ماجراي مهدويان، اوج و «ايستاده در غبار» بر سر چه بود؟
تفاوت نگاهها به سریال «ایستاده در غبار» به یک سوژه خبرساز تبدیل شد. محمدحسین مهدویان و سازمان هنری اوج، سوژه داغی بودند در روزهای اخیر؛ سوژهای که هر یک از دریچهای به سریال «ایستاده در غبار» نگاه کردند و این تفاوت نگاهها خبرساز بود.
روزنامه وقایع اتفاقیه: تفاوت نگاهها به سریال «ایستاده در غبار» به یک سوژه خبرساز تبدیل شد. محمدحسین مهدویان و سازمان هنری اوج، سوژه داغی بودند در روزهای اخیر؛ سوژهای که هر یک از دریچهای به سریال «ایستاده در غبار» نگاه کردند و این تفاوت نگاهها خبرساز بود.
محمدحسين مهدويان تقريبا انتساب کار را به خود نفي کرد و تنها اثر مورد تأييد خود را نسخه سينمايي «ايستاده در غبار» دانست و با ادبياتي در صفحه شخصياش نوشت که گويي سازمان اوج بدون هماهنگي با او دست به توليد سريال زده است. ازاينطرف، اما محمد ذوقي، مدير روابط عمومي سازمان اوج هم در صفحه شخصي خود با ادبياتي جواب مهدويان را داد که در عين صميميت و دوستانهبودن، نکات مهمي را هم در بر داشت؛ نامهاي که برادرانه اما بيتعارف بود.
ذوقي هر چند با مهرباني و ملاطفت از بعضي مسائل گذشته بود و احتمالا به اشاره گذرا بسنده کرده بود که به وضوح از بدقولي مهدويان ناراحت بود و بهنوعي بر اين موضوع صحه گذاشته بود که مهدويان قبل از جشنواره با مهدويان بعد از جشنواره، تفاوتهاي زيادي کرده. خوب است پيش از ادامه، حقيقت موضوع را بررسي کنيم. اينطور که پيداست، قرارداد مهدويان و اوج، براساس يک مينيسريال و يک نسخه سينمايي بوده است.
همهچيز هم بر همين اساس پيش رفته و مهدويان بعد از واکنشهاي تحسينآميز در جشنواره فجر، ناگهان تصميم خود را عوض ميکند و قيد نسخه سريالي کار را ميزند. درواقع کارگردان جوان با اين کار، قيد حدود يک ماه تلاش اضافه گروه خود را که براي ضبط بخشهاي مربوط به سريال بوده و در نسخه سينمايي، جايي نداشته، ميزند. در همين زمينه باشگاه خبرنگاران جوان، اصل ماجرا را از روابط عمومي سازمان اوج جويا شد که پاسخ اين بود: «قرارداد منعقده ميان سازمان اوج و برادرمان آقاي مهدويان براساس يک نسخه سينمايي و يک نسخه مينيسريال بوده است.
با اين اوصاف، سازمان اوج هم بهعنوان صاحب اثر تلاش ميکند که سريال را در روزهاي منتهي به سالگرد ربايش حاج احمد متوسليان نمايش دهد اما مشکل بزرگي ناگاه جلوي راه آنها سبز ميشود: اينکه کارگردان ديگر همراه پروژه نيست و طبيعتا براي حل مشکل، سراغ سجاد پهلوانزاده، تدوينگر نسخه سينمايي ميرود تا کار را به اتمام برساند.»
اين نخستينباري نيست که تهيهکننده و کارگردان بر سر يک کار به اختلاف ميخورند. همين روزها هنوز هم ماجراي «قاتل اهلي» ادامه دارد يا مثلا «زمهرير» آخرين ساخته علي رويينتن که به تعبير خودش ادامه فيلم سينمايي موفق «دلشکسته» بوده هم اسير اختلافات شديد تهيهکننده و کارگردان شده و همچنان در محاق است. ولي در اين دعواها حق با کيست؟
چطور ميشود که کارگردان بهسادگي زير قول مکتوب خود ميزند و بهراحتي قيد ساخت سريال را ميزند؟ يا مثلا کارگردان به چه حقي تمام فيلمنامه را بهخاطر پررنگتر شدن يکي از نقشها، دستخوش تغيير ميکند و حتي از سوي تهيهکننده، قول برگرداندن عوامل بر سر کار براي ضبط چند سکانس را ميدهد؟ چطور ميشود که ناگاه، پولاد کيميايي پررنگتر از فيلمنامه اوليه ميشود و بعضيها اين ماجرا را هم پشت نام بزرگ کارگردان پنهان ميکنند؟
به نظر ميرسد اين موارد، اولين و آخرين دعواهاي تهيهکننده و کارگردان در سينماي ايران نيست. روند معيوب و ساختار نادرست سينماي ايران بهشدت مستعد اينطور اختلافات است و جاي تعجب از کساني است که در اين ماجراها حق را به صاحب کار نميدهند. انگار نه انگار که بههرحال حقوق يک فيلم سينمايي در تملک تهيهکننده است و انگار که کارگردان حق دارد هر زماني، هر سازي دلش ميخواست کوک کند؛ حتي اگر تمام فيلم يا متن قرارداد را دستخوش تغيير کند.
در همين مسئله اخير مربوط به «ايستاده در غبار» اين وسط بايد ديد برخي رسانهها چگونه دارند با تيترهاي جهتدار خود، نهتنها بر آتش اختلاف ميدمند که حتي بهصراحت، طرف کسي را ميگيرند که قرارداد را رعايت نکرده و از طرف مقابل انتقاد ميکنند، بهخاطر اينکه خواستار انجام تعهدات قانوني شده است! چرا؟ چون مهدويان، کارگردان فيلم تبليغاتي نامزد مورد حمايت آن رسانهها در انتخابات بوده است.
روند فعلي سينماي ايران، باعث تغيير جايگاه تهيهکننده و کارگردان ميشود؛ اتفاقي که فاصله سينماي ايران با سينماي استاندارد دنيا را بيشازپيش ميکند. اين اتفاق اصلا اتفاق خوبي براي سينما نيست. کاش کسي چارهاي بينديشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر