلیتی در بین اصولگرایان محسوب می شود. جمنایی ها سعی کردند محور یک اجماع شوند اما در همان ابتدا شکست خوردند و به هر حال چهره های شاخص اصولگرا همچون آقایان ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و توکلی هیچ کدام از حرکتی که تحت عنوان جمنا انجام شد حمایت نکردند که هیچ، بلکه آن را به نوعی تخطئه کردند بنابراین بعید می دانم آقای زاکانی بتواند اصولگرایان را نمایندگی و نظرها را به خودش معطوف کند و رقیب اصلاح طلبان به حساب آید.
به نظر شما حتی اگر دست به افشاگری های شدید و غلیظی بزند نمی تواند نظر جامعه را به سمت خودش جلب کند؟
این روشها امتحان شد، آقای قالیباف همین نقش را ایفا کرد و جامعه استقبال نکرد. رقابتی که شکل گرفت حول آقای رئیسی بود. در مجموع روش های تخریبی که علیه کاندیدای اصلاح طلبان تا الان صورت گرفته است همه اش مواجه با شکست شد و جامعه از آن استقبال نمی کند. مردم دیگر فریب کسانی که ادعای پاکدستی دارند و می خواهند خود را منتقد وضع موجود نشان دهند نمی خورند چون احمدی نژاد را تجربه کردند.
آقای زاکانی می تواند سال ۱۴۰۰ احمدی نژاد ثانی یا به مثابه احمدی نژاد ۸۴ باشد و آن تجربه را تکرار کند؟
خیر، همانطور که گفتم آن روش ها و تاکتیک ها دیگر جواب نمی دهد بنابراین نمی توانند الگوی دیگری از نوع احمدی نژاد را به صحنه بیاورند و با آن بتوانند نظر مردم را جلب کنند چون مردم از آن وعده ها و شعارها رویگردان شدند.
نظر کاربران
آقای زاکانی نمایندگی مجلس هم زیادت هست درحد ریاست جمهوری نیستی
واقعا دیگه باید فاتحه اصولگرایی رو خوند اگه این میخاد بیاد لیدر بشه.