زمان طردِ سیاسی شاگردان مصباح فرا رسیده؟
نه بزرگ ۲۹ اردیبهشت یک پاسخ منفی سنگین نه فقط به ابراهیم رییسی که به جبهه پایداری و شاگردان مصباح یزدی بود . آیا اصولگرایان متوجه این پاشنه آشیل خود شده اند ؛ یا همچنان می خواهند بازنده میدان رقابت ها باشند ؟ آیا زمان ترد پایداری فرا نرسیده است ؟
نامه نیوز نوشت: نه بزرگ ۲۹ اردیبهشت یک پاسخ منفی سنگین نه فقط به ابراهیم رییسی که به جبهه پایداری و شاگردان مصباح یزدی بود . آیا اصولگرایان متوجه این پاشنه آشیل خود شده اند ؛ یا همچنان می خواهند بازنده میدان رقابت ها باشند ؟ آیا زمان ترد پایداری فرا نرسیده است ؟
جبهه پایداری دوباره کار دست اصولگرایان داد؛ یک شکست دیگر با همان نسخه ای که شاگردان آیت الله مصباح پیچیدند. اصولگرایان حالا پایگاه هایشان را از دست داده اند؛ شورای های شهر شهر اکثر نقاط کشور ، صندلی های زیادی از پارلمان، شهرداران بیشتر نقاط کشورو ریاست جهموری.
این رخداد حتما نیاز به ریشه یابی دارد. باید دید گفتمان اصولگرایان در این چند سال چه بوده که با مخالف عمومی در سطح کشور مواجه شده است. باید دید چه کسانی تابلوی اصولگرایان در این چند انتخابات شده اند که با واکنش منفی اجتماعی مواجه شده اند . این یک مساله جدی است که اکنون اصولگرایان را به محاق فرو برده است .
و البته کسی فراموش نمی کند وقتی که مصباح یزدی در مقابل مخالفان اصولگرا و اصلاح طلب محمود احمدی نژاد گفته بود«رییسجمهور وقتی از طرف ولیفقیه نصب شد، میشود عامل او و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم میتابد. وقتی شد رییسجمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم میتابد، آنوقت اطاعت رییسجمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم میشود اطاعت خدا.»
پایداری اما همیشه در انتخاب هایش اشتباه کرده است. همیشه نسخه ای را پییچیده، بدنه اش را به پذیرش این نسخه وادار کرده و بعد اینگونه اشتباهش را برای بدنه توجیه کرده است:«یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که ۱۰تا دوست دارد، ۹تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دایما به آن ۹ نفر اعتراض کند و حتی یکبار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ این قضیه اصلا توجیه ندارد، اما گفتن این حرفها عوامانه است و کاری است که پیرزنها میکنند. زن و شوهرها سر هر قضیهای که دعوا میکنند، میگویند جادو شده [خنده حضار]. حرف عامیانهای بود که بگوییم لابد او را جادو کردهاند. حرفی نبود که بشود همه جا زد، مضافا بر اینکه ما خودمان هم
اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود، نه خودمان این کاره بودیم.»(سخنان مصباح یزدی در ۲۴ اردیبهشت ۹۰)
آری، محمود احمدی نژاد سنگ بنای اشتباهات اصولگرایان بود . درست هنگامی که بزرگان جناح اصولگرا که همیشه بر مدار عقل گرایی و اعتدال پیش می رفتند و امثال علی اکبر ناطق نوری لیدر آنها بود، شاگردان مصباح یزدی با خلق کاراکتر محمود احمدی نژاد زمینه نزول اصولگرایی را پدید آوردند . آنها بعد از آن در پارلمان حضور یافتند. با تک روی و تند روی لیست اصولگرایان را دو شقه کردند و با تعمیق شکاف اصولگرایی ، رقیب سنتی را به صحنه باز گردادند.
آنها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ سعید جلیلی را به صحنه وارد کردند تا قطبی مقابل حسن روحانی تشکل شود و اصولگرایان با این دو قطبی انتخابات را ببازند . تندروی آنها در ماجرای برجام ، تهمت لیست انگلیسی به لیست مقابل و هزاران نسخه اشتباه دیگر انتخابات بعدی را هم خلاف خواست اصولگرایان کرد.
آنها برای اردیبهشت ۹۶ هم برنامه داشتند . صدایشان بلند بود تا آن حد که محمد باقر قالیباف را تنها تر از همیشه کردند.آنها سیاست را ابزاری برای محو او کردند. قالیباف با فشار پایداری ها و برای ماندن گزینه آنها در صحنه با نامزدی در انتخابات خداحافظی کرد. حالا مردم مانده بودند و انتخاب میان تفکر تند پایداری و یا تفکر اعتدالی حسن روحانی که بیشتر مراجع سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی جامعه را با خود داشت . همه راه روحانی را به عنوان مسیر درست نشان می دادند . جامعه دوباره به تندروی پایداری رای منفی داد .
نه بزرگ ۲۹ اردیبهشت یک پاسخ منفی سنگین نه فقط به ابراهیم رییسی که به جبهه پایداری و شاگردان مصباح یزدی بود . آیا اصولگرایان متوجه این پاشنه آشیل خود شده اند ؛ یا همچنان می خواهند بازنده میدان رقابت ها باشند ؟ آیا زمان طرد پایداری فرا نرسیده است ؟
نظر کاربران
اونهایی که تمام تخم مرغ هاشون رو تو سبد احمدی نژاد گذاشتند هرگز فکر نمیکردند به چنین دریوزگی بیفتند احمدی نژاد قبر اصولگرایی رو کند
درآینده مشخص میشه خیلی هم خوشحال نباشید
آنچه سرنوشت سیاسی اکبر هاشمی را تغییر داد نتیجه انتخابات 84 بود در نظر بگیرید آن هفتصد هزار رای را احمدی نژاد کسب نکرده و نفر دوم به جای احمدی نژاد کروبی می بود مسلما در انتخاب بین هاشمی و کروبی اصولگرایان جانب هاشمی را می گرفتند و اصلاح طلبان دو راه داشتند یا به امید کسب جایگاه آبدارچی در اداره دولت احتمالی هاشمی از وی حمایت می کردند یا به امید جایگاه مدیرکلی در اداره دولت احتمالی کروبی از وی حمایت می کردند عقل حکم می کند که با توجه به تناوب نظر قشری از جامعه که اعتقادی به مباحث اصلاح طلبی و اصولگرائی ندارند در چنین فرضی پیروزی با هاشمی می بود و بعید نیست که با توجه به تردید اولیه وی برای حضور در انتخابات احتمالا در این خصوص با رهبری نیز مشورت نموده باشد هاشمی در 84 با تردید آمد زیرا از اینکه بتواند بر رقیب اصلاح طلب پیروز شود تردید داشت هاشمی آمده بود که با حمایت بخشی از اصولگرایان طرفدار خویش اصلاح طلبان را از دایره قدرت دور کند همانها که بارها به وی توهین کرده بودند اما بازی روزگار با حضور احمدی نژاد سرنوشت وی را عوض کرد شاید اکثر اصولگرایان که به هاشمی ارادت دارند افسوس و حسرت می خورند که چرا نتیجه انتخابات 84 به نفع هاشمی رقم نخورد و شاید بعضی پیروزی احمدی نژاد را که آمدن و رفتنش مانند گر گرفتن خاشاک بود را شانس بزرگ برای تثبیت مجدد اصلاح طلبان می دانند به هر حال باید گفت "الخیر فی ما وقع" هاشمی در زمان دولت خودش با رهبری اختلاف نظر سیاسی پیدا کرد رهبری به روشهای اقتصادی وی انتقاد داشت ولی همچنان در خلال دولت اصلاحات رابطه صمیمانه با رهبری داشت هاشمی خاتمی اصلاح طلبان و اصولگرایان از این نکته مهم همیشه غافل بودند که حدود یک سوم جامعه از مباحث اصولگرائی و اصلاح طلبی رویگردان بوده و رای آنها تابع مسائل جناحی نیست رای مجدد جامعه به روحانی از همین مقوله است بارها اصواگرایان و اصلاح طلبان در انتخاباتها از رای ملت سیلی خورده اند زیرا هر کدام ملت را هوادار بدون منازع خود می دانند و از اشتباهات و نیز آنچه باعث آزردگی مردم می شود غفلت می کنند آری هیچ کدام از دو جناح داری رای ثابت نیستند و اقبال و ادبار مردم تناوبا به دلیل عملکرد ها و مسائل جهانی و داخلی عوض می شود