روایت پاسداری که نگذاشت تروریست ها به نمایندگان برسند
روایت پاسداری که درهای پارلمان را بست و تروریستها نتوانستند به نمایندگان برسند.
تروریستها به محض ورود به مجموعه حفاظتی ما شروع به تیراندازی کردند. من و شهید تیموری سر پست بودیم. هم مرا زدند هم مردم را که من از ناحیه شکم مجروح شدم. آمدیم به عقب برویم تا پوشش دهیم و مانع پیشرویشان شویم که شهید تیموری را نیز زدند و به من هم یک گلوله دیگر خوردم.
با ترفند رعب و وحشت وارد شدند اما ما کار خودمان را میکردیم. اینها علیه شهید تیموری جنایت کردند و تیر خلاصی را به سر او زدند که چشمش درآمد.
لطف الهی بود که در هنگام عقب رفتن دیگر به ما تیر نخورد و درهای پارلمان را موفق شدیم ببندیم. وقتی دیدند ما درِ ورود به پارلمان را بستیم، دیگر نتوانستند کاری بکنند و وارد طبقات شدند و به مردم تیراندازی کردند.
ما وارد پارلمان شدیم، چون جلسه بود و نمایندگان از چیزی خبر نداشتند؛ به آنها اطلاع دادیم که حمله شده و بروند در دفترهایشان.
این تروریستها طبق گفته وزارت اطلاعات از کسانی بودند که ۴ یا ۵ سال در رقه و سوریه جنگیده بودند و داعش به وضعی رسیده که توانستیم در مقابل حرفهایترینهای آنها بایستیم و قدرت سپاه و حفاظت را به رخ بکشیم.
نظر کاربران
خدایا به حق این ایام مبارک رمضان خودت این قوم جاهل و ستم کار رو نابود کن و دنیا رو از وجودشون پاک کن که بیشتر از این انسانهای بی گناه به خاک و خون کشیده نشن
به امید اون روز
التماس دعا