دیدگاه آقای علمالهدی درباره مردم وجه تفریطی برداشتهای مارکسیستی از قرآن است. صاحبان دیدگاههای مارکسیستی برای مردم قداستی قائل بودند و «ناس» را در قرآن معادل «خلق» در نظام فکری مارکسیستی معنا میکردند و به همین دلیل سخن خود را «به نام خدا و خلق» آغاز میکردند.
محسن آرمین در شرق نوشت: سخنان جناب علمالهدی، امامجمعه مشهد، هرازگاهی نقل محافل میشود. تاکنون اظهارنظرهای ایشان به عرصه سیاست و تحلیل مسائل روز محدود میشده است؛ اما بهتازگي در فضای مجازی سخنانی از ایشان منتشر شده که در آن با استناد به آیه «تبلیغ» از منظری آسیبشناسانه به مقوله انتخابات و خطراتی که میتواند از ناحیه انتخابات متوجه نظام شود پرداختهاند. حضرت ایشان در این سخنرانی میفرمایند:
«خداوند متعال... میگوید «والله یعصمک من الناس» ای پیغمبر، خدا تو را از ناس حفظ میکند. موضوع خطر و سوژه خطر را «ناس» معین میکند و سوژه خطر توده است.
ناس یعنی توده مردم. خدا به پیغمبر میگوید از مردم بترس، از یهود نترس، از مسیحیت نترس، از شرک و بتپرستی نترس، از تمام تهاجمات و حملات جبهههای خارجی کفر و نفاق علیه اسلام نترس؛ اما از ناس بترس، از توده مردم. «والله یعصمک من الناس» خطر توی توده است. درعینحال خدا دشمنان ما را بهعنوان خطر به پیغمبر معرفی نمیکند، خطر توده را معرفی میکند... خدا تو را از خطر توده حفظ میکند؛ یعنی خطر توده است. اگر مراقب توده نشدی، همین علیبنابیطالب افضل صحابه پیغمبر و افضل امت و نفس پیغمبر دستهايش را میبندند. عزیزترین عزيزانش را مقابل چشمش شلاق میزنند و مردم هم کنار دیوار میایستند و توده تماشا میکنند... . والله یعصمک من الناس اعلام خطر به ما هم هست... . اگر شما بنا شد از مردم توده را مراقبت نکردید... همان به سر ما ميآيد که ۱۲۰ هزار نفر یک طرف میایستند و پشت سر امام حسین ٧٢ نفر بیشتر نیستند.
این به سر ما ميآيد. خطر توده در جریان انتخابات است، در دروازه مردمسالاری کشور است، جابهجاکردن توده خطرش در دروازه مردمسالاری کشور است. جریانها از دروازه مردمسالاری که مظهر انتخابات است وارد ميشوند... و همین توده را در مقابل خدا در مقابل قرآن در مقابل پیغمبر و در مقابل ولایت وامیدارند که یا لااقل بجنگند یا بیتفاوت بایستند... . اگر بنا شد یک عنصری آمد در عرصه که با ولایت و رهبری زاویه داشت و توانست يك عنصر توده را این طرف و آن طرف کند این خطر بزرگ سقیفه بنیساعده برای ما به وجود میآید... . این غدیر يك عبرت است... عبرت از غدیر را خدا در یک جمله قرآن خلاصه کرده «والله یعصمک من الناس»...».
این سخنان البته بسیار سادهتر از آن است که نیازی به تحلیل داشته باشد. توسل به آیه قرآن و تمسک به مقدسات به منظور ابراز نگرانی از پیروزی «عنصری... که با ولایت و رهبری زاویه داشت» (بخوانید پیروزی جریان رقیب) و هشدار به تکرار عاشورا و شهادت امام حسین «همان به سر ما میآيد که ۱۲۰ هزار نفر یک طرف میایستند و پشت سر امام حسین ٧٢نفر بیشتر نیستند». مضموني تکراری است که همواره شنیدهایم و آقای علمالهدی بدون کمترین ابتکار و خلاقیتی آن را بازتکرار کردهاند؛ بنابراين بعید است جز گوینده سخن و شاید اندک مریدان کسی را برانگیزد و شور و وجدی به پا کند. آنچه در این اظهارات درخور توجه است استناد حضرت آیتالله علمالهدی به آیه «تبلیغ» و تفسیری است که از این آیه به دست دادهاند. تصور بر این بود که اگر اظهارات و تحلیلهای سیاسی ایشان عموما سطحی است، دستکم بهعنوان عالم دین و به حرمت برترین عنوان حوزوی «آیتالله» تفسیر ایشان از آیات قرآن دارای اعتبار علمی باشد. غرض از نوشتن این مختصر نیز پاسخ به اظهارات سیاسی ایشان نیست. قصد نگارنده تنها دادن این هشدار و تذکر است که حرمت قرآن بايد پاس داشته شود و باید با احتیاط و تقوی در آن
گام نهاد.
قصد شرح و بسط آیه تبلیغ را ندارم. درباره معنای آیه با توجه به ظرف نزول و سیاق آیات که بدون آنها نمیتوان درک درستی از آن داشت، نیز سخنی نمیگویم؛ بلکه فقط به یک نکته کلیدی در اظهارات ایشان اشاره میکنم که در شکلگیری نوع نگاه ایشان به دین و نسبت آن با انسان و نتایج و آثار سهمگین آن در عرصه سیاسی و اجتماعی نقشی تعیینکننده دارد و آن فهمی است که ایشان از واژه «ناس» در آیه مذکور دارند. به گمان ایشان چنان که فرمودهاند «والله یعصمک من الناس» یعنی خداوند تو را از توده مردم حفظ میکند.
تو گویی که توده مردم سرشتی منحرف و ضدهدایت و فضیلت و اخلاق دارند و به قول ایشان خداوند به پیامبر میگوید «از مردم بترس، از یهود نترس، از مسیحیت نترس، از شرک و بتپرستی نترس، از تمام تهاجمات و حملات جبهههای خارجی کفر و نفاق علیه اسلام نترس؛ اما از ناس بترس، از توده مردم». زیرا «خطر درون توده است». در این نگاه بدبینانه به مردم، جامعه انسانی فاقد قدرت تشخیص نیک از بد است و همواره گرایش به انحراف و فساد و تباهی دارد. نتیجه این دیدگاه انسانشناسانه آن است که جامعه و مردم نیازمند قیّم هستند.
آنان اکثرا فاقد شعورند «اکثرهم لا یعقلون» و «لایشعرون» و باید به هر نحو ممکن آنان را از انحراف حفظ کرد تا خدای ناکرده گرفتار انحراف و ضلالت نشوند و تجربه عاشورا تکرار نشود؛ زیرا مادامي که «دروازه مردمسالاری» باز است، امکان انحراف توده و ورود «عنصری که با ولایت زاویه دارد» و توده را به جنگ با «خدا... و قرآن و... پیغمبر و... ولایت» وادارد، وجود دارد. راهحل چیست؟ پاسخ این پرسش بسیار روشن است. دروازه مردمسالاری باید بسته شود. این دیدگاه البته چندان تازگی ندارد.
اما آیا بهراستی قرآن چنین نگاهی به «انسان» و مردم دارد؟ بحث درباره انسانشناسی قرآن نیازمند مجالی بیشتر است؛ بنابراين از آن میگذرم و در این یادداشت تنها به معنای واژه «ناس» در قرآن اشاره میکنم. برخلاف فرموده آقای علمالهدی «ناس» در این آیه به معنای توده مردم نیست؛ بلکه در هیچ آیهای از قرآن ناس به معنای توده مردم در برابر نخبگان نیست. این واژه در قرآن به معانی مختلفی به کار رفته است. گاه به معنای مردمی که ایمان آوردهاند، گاه بهمعنای مطلق مردم، گاه بهمعنای یهود مدینه و اکثرا بهمعنای مشرکان قریش به کار رفته است.
دیدگاه آقای علمالهدی درباره مردم وجه تفریطی برداشتهای مارکسیستی از قرآن است. صاحبان دیدگاههای مارکسیستی برای مردم قداستی قائل بودند و «ناس» را در قرآن معادل «خلق» در نظام فکری مارکسیستی معنا میکردند و به همین دلیل سخن خود را «به نام خدا و خلق» آغاز میکردند. اما فارغ از این دو نگاه افراط و تفریط، واژه «ناس» در قرآن فینفسه حامل هیچ معنای ارزشی مثبت یا منفیاي نیست.
براساس دیدگاه اهل سنت مقصود از «ناس» یهود هستند که در آن زمان تهدیدی علیه حکومت نوپای مدینه محسوب میشدند و مطابق دیدگاه شیعه مقصود از «ناس» منافقان هستند که پیامبر نگران بوده با ابلاغ آخرین پیام خود به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی جار و جنجال راه بیندازند و پیامبر را متهم کنند. فعلا قصد ما این نیست که درباره این دو نظر داوری کنیم. مهم این است که چه آیه را چنان که شیعه معتقد است ناظر به مسئله ولایت امیرالمؤمنین(ع) بدانیم و چه آنگونه که مفسران اهل سنت گفتهاند، ناظر به ابلاغ مطالبی درباره یهود مدینه باشد، مطابق هیچکدام از این دو برداشت «ناس» دراین آیه به معنای توده مردم نیست. یعنی معنایی که آقای علمالهدی از «ناس» دراین آیه به دست دادهاند به اجماع مرکب همه مفسران بیاساس است و حضرت ایشان این آیه را صراحتا تفسیر به رأی کردهاند و آن را دستمایهای برای اغراض سیاسی خود قرار دادهاند.از این گذشته اساسا تفسیر آقای علمالهدی از آیه متناقض و نامفهوم است.
به نظر ایشان در این آیه «خدا به پیغمبر میگوید از مردم بترس، از یهود نترس از مسیحیت نترس از شرک و بتپرستی نترس از تمام تهاجمات و حملات جبهههای خارجی کفر و نفاق علیه اسلام نترس، اما از «ناس» بترس، از توده مردم. «والله یعصمک من الناس»؛(خطر توی توده است). درحالیکه برعکس، خداوند در این آیه به پیامبر میگوید از «ناس» نترس خدا تو را از «ناس» حفظ میکند: «والله یعصمک من الناس». از این گذشته معلوم نیست چرا پیامبر باید از توده مردم بترسد؟
آن حضرت زمانی که در آغاز رسالت یکه و تنها دعوت و تبلیغ میکرد از کسی نترسید، حال که در مدینه صاحب حکومت است از توده مردم بترسد که مبادا به قول آقای علمالهدی ماجرای امام حسین تکرار شود و تنها ٧٢نفر با او بمانند در برابر ١٢٠هزار نفر؟ این اتفاقا نظری است که مرحوم علامه طباطبایی آن را بیپایه و مغایر با آیه میداند و ذیل همین آیه میگوید «شأن آن حضرت برتر از آن است که برای کوچکترین فرامین الهی از بذل جان خود دریغ داشته باشد. ترس پیامبر از جان خودش ادعایی است که سیره زندگی پیامبر آن را تکذیب میکند». (المیزان، ۶: ۴۳) از این گذشته رأی و انتخابات ریاستجمهوری چه ربطی به تبلیغ دین و آیه تبلیغ و محافظت خداوند از پیامبر در برابر «ناس» دارد؟ از کجای این آیه حضرت ایشان نتیجه گرفته است که خداوند توده مردم را از مشرک و ملحد و دشمن خونین خطرناکتر معرفی کرده است؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
بابا این دیگه کیه یکی نیست جوابشو بده؟