۵۵۲۷۸۲
۲۶ نظر
۵۰۱۵
۲۶ نظر
۵۰۱۵
پ

پسر ناخدای ایرانی: ۴ ساعت با جنازه پدر بودم

هديه كيميايي در روزنامه اعتماد نوشت: «هوا گرگ و ميش بود كه با جنازه پدرم به ساحل رسيدم. مادرم، برادرم، همسر و بچه‌هايم، همه فاميل همراه با ماموران كلانتري كنار دريا منتظرمان ايستاده بودند. همين كه ديدم‌شان تعجب كردم؛ نمي‌دانستم چطور خبر‌دار شدند. انگار با گوشي بهشان زنگ زده بودم و فراموش كرده بودم.

هديه كيميايي در روزنامه اعتماد نوشت: «هوا گرگ و ميش بود كه با جنازه پدرم به ساحل رسيدم. مادرم، برادرم، همسر و بچه‌هايم، همه فاميل همراه با ماموران كلانتري كنار دريا منتظرمان ايستاده بودند. همين كه ديدم‌شان تعجب كردم؛ نمي‌دانستم چطور خبر‌دار شدند. انگار با گوشي بهشان زنگ زده بودم و فراموش كرده بودم.
پدرم ديسك كمرش را سه بار عمل كرده بود و ماموران گارد عربستاني‌ها تير را به كمرش زدند.» فرهاد سيامر، پسر ناخدا سيامر آن شب تلخ و سياه را همراه پدرش در قايق بود. همان شبي كه نيروهاي عربستان قايق موتوري كوچك‌شان را هفت بار با گلوله نشانه رفتند و پدرش را كشتند. فرهاد ٣٥ سالش است و دو فرزند دارد. او هم مانند پدر و تمام مردان بوشهري از سن كم به دريا مي‌رفت تا براي خانواده‌اش روزي بياورد.
درباره آن شب مي‌گويد: « ساعت يازده شب بود. من و پدرم براي صيد نزديك چاه‌هاي نفت فروزان بوديم. همه صيادان آن منطقه را مي‌شناسند و رفت و آمد به آنجا هيچ‌وقت خطري نداشته. حتي صيادان هندي و عربستاني هم مي‌دانند كه هيچ مرزي ميان آب‌هاي ايران و عربستان به‌طور مشخص وجود ندارد. ساعت يازده شب بود. باد تندي مي‌آمد و ما زير نور آتش مشعل چاه‌هاي نفت فروزان مشغول صيد بوديم. ناگهان قايق‌مان نقص فني پيدا كرد و خاموش شد. هر كاري كرديم قايق استارت نمي‌زد. سيم‌هاي موتور اتصالي كرده بود و برق نمي‌رساند. من و پدرم ٤٥ دقيقه مشغول عيب‌يابي موتور قايق بوديم. پدرم سيم‌هاي داخل موتور را چند بار چك كرد و بالاخره اتصالش را برطرف كرد. كارمان نزديك به ٤٥ دقيقه طول كشيد. موتور كه روشن شد و ما راه برگشت را پيش گرفتيم.

فرياد زدم پدرم را كشتيد اما صدايم نمي‌شنيدند
ناگهان متوجه شديم چند قايق از سمت شمال به طرف‌مان مي‌آيند. صداي تير شنيديم. همين كه خواستيم به سمت روشنايي‌هاي زير نور چاه‌هاي نفت برويم تيراندازي رگباري شان شروع شد. نزديك‌تر آمدند و ما را ديدند. از وسايل داخل قايق‌هاي‌مان خيلي زود متوجه شدند كه ما صياد هستيم. اما باز هم تيراندازي كردند. چند تا قايق هندي ديگر هم با ما آنجا بودند اما با آنها كاري نداشتند. به فاصله ٣٠ تا ٤٠ متري‌مان كه رسيدند شليك‌هاي‌شان شروع شد. صداي باد و امواج اجازه نمي‌داد فرياد بزنم و متوجه‌شان كنم ما صياديم و قايق‌مان خراب شده. ٦ يا ٧ تير به سمت ما شليك كردند. زير تيرباران نمي‌دانستيم بايد چه كار كنيم. من پدرم را بغل گرفته بودم و هر دو به كف قايق چسبيده بوديم. ناگهان صداي فريادش را در آغوشم شنيدم. پرسيدم چي شده؟ گفت: تيرخوردم. گفتم كجا؟ گفت كمرم تير خورده. بغلش كردم و شروع كردم به فرياد زدن.
كمي طول كشيد تا آنها صداي فريادهاي من را بشنوند و وقتي شنيدند ديگر دنبال من نيامدند. موتور قايق را روشن كردم تا جان خودم و پدرم را هر چه زودتر نجات دهم. زير مشعل‌هاي چاه نفت كه رسيدم مطمئن شدم ديگر قايق‌هاي عربستان دنبالم نيستند. بدن پدرم يخ كرده بود و صورتش مثل گچ سفيد شده بود. نبضش را گرفتم، نمي‌زند. چند بار محكم تكانش دادم. هيچ عكس‌العملي نشان نمي‌داد. نمي‌دانستم بايد چه كار كنم. باورم نمي‌شد پدرم كه تا همين چند لحظه پيش كنارم نشسته بود و موتور قايق را درست مي‌كرد ديگر نفس نمي‌كشد.
ساعت يك بعد از نيمه شب بود و من بايد ٤ ساعت راه را توي قايق با پدرم زجر مي‌كشيدم. پدرم را جلوي چشم هايم كشتند و رفتند. نمي‌دانستم بايد بروم خانه و به مادر و برادرم چه بگويم. با گوشي خودم با برادرم تماس گرفتم و گفتم بابا تير خورده. بعد گوشي‌ام توي آب افتاد. من آن لحظه‌ها را يادم نمي‌آيد. برادرم مي‌گويد كه زنگ زدم و خبر دادم. بهش گفتم من كي زنگ زدم برات؟ جلوي قاضي هم همين را گفتم. مي‌گويند توي حال خودت نبودي اما زنگ زدي.»

روزي سخت روي آب‌هاي دريا
گرما و رطوبت كلافه‌كننده روزهاي بوشهر اجازه رفتن به دريا و صيد را به صيادان نمي‌دهد. به خاطر همين خيلي از آنها شب‌ها را براي صيد انتخاب مي‌كنند تا هوا خنك‌تر باشد. شغل و زندگي آنها وابسته به درياست و اگر يك روز دست از كار بكشند قادر به تامين مايحتاج زندگي خود نخواهند بود. از طرفي گاهي دريا چنان توفاني مي‌شود كه تا روزهاي متوالي صيد خطرناك است. ناخدا سيامر يكي از اين صيادها بود. حالا بعدازظهر مراسم تشيع جنازه ناخدا سيامر است. صداي گريه‌ها و ضجه‌هاي همسرش از داخل خانه مي‌آيد. فرهاد با صداي لرزان مي‌گويد: «مادرم خودش هم بيمار است و ميان گريه‌هايش از حال مي‌رود. از شبي كه جنازه پدرم را آوردند حالش خراب است. آن روز وقتي جنازه را آوردند تا ساعت‌ها سرش را روي سينه پدرم گذاشته بود و گريه مي‌كرد. دلش براي پدرم مي‌سوزد. حتي نتوانستيم بيمه ازكارافتادگي‌اش را بگيريم. هر چه مدارك پزشكي‌اش را براي بيمه تامين اجتماعي فرستاديم بازنشسته‌اش نكردند. سه بار ديسك كمرش را عمل كرده بود اما باز هم حاضر نبود دست از صيد بردارد. ما بهش مي‌گفتيم تو بنشين توي خانه ما كار مي‌كنيم و براي‌تان روزي مي‌آوريم. اما قبول نمي‌كرد مي‌گفت شما بچه مدرسه‌اي داريد. خرج‌تان زياد است. اصلا قبول نمي‌كرد كه توي خانه بنشيند. مي‌گفت من مي‌آيم و يك تور هم كه بيشتر ماهي بگيريم كمكي براي شما مي‌شود.» فرهاد از مهمان‌ها و مردم جنوب مي‌گويد كه از وقتي اين اتفاق افتاده مهمان‌شان شده‌اند.
صبح ديروز معاون استاندار به خانه‌شان رفت تا از آنها دلجويي كند. او درباره خواسته‌اش از مسوولان مي‌گويد: «مي‌خواهم انتقام خون پدرم را بگيرند. بارها قايق‌هاي صيادان عربستاني به سمت آب‌هاي ايران مي‌آيند اما هيچ‌وقت به آنها شليك نشده. كسي كه با قايق موتوري و تور ماهيگيري به دريا مي‌زند، صياد است و براي رزق و روزي خانواده‌اش داخل درياست. آنها اين را مي‌دانستند اما باز به سمت ما شليك كردند.» فرهاد ديگر قدرت ادامه گفت‌وگوي تلفني ما را ندارد. پشت سر هم بغضش را فرو مي‌خورد و دوباره حرف‌هايش را ادامه مي‌دهد.

پدرم زود پير شد

صداي شيون و ضجه زن‌هاي جنوبي از داخل خانه مي‌آيد. فرهاد مي‌گويد: «پدرم ٥٢ سالش بود اما وقتي نگاهش مي‌كردي انگار كه ٧٠ سال داشت. مردهاي جنوب زير بار مشكلات زندگي زود پير مي‌شوند؛ پدر من هم يكي از همان‌ها بود و جانش را توي دريا از دست داد. اينقدر رفت دريا تا دريا جانش را گرفت.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • شایان

    خیلی غم انکیزه

  • ايرانى

    ....کسى که در راه کسب روزى حلال توسط کفار و منافقين اين چنين به گلوله بسته شده شهيد است......

  • بدون نام

    صد وای برما.صد وای بر مسئولین.

  • بدون نام

    اقایان بالا به عربهای عراقی کمک میکنند و برایشان میجنگند اما هموطنانم یراحتی کشته میشوند و برایشان مهم نیستند.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      بحث رو عرب و فارس نکنید
      مشکل میان عربستان و ایرانه

    • بدون نام

      عرب؟ما خودمونم تو ایران عرب داریم ببخشید خوزستانی ها همه عربن.پس حواستو جمع کن حرف بزن عربستان وهابی رو با همه عربها یکی نکن تکفیری و داعشی عربستانی رو با عربهای خوب ایرانی و ... تو یک رده قرار دادن کار درستی نیست

  • باصفا

    خدالعنت وذلیلشون کنه آدم کش های بیرحم

  • فرهنگی بازنشسته

    لعنت خدا بر ملک سلمان کفتار پیر وبر دودمان السعود حاکمیت قرون وسطی نوکر امریکا واسراییل وقاتل مضلومان منطقه.

  • عباسی

    خدا بیامرزدش
    واقعا غم انگیزه

  • بدون نام

    خداوند رحمتش کنه ولی خونش نباید پایمال بشه

  • بدون نام

    تسلیت میگم من بودم با آر پی جی میرفتم سمت چاههای نفت عربستان مادرشون به عزاشون می نشوندم بی شرف های کثیف

  • حسن

    خدا قرین رحمتش کند آمین و خدا به بازماندگانش صبر عجیل عنایت فرماید

    پاسخ ها

    • بدون نام

      تسلیت هم وطن بلوچم خداوندیکتا صبرتون بده انشاالا بیاری امام زمان ریششون رو بکنه

  • جعفر نامی

    خدا رحمت کنه بابای مهربانی داشتید

  • هم وطن

    هم وطنم ، چه لحظات دهشتناکی را با پدر بزرگوارتان گذراندید خدا به شما و خانواده محترمتان صبر دهد و پدر عزیزتان را با پیامبر محشور کند. و باز هم وحشیگری سعودی. نیاز به یک گوشمالی حسابی دارند. دیگه کاسه صبر ما لبریز شده. آخه توهین افترا و جنایت تا کی؟ این فضاحت رو تمومش کنید لطفا. آیا اینه اون تمدن 2500 ساله ما؟ یعنی ما ایرانیان دور از جون اونقدر سخیف و بدبخت شدیم که این همه از سوی سعودی تحقیر بشیم. آقایان آقایان باید این تحقیر رو با جوابی کوبنده پاسخ بدیم که بفهمند یه من آب چقدر کره داره .

  • بدون نام

    آقا فرهاد خدا بهتون صبر بده انشاءالله. مارا شريك غم خودتون بدونيد واين را مطمئن باش كه صدايت رو مسئولين نظام شنيدن وحتما در وقت مقتضي جواب اين نامرد بازيها رو ميدهند. برادرت محمد از خوزستان

  • کرمانشاه

    عربستان یک ایرانی رو کشته حتما 100 سربازش کشته میشه. این عربستان درسی می گیره که تا ابد یادش نره

  • بدون نام

    انشاالله میرویم حج آنجا حکام سعودی را لعنت میکنیم!

  • بدون نام

    دلمـ پره ای مسعولین

  • ناشناس

    آیا‌این‌هم‌مثل‌فاجعه‌منا‌ بگویند‌اتفاقی‌بوده‌‌آیا‌شماها‌تو‌‌کشور‌خودمون‌‌ندید‌چه‌خونهایی‌
    ریخته‌میشه‌‌همین‌‌عربستان‌حمایتشان‌میکند
    الان‌‌تو‌دوره‌ای‌هستیم‌‌که‌بما‌میگن‌‌ایران‌از
    تروریسم‌حمایت‌میکند؟





    تو‌ایران‌انجام‌میشه‌همین‌عربستان‌

  • بدون نام

    خدارحمتش کنه و به خانوادش صبر بده.
    یعنی نمیتونستن بیان نزدیک ببینن اینا صیادن خب چرا شلیک کردن نامردا

  • معین

    دولت دیپلمات ؟

  • بدون نام

    به خواست خدا عمر کفتارهای سعودی کم مانده

  • حسن

    باسلام 550 نفر از هم وطنان بی گناهمان را در مکه کشتند دولت .... چه کار کرد . از ترس ناراحتی کدخدا شبها نفس هم نمی کشند متاسفم

  • بدون نام

    حالا که اینجوری شده مسولین اومدن برای دلجویی !!اونموقع که دنبال کار بیمه بود هیچ کس دردشو نفهمید

  • مردم

    كسي در حال تامين خرجي خانواده به هر صورت كشته مي شود
    شهيد محسوب شده و نزد خدا متعال روزي مي خورد.
    به خانواده محترم آن مرحوم تبريك و تسليت عرض ميكنم
    صبر جميل و اجر جزيل براي بازماندگان آن مرحوم از خداي بزرگ خواستارم
    انشاا... دست شما و مارو در آخرت بگيرند.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج