آنچه ترسناک است تنها در ایدهها و شعارها نیست، بیشتر در رفتارها است. اینکه در یک رقابت بر سر ریاستجمهوری کسی یا کسانی حاضر باشند تمام اندوختهها و انباشتهها و سابقه درخشان یک کشور و یک ملت و یک تمدن را بیقدر و بیارزش کنند و به یک تلنگر فرو بریزند بسیار ترسناک است.
احمد مسجد جامعی در شهروند نوشت: این که در آستانه هر انتخابات میگویند «مردم آگاه هستند...» گاهی بیش از هر چیز بیان آرزو است. بیان این آرزو که امیدواریم مردم آگاهانه رفتار کنند. درواقع ممکن است این ادبیات برای تعارف و احیانا فریب مخاطبان به کار گرفته شود و حتی خلاف اعتقاد گوینده باشد. درواقع وقتی صادقانه چنین میگوییم وانمود میکنیم آگاه بودن یک بار رخ میدهد و آثار آن تا پایان عمر باقی است. در حالی که چنین نیست؛ بلکه آگاه بودن درواقع توصیف شیوه رفتاری است که شاید ادامهدار باشد. اگر به این نکته دقت کنیم آن وقت متوجه میشویم که رفتار آگاهانه در هر لحظه و هر مقطع نیز ممکن است و تنها بر اثر فهم و تلاش پیوسته به دست میآید.
در مقابل این نگاه، نگاه دیگری است که میگوید هر کس بیاید فرقی نمیکند. این نگاه غیرواقعیترین نگاه است. به همین دلیل میگوییم حتی دوره روحانی و خاتمی میتواند تفاوت مشهود داشته باشد. این نگاه غیرمسئولانه گاه خود را به تأیید صلاحیتها مستند میکند و گاه به محدودیتهای قانونی؛ اما نه تأیید صلاحیت چیزی بیش از تأیید شرایط و لوازم «رسمی است» و نه محدودیتهای قانونی رئیسجمهوری و نماینده مجلس به معنای دست بسته بودن آنان است.
ضمنا بپذیریم که تلقی درستی از سیاست نیست. درواقع سیاست، تغییر و تحول گام به گام براساس برنامهای مطالعه و کارشده در زمانی مشخص و معمولا در شرایط دشوار است؛ بنابراین انتظار معجزه از سیاستمدار نیست. کسانی که وعدههای بزرگ و معجزهگونه میدهند، هم خود فریب خوردهاند و هم مخاطب را عوام میگیرند. بهعنوان مثال میتوان در یک عملیات ضربتی معتادان را جمع کرد اما نمیتوان با همین عملیات ضربتی اعتیاد را ریشهکن ساخت. تجربهای که بارها در همین شهر دیدهایم. یکی از راههای رفتار و انتخاب آگاهانه دقتکردن به تبلیغات، مواضع و ادبیات نامزدهای هر انتخابات است.
نامزدها نهتنها در شعار که در شیوه تبلیغ خودشان را معرفی میکنند. نامزدی که هزینههای بسیار میکند بیش از هر چیز پایگاه اقتصادی خود را نشان میدهد و طبیعتا نمیتوان از او انتظار داشت، هوادار مستضعفان باشد؛ او حتی ترجیح میدهد آنان را «دهکهای پایین» خطاب کند.
نامزدی که در زمان هر انتخابات رفتار و مواضع متفاوت و گاه متضادی دارد و فراموش میکند پیشترها چه میگفت و از چه ایدههایی حمایت میکرد، بیش از هر چیز به ما یادآوری میکند که تا چه اندازه بیثبات و غیرقابل اعتماد است. درست است که تغییر امر پسندیدهای است، اما تغییر شب انتخابات و انکار گذشته بیش از هر چیز نشان از نمایشیبودن تغییر و سودجویانه بودن آن دارد.
یکی از اموری که توجه به آن کمک میکند تا آگاهانه رفتار و آگاهانه انتخاب کنیم، مناظرهها است و این روزها مناظرهها بسیار ترسناکتر از آن هستند که ظاهرشان نشان میدهد. اینکه در یک نظام مردمسالار دینی، ایدهای نو یا ایدهای آزموده به ریاستجمهوری برسد، خوب است.
آنچه ترسناک است تنها در ایدهها و شعارها نیست، بیشتر در رفتارها است. اینکه در یک رقابت بر سر ریاستجمهوری کسی یا کسانی حاضر باشند تمام اندوختهها و انباشتهها و سابقه درخشان یک کشور و یک ملت و یک تمدن را بیقدر و بیارزش کنند و به یک تلنگر فرو بریزند بسیار ترسناک است. اخلاق، آموزش، دیانت، علم، صداقت، دیوانسالاری و اموری از این دست، داشتههای ملتها و کشورها هستند. داشتههایی که حاصل تجربه نسلهای پی در پی است. اینکه دروغ نگفتن و تهمتنزدن ارزش هستند تنها به این دلیل نیست که خدا و رسول و بزرگان به این امر کردهاند، بلکه علاوه بر آن مردم در طی نسلها تجربه کردهاند و آموختهاند که نادیده گرفتن این ارزشهای اخلاقی به اضمحلال روابط انسانی میانجامند. اگر اهل دیانت هستیم، این آموزه به رایگان در اختیار ماست؛ و اگر کسی اهل دیانت نیست، با رجوع به تجربه نسلها میتواند بفهمد که بیاخلاقی مضمحلکننده و نابودکننده است.
چنین است که مواجهشدن با مناظرهای که در آن شرکتکنندگان به جای پرداختن به موضوع و اعلام و تشریح برنامههای خود با دور زدن سوالها، تهمتهای اثبات نشده و گاه دروغهای آشکار میگویند و سخنان نادرست را به حریف نسبت میدهند و پروای اخلاق ندارند، ترسناک است. این یعنی از دین و اخلاق صحبت کنیم اما نهتنها پروای آنها که پروای تجربه بشری را نیز نداشته باشیم.
اینکه کار به جایی برسد که طرفهای مناظره را متهم به بیصداقتی و بیعقلی کنند، تا جایی که نامزدی، از بزرگان شاهد بیاورد که او را صادق دانستهاند، نشانه رشد نیست، نشانه انحطاط است، نشانه رواج بدحالی است. متاسفانه همه این بیاخلاقیها در پوششی از کلمات و جملات اخلاقی است و از واژهها و مفاهیم اخلاقی برای پیشبرد امور غیراخلاقی بهره گرفته میشود. غافل از آنکه اگر این شیوه گسترش یابد، روزی دامن همان گویندگان را نیز خواهد گرفت. فهم این نکته امروز آنقدر روشن است که نیاز به حافظه تاریخی هم ندارد.
نامزدی که برای جلب رأی یا به کرسی نشاندن حرفش کار را به جایی برساند که اعتماد به نظام قضائی و تقنینی و اجرایی کشور و کارشناسان و متخصصان را به صفر برساند، نمیتواند سخن از توسعه و آزادی و راستی و درستی و بهویژه عدالت گوید. کدام عقل سلیم و کدام تجربه بشری میپذیرد که دستگاه اداری و حقوقی و تجربههایش را در اقتصاد و آموزش و کشورداری و قانونگذاری با انبوه اتهامات دور بیندازیم و فردای این دور انداختن، کاسه چه کنم به دست بگیریم؟ هنوز یادمان نرفته که بهرغم نظر کارشناسان و متخصصان، وعده هزار متر زمین به همه میدادند که در آن علاوه بر زندگی، کشاورزی هم داشته باشند. تلاش برای فرو ریختن داشتههای یک ملت و یک کشور نشانههای قابل اعتمادی نیست. اگر میخواهیم آگاهانه رفتار کنیم، همان قدر که برای تبلیغ نامزد مورد نظرمان وقت میگذاریم، برای ترویج رفتار آگاهانه نیز وقت بگذاریم؛ قطعا سود این دومی را همه خواهند برد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
برای شما البته باید ترسناک باشه ولی برای ملت یک روشنگریه
مردم دیگه طاقت ندارن بازیهای سیاسی بذارید کنار به داد مردم برسید این مردم مظلومن جز خدا کسی ندارن بس از خدای مردم بترسید