پسر جوانی که متهم است در یک نزاع خانوادگی برادرش را به قتل رسانده، از سوی مادرش بخشیده و بهلحاظ جنبه عمومی جرم محاكمه شد.
روزنامه شرق: پسر جوانی که متهم است در یک نزاع خانوادگی برادرش را به قتل رسانده، از سوی مادرش بخشیده و بهلحاظ جنبه عمومی جرم محاكمه شد.
این مرد جوان که رامین نام دارد، متهم است در ٢٨ خردادماه سال ٩٤ در یک نزاع خانوادگی برادر کوچکش، امیر را به قتل رسانده است. مادر رامین به مأموران گفت: با پسرم، احمد و عروسهایم در خانه نشسته بودیم. امیر ساعت ١٢ ظهر از خواب بیدار شد و بعد از چنددقیقه هنگامی که میخواست از خانه خارج شود، دادوبیداد کرد و گفت: چه کسی به لباسهای من دست زده. سعی کردم او را آرام کنم و گفتم چرا خودت را عصبانی میکنی، اتفاق مهمی نیفتاده، اما او به من فحش داد و لیوانی را که در دست داشت به سمت من پرت کرد و صورتم زخمی شد.
احمد خیلی عصبانی شده بود، میخواست با امیر دعوا کند که جلویش را گرفتم. وقتی رامین به خانه برگشت، امیر باز هم دادوبیداد كرد و برادرانش را از خانه بیرون کرد و خودش هم پشتسر آنها از خانه بیرون رفت. کمی بعد خبر دادند رامین با چاقو امیر را زده و او در بیمارستان جان خود را از دست داده است.
رامین که در همان ابتدا به جرم خود اعتراف کرد، به مأموران گفت: روز حادثه هنگامی که از محل کارم به خانه پدریام رفتم، دیدم امیر با مادرم در حال دعواکردن است و با پرتکردن لیوان صورت او را زخمی کرده. به امیر گفتم ما در این محل آبرو داریم، اینقدر دادوفریاد نکن که من و همسرم را از خانه بیرون کرد و گفت اگر از این خانه بیرون نروید، شما را میکشم. دست همسرم را گرفتم و به طرف خانه خودمان حرکت کردم. بعد از چنددقیقه امیر درِ خانه ما را زد. در را برایش باز کردم و وارد خانه شد. چاقو در دستش بود، ترسیدم به من و همسرم آسیب برساند، برای همین به طرف آشپزخانه رفتم و یک کارد میوهخوری برداشتم.
میخواستم او را بترسانم تا به ما آسیبی نرساند. چاقو را به طرفش پرت کردم، نمیدانم چه اتفاقی افتاد که به پهلویش اصابت کرد. او را به بیمارستان رساندیم، اما امیر زنده نماند. بهاینترتیب با توجه به مدارک موجود و گفتههای رامین، کیفرخواستی علیه او صادر و به شعبه چهارم دادگاه کیفری به ریاست قاضی عبداللهی ارسال شد تا او از جنبه عمومی محاکمه شود. ابتدا جلسه کیفرخواست علیه رامین قرائت شد.
سپس رامین درحالیکه گریه امانش نمیداد، در جایگاه حاضر شد و گفت: قصد کشتن برادرم را نداشتم. از آن شب تابهحال یک شب آرام نخوابیدهام. من یک کارگر ساده هستم، از خودم دفاعی ندارم، فقط میخواهم به زن و بچهام رحم و از زندان آزادم کنید تا بتوانم هزینه زندگیشان را بدهم.
سپس مادر رامین در برابر قضات ایستاد و گفت: یکی از پسرانم را از دست دادم، طاقت ازدستدادن فرزند دیگرم را ندارم. از شما خواهش میکنم به رامین کمک کنید. در پایان، قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
چرا نوشتید بخاطر یک پیراهن؟؟ چه ربطی به یک پیراهن داشت
بدون نام
چقدر راحت شده آدم کشتن چقدر زیاد شده کشتن همسر فرزند پدر مادر برادر خواهر انسانیت تو این جامعه مرده
این مرد میخواد آزاد بشه و برگرده سر زندگیش من قضاوت نمی کنم که چطور یا برای چی کی مقصر بوده کی نبوده ولی یه انسان چطور میتونه بعد کشتن یه نفر اونم برادر خودش برگرده به زندگی و راحت زندگیشو بکنه اون زن چطور میتونه کنار یه قاتل احساس امنیت کنه یعنی این زندگی به روال عادی برمیگرده؟
بدون نام
بخداقسم بعد از خواندن این خبر گریه کردم،مگر میشود بخاطر یک مسائل ساده بزنی برادرت رابکشی،خدایا به مادر وپدرش صبر بده تا این مصیبت بزرگ راتحمل کنند،من نمیدانم چه بگویم والا دل آدم بدردمیاد،فقط یه چیزی به رامین میگویم ،عذاب وجدان رهایت نخواهد کرد،تازنده ای شرمنده خانوادت خواهی بود
بدون نام
جامعه بیمار است...!!؟
بدون نام
جامعه بیماری داریم. .....
بدون نام
جامعه ی بیمار هر روز بدتر از دیروز
عاشق حمیدعسگری
خواسته ازخودشوزنش دفاع کنه این نمیزداون اینومیکشت؛پس همون بهتر که اون روانی اشغال مرد ؛اخه من نمیدونم کسی که انقدحیوونه ولیوان پرت میکنه توصورت مادرش دفاع داره اخه ؟؟؟!؟!؟؟!!؟
نظر کاربران
چرا نوشتید بخاطر یک پیراهن؟؟ چه ربطی به یک پیراهن داشت
چقدر راحت شده آدم کشتن چقدر زیاد شده کشتن همسر فرزند پدر مادر برادر خواهر انسانیت تو این جامعه مرده
این مرد میخواد آزاد بشه و برگرده سر زندگیش من قضاوت نمی کنم که چطور یا برای چی کی مقصر بوده کی نبوده ولی یه انسان چطور میتونه بعد کشتن یه نفر اونم برادر خودش برگرده به زندگی و راحت زندگیشو بکنه اون زن چطور میتونه کنار یه قاتل احساس امنیت کنه یعنی این زندگی به روال عادی برمیگرده؟
بخداقسم بعد از خواندن این خبر گریه کردم،مگر میشود بخاطر یک مسائل ساده بزنی برادرت رابکشی،خدایا به مادر وپدرش صبر بده تا این مصیبت بزرگ راتحمل کنند،من نمیدانم چه بگویم والا دل آدم بدردمیاد،فقط یه چیزی به رامین میگویم ،عذاب وجدان رهایت نخواهد کرد،تازنده ای شرمنده خانوادت خواهی بود
جامعه بیمار است...!!؟
جامعه بیماری داریم. .....
جامعه ی بیمار هر روز بدتر از دیروز
خواسته ازخودشوزنش دفاع کنه این نمیزداون اینومیکشت؛پس همون بهتر که اون روانی اشغال مرد ؛اخه من نمیدونم کسی که انقدحیوونه ولیوان پرت میکنه توصورت مادرش دفاع داره اخه ؟؟؟!؟!؟؟!!؟