معمای مرگ کارمند بانک در مانور

مانور آموزشی ۳۰ کارمند

طبق اطلاعات به‌دست آمده بعد از شلیک کارمندان انتظامات بانک، زمانی که مدرس تیراندازی اقدام به شلیک کرده بود، یکی از تیرها در برخورد با ستون خودرو کمانه کرده و بعد از آن به کارمند انتظامات به نام مسعود خورده و موجب زخمی شدن او شده بود. بدین ترتیب مدرس تیراندازی بازداشت و روز گذشته برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.

مدرس تیراندازی، زمانی که در مقابل بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت گفت: سال هاست که به کارمندان انتظامات بانک‌ها آموزش تیراندازی می‌دهم. طبق روال و قانون کار، تمامی کارمندان انتظامات سلاح‌هایی برای خود دارند و در مانورهای آموزشی از این سلاح‌ها استفاده می‌کنند. علت این است که لم کار دستشان بیاید و بدانند که اسلحه‌شان چه مشکلاتی دارد. دیروز نیز باید به یک گروه حدود ۳۰ نفری آموزش تیراندازی می‌دادم.

شلیک با خودرو و سیبل ثابت

او ادامه داد: آموزش داخل پارکینگ صورت می‌گرفت و هدف ثابت تیراندازی؛ بشکه‌های پر از شنی بود که کارمندان می‌بایست به آنها تیراندازی می‌کردند. در این نوع آموزش به آنها ۵ تیر داده می‌شود و تعداد تیرها هم شمرده می‌شود اما هیچ اسلحه‌ای قبل از تیراندازی بررسی نمی‌شود و معلوم نیست که داخل آن تیری قبلاً قرار داشته یا نه. کارمندان ابتدا اقدام به تیراندازی بدون فشنگ می‌کنند و بعد از کسب مهارت سلاحی با فشنگ به آنها داده می‌شود. افراد به گروه‌های سه نفری تقسیم می‌شوند و هر کدام از آنها ابتدا یک تیر، بعد دو تیر و درنهایت دو تیر دیگر شلیک می‌کنند تا ۵ تیرشان تمام می‌شود. تک تیرها را از بیرون خودرو شلیک می‌کنند و تیرهای بعدی از داخل خودرو به سیبل که ثابت است، شلیک می‌شود. در تمام تیراندازی‌ها به خاطر احتمال خطا در تیراندازی و جلوگیری از هر خطری، هم خودرو هم سیبل‌ها ثابت هستند.

گروهی که مسعود در آن تیراندازی می‌کرد گروه دوم بودند. گروه اول تیراندازی را انجام دادند و گروه دوم نیز تیرهایشان را شلیک کردند. بعد از شلیک ۱۵ تیر (تیرهایی که در اسلحه مسعود و دو هم تیمی‌اش قرار داشت) وقتی نوبت به شلیک من رسید باید به‌عنوان حریف شلیک می‌کردم و به سیبل می‌زدم. من باید دو تیر را در بیرون از خودرو و دو تیر را هم از داخل خودرو به هدف می‌زدم.

مربی تیراندازی ادامه داد: تیرهایی که باید از داخل ماشین شلیک می‌شد به این صورت بود که من بیرون خودرو سمت شاگرد می‌ایستادم و باید تیر از پنجره سمت شاگرد وارد و از پنجره سمت راننده خارج می‌شد. اما آخرین تیری که شلیک شد، یعنی چهارمین تیرم، با ستون پنجره سمت راننده برخورد کرد و کمانه گرفت. ابتدا تصور می‌کردم که تیر با بدن مسعود برخورد کرده است.

اما در بازبینی فیلم‌ها، کاملاً مشخص است که تیر بعد از کمانه کردن از شیشه عقب ماشین بیرون رفته است که این ترکش‌های تیر با بدن کارمندی که روی صندلی شاگرد نشسته بود و مسعود برخورد کرده، اما این ترکش‌ها در حد سوزاندان پوست است و زمانی طول می‌کشد تا خونریزی شروع شود اما زمانی که من بالای سر مسعود رسیدم، تصور می‌کردم که خونریزی قفسه سینه است، اما پهلوی راست او خونریزی داشت. درحالی که اگر بر اثر برخورد کمانه تیر من زخمی شده بود، تیر می‌بایست با قفسه سینه برخورد می‌کرد نه پهلوی راست و سمت کلیه مرحوم. این موضوع را هم نباید نادیده گرفت که تنها من اسلحه کلاشینکف داشتم و کارمندان انتظامات اسلحه‌شان کلت ۷.۶۵ بود.

تحقیقات کارشناس اسلحه

او ادامه داد: درحالی که جای تیر کلاشینکف با کلت فرق دارد، کلاشینکف سوراخ می‌کند و تیر از قسمت دیگر بدن بیرون می‌آید. اما زمانی که به سراغ مسعود رفتم و دستم را روی پهلویش قرار دادم دیدم که سوراخ از تیر اسلحه کلاشینکف نبود. از طرفی تیر داخل بدنش بود و خارج نشده بود. شما از روی تیری که در بدن متوفی است می‌توانید تشخیص دهید که متعلق به چه اسلحه‌ای است. من ۱۸ سال است که در این کار هستم و جهت شلیک گلوله اسلحه‌ام با جهت ورود تیر به داخل بدن متوفی یکی نیست. تصور می‌کنم که تیری داخل اسلحه مسعود بوده شلیک شده و مرگ او را رقم زده است.