صدای انتخابات در کاخ سفید هم شنیده شد
دیپلمات پیشین و کارشناس ارشد مسائل بین الملل با تاکید بر این که انتخابات ۲۹ اردیبهشت ایران را از خریدهای نظامی چند صد میلیارد دلاری معاف کرده است، گفت: صدا و تاثیر انتخابات ایران در کاخ سفید هم شنیده شد.
خبرآنلاین: دیپلمات پیشین و کارشناس ارشد مسائل بین الملل با تاکید بر این که انتخابات ۲۹ اردیبهشت ایران را از خریدهای نظامی چند صد میلیارد دلاری معاف کرده است، گفت: صدا و تاثیر انتخابات ایران در کاخ سفید هم شنیده شد.
مردم ایران تا واپسین ساعات روز جمعه در حالی درپای صندوق های رای برای تعیین سرنوشت سیاسی خود بودند در حاشیه جنوبی خلیج فارس یک شو سیاسی تمام عیار در حال برگزاری بود. دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا که پیشتر هم گفته بود اعراب جنوب خلیج فارس فقط پول دارند به ریاض آمد و در حضور مقامات ۵۰ کشور منطقه با عقد قراردادی ۱۱۰ میلیارد دلاری به بخشی از شعارهای انتخابی خود جامه عمل پوشاند.
اما ظاهرا مساله فراتر از 110میلیارد دلار است ؛ این قرارداد آن طور که مرتضی خوانساری دیپلمات پیشین و کارشناس ارشد مسائل بین الملل می گوید بخشی از طرح 2030 است که در سال 2015 پادشاه عربستان مجبور به پذیرش آن شده است. طرح بلند مدتی که با توجه به پیچیدگی های منطقه ومشکلات داخلی ترامپ به راحتی قابل اجرا نخواهد بود.
از سوی دیگر اخبار منتشر شده از سفر ترامپ به ریاض حاکی از انعقاد قراردادی به ارزش ۲۸۰ میلیارد دلار با شرکت های آمریکایی است.
وی معتقد است: صدا و تاثیر انتخابات ایران در کاخ سفید هم شنیده شد؛
مشروح این گفتگو را از نظر می گذرانید:
آمریکا وعربستان در روزهای اخیر قراردادی به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار منعقد کرده اند دو کشور چه اهدافی از عقد این قرارداد دنبال می کنند، آیا عربستان صرفا به دنبال اهداف نظامی و حفظ برتری نظامی منطقه ای خود در منطقه است یا اهداف دیگری هم دارد؟
این تنها یک قرارداد برای فروش تسلیحات بیشتر به عربستان نیست و اهداف راهبردی بلندمدت در لایه های پنهان آن وجود دارد. این قرارداد تسلیحاتی بخشی از اجرای طرح ۲۰۳۰ آمریکا در عربستان است. در سال ۲۰۱۵ پادشاه عربستان که نگران وضعیت اقتصادی کشورش بود، مجبور به پذیرش پروژه آمریکایی موسوم به برنامه ۲۰۳۰ شد که مبنای آن از یکسو واگذاری مشروط امنیت عربستان به آمریکا و از سوی دیگر تبدیل اقتصاد عربستان از 'دولتپایه به بازارپایه' تحت نظارت و مدیریت آمریکا است.ب ه عبارتی ۲۰۳۰ یک طرح توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی آمریکا در منطقه است که با مدیریت آمریکا و هزینه عربستان و تحت نام این کشور انجام می شود.
در بخش سیاسی طرح ۲۰۳۰، قصد آمریکا در خاورمیانه همانگونه که ترامپ در سخنرانی خود به آن اشاره کرد، توسعه عربستان با سیاست مهار ایران است و در نهایت باید به مهار هوشمندانه ایران، منطقه ای شدن قدرت عربستان و بهبود روابط کشورهای عربی و اسرائیل منجرشود. فرآیند اجرای طرح به گونه ای است که از نظر سیاسی می بایست عربستان و مصر رهبری جهان اسلام و عرب را با حمایت آمریکا عهده دار شوند و با قرار دادن ادیان الهی در مقابل ایران، به شکل گیری یک مقاومت منطقه ای علیه کشورمان و تفکر اسلام سیاسی کمک کنند.
می توان گفت که نشست اخیر در ریاض یک سراب سیاسی و نظامی برای ورشکستگان سیاسی منطقه و در راس آن عربستان است. رهبران مستقل سایر کشورها هم تنها حضور فیزیکی داشتند و به خوبی از روند تحولات باخبرند و در تنظیم مناسبات خود با ایران برنامه خود را دارند زیرا به خوبی می دانند که منشاء اختلافات و بحران های منطقه آمریکا و اسرئیل هستند و به دلیل سابقه خود قادر نیستند که نقش فرشته مهربان را بازی کنند.
در بخش اقتصادی طرح۲۰۳۰، نفت عربستان و شرکت آرامکو تنها پشتیبانان مالی این پروژه هستند. قرار است با فروش سهام این شرکت، درآمد حاصل از آن بیشتر به صورت سرمایه گذاری خارجی در آمریکا صورت پذیرد و تنها سود حاصل از منافع این سرمایه گذاری، برای تامین مالی پروژه های ملی عربستان در نظر گرفته شوند. بنابراین با حفظ اصل سرمایه در آمریکا، ماحصل سود آن در پروژهای عمرانی و توسعه ای عربستان هزینه خواهند شد واگر سودی وجود نداشته باشد یا به اندازه کافی نباشد، پروژه ای در عربستان اجرا نخواهد شد.
از سوی دیگر در سفر ترامپ ۳۰ موافقتنامه اقتصادی به ارزش ۲۸۰ میلیارد دلار برای فروش کالا و سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی درعربستان امضا شد که حکایت از آن دارد که فروش نفت عربستان برای چند سال آتی در خدمت توسعه اقتصادی آمریکا قرار خواهد گرفت. بنابراین ترامپ در این سفر به یکی از شعارهای اساسی کارزار تبلیغاتی خود جامه عمل پوشاند و توانست تا حدی وعده کارآفرینی و سودآوری برای مرم آمریکا را محقق کند.
در بخش نظامی طرح ۲۰۳۰، قرار است روند تثبیت گسترش پایگاه نظامی آمریکا و مقر فرماندهی مرکزی این کشور در قطر و عربستان و بحرین صورت پذیرد که مبنای آن 'فکت شیت آمریکا' تحت عنوان 'اجرای برنامه مشارکت راهبردی شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا' می باشد، که در زمان اوباما رئیس جمهوری سابق آمریکا با رهبران کشورهای عضو شورای همکاری به امضا رسید.
*تشکیل ۵ کار گروه امنیتی برای مقابله با تروریسم، دفاع موشکی بالستیک و امنیت سایبری.
* استقرار سامانه موشکی تاد در عربستان و امارات
*تسریع در روند انتقال تجهیزات نظامی برای کشورهای عضو
*ایجاد اختلال در شبکه ها و فعالیت های عملیاتی حزب الله و ایران
*آموزش نیروی ویژه شورای همکاری توسط آمریکایی با هدف اجرای طرح های مشترک در منطقه
*انجام رزمایش های مشترک دریایی و گشت زنی های دریایی در خلیج فارس
اما در این همکاری یک نکته قابل توجه وجود دارد که قرارداد امنیتی و نظامی را اوباما امضا و ترامپ اجرا می کند. این اقدام سیاسی-امنیتی حکایت از آن دارد که در اهداف کلان آمریکا بی توجهی نسبت به کشورهای عربی وجود نداشته اما طوری اوباما با بی اعتنایی نسبت به این کشورها بازی کرد که ممالک عربی و در راس آن عربستان همه شروط ترامپ را پذیرفتند و امروز مجبور هستند برای امنیت کرایه ای خود مبلغ ۱۱۰ میلیارد دلار برای حضور و تجهیز ارتش آمریکا در منطقه بپردازند.
ترامپ هم در سخنرانی خود بیشتر بر فروش تجهیزات نظامی آمریکا و عقد قراردادهای نظامی با شرکت های دفاعی آمریکا اشاره و در آخر تاکید نمود که ما مطمئن خواهیم بود که به دوستان سعودی خود کمک خواهیم کرد تا قراردادهای خوبی را با شرکت های دفاعی آمریکا ببندند.
در یک نتیجه گیری می توان گفت که یکی از دستاوردهای اجلاس ریاض، که در سخنرانی ترامپ به آن اشاره شد، جبران هزینه ناشی از سرمایه گذاری بی سابقه ای است که قرار است ترامپ در ارتش آمریکا انجام دهد. این بهایی است که کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس به دلیل فقدان پایگاه مردمی باید برای تامین امنیت خود و برخورداری از پشتیبانی نظامی و امنیتی آمریکا بپردازند.در ریاض این قیمت را پرداختند به این امید که تاج و تخت عربستان برای سلمان و بعد از او برای پسرش حفظ شود.
طرح ۲۰۳۰ و بویژه بخش تجهیزات نظامی آن نه تنها به طرف اسرائیل نشانه نرفته، بلکه قرار هم نیست این حجم از تسلیحات دراختیار عربستان سعودی قرار گیرد. طبق فکت شیت امضا شده میان طرفین این تسلیحات مربوط به توسعه دفاع منطقه ای ارتش آمریکا در خاورمیانه می باشد که قرار است شبکه نظامی اسرائیل وعربستان را در آینده برای حفظ هژمون آمریکا به ارتش منطقه ای آمریکا در خاورمیانه و شرق آسیا وصل کند. هدف نهایی فکت شیت،وابستگی بیشتر نظامی عربستان به آمریکا و حتی اسرائیل برای مهار ایران و توسعه نفوذ روسیه و سپس چین در منطقه است.
عربستان و آمریکا در سال های اخیر به ویژه بعد از برجام تلاش های گسترده ای برای منزوی کردن ایران در منطقه داشته اند، انتخابات و نتیجه آن چه تاثیری در ناکامی این راهبرد خواهد داشت.
سئوال چند میلیارد دلاری مطرح کردید و برای پاسخ به آن باید به تفاوت قدرت و اقتدار اشاره کرد، نتیجه انتخابات ایران نمایش اقتدار ایران بود. کشوری که برخوردار از اقتدار است نیازی ندارد که بقای خود و امنیت ملی را تنها با قدرت ارتش و نیروهای نظامی تضمین کند. مردم ایران با مشارکت در سرنوشت خویش ثابت کردند که بخش جدایی ناپذیر از امنیت ملی محسوب می شوند و مکمل قدرت نیروهای نظامی هستند. اینکه امروز کشور در هزارتوی ناآرامی های منطقه و حضور نظامی بدخواهان، مجبور به استفاده از ظرفیت های رزمی نیروهای مسلح و سپاه نشده، و یا بدخواهان فرصت اقدام به حمله نظامی به میهن عزیزمان را پیدا نکرده اند، به دلیل نمایش حضور در انتخابات بوده که با کمترین هزینه بیشترین امنیت واعتبار را در عرصه های ملی، منطقه ای و جهانی برای کشور به ارمغان آورده اند.
بنابراین تاثیر حضور مردم در همه صحنه ها به عنوان یک عامل موثر در پدافند غیرعامل عمل نموده واقتداری تحت عنوان 'امنیت بیشتر با هزینه های کمتر' ایجاد کرده و کشور را از خریدهای نظامی چند صد میلیارد دلاری معاف و در طرف مقابل هزینه نظامی ۱۱۰میلیار دلاری تحمیل کرده است.این صدای انتخابات ایران است.
صدا و تاثیر انتخابات ایران در کاخ سفید هم شنیده شد و ترامپ را مجبور کرد برای جلوگیری از این تاثیر و ممانعت از تحقیر متحدان منطقه ای خود دست به کار شده و سفر خود را به گونه ای تنظیم نماید که با شرکت در تئاتر رنگی ریاض از تاثیر انتخابات ایران بکاهد و کمترین اثر بخشی را در کشورهای اسلامی منطقه داشته باشد.اما باید توجه داشت که ترامپ امروز ریاض و خاطرات ریاض را ترک می کند و اثرات انتخابات ایران تازه شروع می شود.
در آخر این سئوال مطرح است که آیا عربستان با ۴۰۰ میلیارد دلار قرارداد تجاری و نظامی با آمریکا حاضر یا قادر است در این کشور انتخابات برگزار کند. پادشاه عربستان باید بداند که انتخابات به سطح فرهنگ کشورش بازمی گردد که این کشور با آن فاصله زیادی دارد و با صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری این شکاف و کمبود قابل جبران نیست.
ارسال نظر