بررسي دلايل حصرشيشه اي رواق هنر
تعطيلي به جـرم پاتوق بودن
«رواق هنر» ساختمان مرکزی فرهنگستان هنر ایران ، واقع در خیابان ولیعصر، در اردیبهشت سال ۱۳۸۸ افتتاح شد.حالا پس از گذشت هشت سال، رواق هنر با دیوارهای شیشهای محصور شده است. حصاری که انگار وصله ناجوری است بر تن خیابان زخمی ولیعصر.
«رواق هنر» ساختمان مرکزی فرهنگستان هنر ایران ، واقع در خیابان ولیعصر، در اردیبهشت سال ۱۳۸۸ افتتاح شد. در ساخت رواق هنر، سعی شده معماری و هنر تمام دورهها و زمانها، یادآوری شود؛ بهگونهاي که ستونهای این محوطه ،یادآور ستونهای تخت جمشید هستند. در زیر سر ستونهایی که یادآور دوره ساسانی هستند نیز، از اشعار شاهنامه و گلشن راز شبستری بهره بردهاند. ورودیای نيز در این محوطه در نظر گرفته شده که به دروازه بهشت معروف و یادآور دروازه سبز رنگ نوفل لوشاتو که امام خمینی (س) از آن عبور میکردند، است. حالا پس از گذشت هشت سال، رواق هنر با دیوارهای شیشهای محصور شده است. حصاری که انگار وصله ناجوری است بر تن خیابان زخمی ولیعصر. خیابانی که هنوز کاملا مشخص نیست چه قسمتی از آن ثبت ملی شده و چه قسمتی از آن نه، حالا یکی از معدود پاتوقهایش را از دست داده است. محلی که تبدیل شده بود برای دمی نشستن و وقت گذراندن جوانان در کنار یکدیگر و همینگونه محلی جذاب برای توریستها. اما اكنون در رواق هنر به روی مردم، جوانان، هنردوستان و حتی توریستها نیز بسته است.
مسئولان، بياطلاع از تعطيلي رواق هنر
پس از محصور شدن رواق هنر، حرفها و شایعات بالا گرفت. از مردمی که گاهی از مقابل فرهنگستان رد میشدند تا کسانی که هفتهای چند بار از دروازه بهشت میگذشتند و زیر سایه ستونهای رواق مینشستند، همگی سوال مشابهی در ذهن داشتند؛ چرا؟ اين موضوع در فضای مجازی، سر و صدا به راه میاندازد و مردم معترض میشوند. هر ارگانی تقصیر را به گردن دیگری میاندازد. نکته جالب اما در میان همهمهها، این است که همگی از این ماجرا بیاطلاع هستند. حال مساله اینجاست؛ در بین این همه مسئول بیاطلاع، پس چه کسی رواق هنر را با شیشه محصور کرده است؟ کدام ارگان؟ کدام متولی؟ به دستور كدام نهاد؟
دقيقا كجاي وليعصر ثبت ملي شده است ؟
برای روشن شدن ماجرا با سجاد عسگری، فعال ميراث فرهنگي صحبت کردم. او در جواب اینکه آیا جداره خیابان ولیعصر ثبت ملی شده است یا نه گفت:«پروژه ثبت ملی خیابان ولیعصر توسط شهرداری تهران انجام شده است. ثبت این خیابان بهطور مشخص توسط سازمان زیباسازی شهر تهران در دی سال ۹۰ و در چهارمین همایش ثبت آثار که در قشم برگزار شد، ارائه شد.
قرار بر این بود که جداره و یک پلاک داخلی ثبت شود ولی بعد اعلام كردند كه ثبت پلاک ممکن است باعث مناقشاتی شود و به همين دليل تنها جداره ثبت ميشود. البته بعدها به ما خبر رسید که در دولت آقای احمدینژاد که قرار بود فقط جداره ثبت شود نيز، این اتفاق نیفتاده است و ما متوجه شدیم که فقط درختان، جوی آب، مبلمان شهری و آسفالت این خیابان ثبت ملی شدهاند. در واقع همین الان نيز نمیدانیم چه بخشي در ولیعصر ثبت شده! و نمیدانیم آیا واقعا جداره ثبت شده است یا نه؟».
رواق هنر نيز جزو وليعصر است
با فرض ثبت جداره، یعنی از میدان راهآهن تا میدان تجریش، رواق نيز جزو همین جداره محسوب میشود. عسگري در اينباره بيان كرد:« میراث فرهنگی با بناهای قدیمی سر و کار دارد و رواق هنر، یک بنای جدید است. اما میتواند از این زاویه به ماجرا ي محصور شدن رواق ورود کند که اینجا مكاني است برای هویت جمعی میدان ولیعصر و در حقیقت رواق هنر، یکی از پاتوقهای فرهنگی-هنری در راسته خیابان ولیعصر است. اما سازمان ميراث فرهنگي با این استدلال که این بنا قدیمی نیست، صد درصد ورود پیدا نمیکند. همچنين مسالهاي ديگر درباره رواق هنر، اين است كه یک پلاک عقب فرهنگستان هنر، خانه بسیار تاریخی و ارزشمند است که متعلق به خاندان دیبا بوده است».
حصار را چه كسي كشيد؟
عسگری در مورد اینکه متولی حصارکشی مقابل رواق چه کسی است، گفت: «مدیریت شهرداری تهران، مسئول اين كار است. اینجا فضای شهری است و جزو اموال عمومي محسوب ميشود. اگر قرار بود مكان خصوصی باشد، باید از همان ابتدا دیوار میکشیدند. هنگاميكه مكاني عمومی است، متولي آن شهرداری تهران است. بنابراین دوستان فرهنگستانهنر نمیتوانند به این بهانه که جوانها به رواق میرفتند، آنجا را حصار بکشند. جوانها مكانهاي بسيار دیگري نيز میروند؛ آيا آن مكانها نيز بايد بسته شوند. بهعنوان مثال جوانهاي بسياري به مجموعه تئاتر شهر ميروند و آنجا يكي از پاتوقهاي اصلي جوانان پايتخت است؛ حال ميتوان بهدليل استقبال جوانان از اين مكان، آنجا را تعطيل كرد.
شهرداري تهران بهگونهاي با رواق هنر برخورد كرده است كه گويا فلسفه پاتوقهاي شهري، مساله ديگري است؛ اگر جوانانها به اين پاتوقها نيايند، آيا مكان ديگري براي آنها درنظر گرفته شده است؟ فرهنگ كتابخواني دوباره جان گرفته است. رواق هنر نيز، پاتوقی در ميان شهر براي مردم فرهنگدوست شده بود كه از آنجا بازدید میکردند. بهنظر من مدیریت شهری و شورای شهر باید به این موضوع ورود پیدا کنند».
واگذاري رواق هنر ممنوع
شنيدهها حاكي از آن است كه شهرداري تهران، قصد واگذاري رواق هنر بهبخش خصوصي دارد. عسگری در پاسخ به حدس و گمانهای احتمال فروش این محل و تبدیل آن به کافه گفت:« با توجه به اینکه رواق هنر اموال عمومی محسوب میشود، فروش آن امکان ندارد و خلاف قانون است. چون فرهنگستان هنر، نهاد دولتی است و رییسجمهور، مدير فرهنگستان را منصوب میکند. در نتیجه فروش ملک دولتی، امکانپذیر نیست. اما اینکه بخواهند فضا را اجاره دهند مثلا خیابان ۳۰تیر و رواق را به کافه تبدیل کنند، به شرط درست اجرا شدن، بد نیست اما پرسش اين است چرا درحال حاضر رواق را با شیشه محصور كردهاند؟ آيا قصد دارند كل مجموعه را واگذار كنند؟ نكته قابل توجه اينجاست كه مديريت مجموعه اعلام کرده جوانها به اين پاتوق میآمدند و ما با همکاری ناجا و شهرداری اين پاتوق را بستهایم. اين درحالي است كه مسئولان شهرداري تهران بيان كردهاند كه مخالف تعطيلي رواق هنر هستند و باید حصار برداشته شود. البته از اين دست تصميمات غيركارشناسي در فرهنگستان بسيار رخ داده است. رییس فرهنگستان با کج سلیقگی اقداماتي را انجام داده است كه امروز ديگر از آن فرهنگستان پویا و فعال خبري نيست و بيشتر به متروكهاي شبيه است».
طولانيترين خيابان خاورميانه در فقر پاتوق
وليعصر، بهعنوان طولانيترين خيابان خاورميانه شناخته ميشود. پتانسيل و ظرفيتهاي گردشگري بسياري در مسير اين خيابان وجود دارد كه اين مساله موجب گردشگرپذير بودن آن شده است. وجود مكانعمومي، يكي از ضرورتهاي اساسي خيابان وليعصر است كه پاتوقهاي عمومي نيز جزو آن محسوب ميشوند. تعطيلي پاتوق رواق هنر، پيامدهاي منفي بر گردشگري اين خيابان ميگذارد. عسگری در توضیح اینکه این حصارکشی چه تاثیری بر صنعت گردشگری دارد، گفت: « درحالي كه خيابان وليعصر بافقر شديد در بخش پاتوقهاي شهري مواجه است، مديران شهري همين انگشتشمار پاتوقهاي خيابان را از بين ميبرند. تهران در بحث زيرساختهاي گردشگري، بهشدت ضعيف است و بايد آنها را توسعه داد. اما در عمل ميبينيم كه مديران شهري بهجان پاتوقهاي شهري افتادهاند. يك روز پاتوق ميدان ولیعصر را تخريب ميكنند و روز ديگر پاتوقهاي میدان تجریش و بلوار کشاورز نابود ميشوند. حال نيز نوبت به پاتوق رواق هنر رسيده است. مديران شهري از يك طرف شعار گردشگري ميدهند و از طرف ديگر جاذبههاي گردشگري را تخريب ميكنند».
با جاذبههاي مدرن تهران نيز مخالفند!
وليعصر، ميراثي از سربلندي ايران در تاريخ است كه به امانت به نسل ما سپرده شده است. نسلي كه با تبر بهجان چنارهاي كهنسالش ميافتد و تكتك نمادهاي خيابان را نابود ميكند. پس از این شاهکار، حالا چشممان به جمال بسته شدن رواق هنر روشن شده است؛ مكاني كه متولی آن شهرداری است. شهرداری که کل ماجرا را رد میکند و میگوید خودش نيز مخالف است و حصارها باید برداشته شوند. نگهبان میگوید حصارها را حراست کشیده است تا جوانان و دانشجوها و مردم آنجا جمع نشوند. اینکه حراست یک مجموعه، برای یک ملک عمومی تصمیم میگیرد، به جز خودسری نشانه چیست؟ صنعت توریسم چه میشود؟ تکلیف گردشگرانی که از شهرها و کشورهای مختلف به پایتخت ایران میآیند و با این حصارهای شیشهای در مرکز شهر مواجه میشوند، چیست؟ انگار نه انگار که همین دو ماه پیش برای رییسجمهور شدن، سنگ بیکاری را به سینه میزدند و رییسجمهور را متهم به دروغگویی میکردند که چرا چهار میلیون شغل ایجاد نکرده است! چهار میلیون شغل از کجا باید ایجاد شود وقتی حتی به جاذبههای مدرن شهر تهران نيز برای جذب توریست رحم نمیشود.
ارسال نظر