برجام و پویایی نظام سیاسی ایران
امیرهوشنگ میرکوشش؛ دکترای روابط بینالملل در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: مساله هستهای ایران را که بهعنوان یک بحران در صحنه دیپلماسی و روابط بینالملل مطرح بود میتوان از موارد خاص و در نوع خود کمنظیر به حساب آورد. چرا که این مساله همزمان ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مهمتر از همه، امنیتی را در برمیگیرد.
مخالفان «برجام» در ایران عقیده دارند که این توافق بهطور کلی بر خلاف منافع ملی ایران است، ایران با امضای این توافق هیچگونه امتیازی بهدست نیاورده و تنها امتیازات بسیاری را به طرف مقابل داده است. در طرف مقابل، موافقان برجام اما استدلال میکنند که برجام در مجموع، قراردادی مناسب برای ایران بوده است. از نظر این گروه، برجام به اندازه کافی امتیازات لازم برای ایران را در خود دارد و باید در اجرای مفاد آن، مساعی لازم از سوی ایران صورت پذیرد. نکته مهمی که چه در میان این گروه از موافقان و چه در میان مخالفان برجام دیده میشود -به ویژه در نظر مخالفان- این است که هر دو گروه، «برجام» را به صورت «بما هو برجام» بررسی میکنند و مجموع شرایطی که به این قرارداد ختم شد، اکثرا مغفول واقع شده است.
بدون شک مساله هستهای را میتوان یک بحران بسیار بزرگ برای هر نظام سیاسی دانست. پیچیدگی این بحران به حدی بود که حتی میتوانست هر نظام سیاسی در جهان را با خطر فروپاشی روبهرو کند. به همین خاطر باید گفت تنها پویایی یک نظام سیاسی است که میتواند آن نظام را از خطر فروپاشی در امان نگه دارد. فروکش کردن تنشهای هستهای بهوسیله برجام حاکی از آن است که نظام سیاسی ایران به میزان کافی از پویایی برخوردار بود که توانست چرخشی بنیادین در سیاستهای کلان خود صورت دهد و مجموعه نظام سیاسی ایران-اعم از نهادهای حاکمیتی و جامعه مدنی- در این مورد به اجماع برسند. از سویی با توجه به اینکه فرآیند تصمیمگیری در نظام سیاسی ایران -مثل هر نظام سیاسی دیگر- دارای پیچیدگیهای خاصی است این پیچیدگیها طی سالهای گذشته منجر به آن شد که امکان توافق ایران با قدرتهای جهانی خاصه آمریکا نامحتمل به نظر برسد.
در عین حال در طول مذاکراتی که در دولت «حسن روحانی» انجام شد بیشتر نهادهای حاکمیتی نشان دادند که تا به سرانجام رسیدن مذاکرات، حتیالمقدور از جهتگیریهای مخالف با سیاست دولت یازدهم در مساله هستهای اجتناب خواهند کرد. در این مورد میتوان به مواضع رهبری عالی نظام جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که در طول مذاکرات بیسابقهترین حمایتها از دستگاه دیپلماسی و هیات مذاکرهکنندگان ایرانی از سوی ایشان صورت پذیرفت. امری که به خصوص در حمایت حضرت آیتالله خامنهای از شخص «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه دولت و رئیس هیات مذاکرهکنندگان قابل مشاهده است. هدف اصلی این مقاله بررسی این مهم است که چگونه میتوان «برجام» را نشانی از پویایی نظام سیاسی ایران دانست و آن را در راستای منافع ملی ایران تحلیل کرد. چالش هستهای ایران بحران عظیمی بود که شاید بتوان گفت حتی کمتر از نیمی از آن نیز میتوانست نظامهای سیاسی بسیاری از کشورهای جهان را دچار فروپاشی کند. «برجام» نه بهعنوان یک کل، بلکه بهعنوان جزئی از یک کل -که نظام سیاسی ایران باشد- توانست در درجه اول پویایی نظام سیاسی ایران را نشان دهد. در واقع آنچه مخالفان داخلی این توافق همواره
به آن توجه نکردهاند همین موضوع بوده است که برجام را به صورت جزئی از یک کل نگاه نکردهاند بلکه نگاهی که به آن داشتند، نگاه «برجام بما هو برجام» بوده است.
در واقع نظام سیاسی ایران با «برجام» توانست بدون اینکه از مواضع اصولی خود عقبنشینی کرده باشد یا تسلیم محض کشورهای مخالف خود -بهویژه آمریکا- شود، بحران بسیار پیچیدهاش با نظام بینالملل را تا حدود زیادی فروبنشاند. این در حالی است که حداقل یک بار در منطقه بحرانی به مراتب کوچکتر از آن -بحران عراق با نظام بینالملل- نظام سیاسی این کشور را به فروپاشی کامل کشاند.
از این منظر آن دسته از مخالفان «برجام» که حداقل در زبان، علاقه شدید خود را به نظام سیاسی ایران ابراز میکنند، اگر از این منظر به «برجام» نگاه کنند، بخش زیادی از انتقادهای ماهوی آنها به «برجام» دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت چرا که برجام از این منظر نشانی از پویایی نظام سیاسی ایران است که قطعا این مساله برای علاقهمندان به نظام جمهوری اسلامی ایران اهمیت فراوانی دارد. البته باید این نکته را هم گفت که بخشی از این مخالفتها (نه انتقادهای سازنده)، بیشتر به مسائل حزبی و جناحی مرتبط است که در این راه، برخی مواقع منافع ملی ایران نادیده گرفته میشود. به هرحال «برجام» حاصل یک پروسه پیچیده در درون نظام سیاسی ایران بود که بیش و پیش از هر چیزی نشاندهنده پویایی نظام سیاسی ایران بود. جمهوریاسلامی ایران با این توافق نشان داد حداقل در منطقه و حتی در بین کشورهای در حال توسعه، دارای قابلیت بسیار بالایی است که میتواند از چنین بحران پیچیدهای هم سربلند بیرون آید.
یک سال و اندی پس از برجام آنچه که مشخص است اینکه پازلی که ایران در ادامه راه پیش روی خود و کشورهای مقابل خود قرار داده به گونهای است که عدم اجرای صحیح «برجام» بیش از اینکه به ضرر ایران تمام شود، به ضرر کشورهای مقابل بهویژه آمریکا تمام خواهد شد. در واقع میتوان گفت «برجام» کاری کرد که آمریکا دیگر به سادگی نتواند آن اجماع جهانیای که تا قبل از «برجام» ایران را با آن مواجه کرده بود و ایران را تقریبا به یک کشور منزوی تبدیل کرده بود، به انجام برساند. ادامه مسیر اجرای برجام فارغ از بازیهای سیاسی و جناحی نیاز به هوشمندی و اتکای به مردم دارد و باید از سوژه شدن برجام برای بازیهای سیاسی و جناحی جلوگیری شود. زیرسوال بردن برجام در شرایط فعلی نظام بینالملل و روی کار آمدن دولت جدید آمریکا فراهم کردن میدان بازی برای طرف مقابل است. حمایت داخلی از اجرای برجام و مشروعیت بینالمللی آن در جهت دوام و پویایی سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و تامینکننده منافع ملی ایران است.
ارسال نظر