امانوئل مکرون، نامزد میانهروها در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در برابر مارین لوپن، نامزد حزب راست افراطی جبهه ملی پیروز شد تا نهادهای اروپایی پس از مدتها نفسی به راحتی بکشد.
روزنامه شرق: امانوئل مکرون، نامزد میانهروها در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در برابر مارین لوپن، نامزد حزب راست افراطی جبهه ملی پیروز شد تا نهادهای اروپایی پس از مدتها نفسی به راحتی بکشد.
پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده و رأی آری بریتانیاییها به خروج از اتحادیه اروپا، سیاست بینالملل از نظم مسلط خود فاصله گرفته بود و پیروزی لوپن میتوانست کابوس اتحادیه اروپا را به واقعیت بدل کند؛ بااینحال مکرون ٣٩ساله که تا همین سه سال پیش برای کمتر کسی شناخته شده بود؛ بهعنوان نماینده جریان میانهرو فرانسه در کارزار نئولیبرالیسم و نئوفاشیسم پیروز شد تا به گفته خودش از اروپا اعاده حیثیت کند. او که در انتخابات ٦٦ درصد آرا را به دست آورد، پس از این پیروزی در جمع هوادارانش گفت که از اروپا و فرانسه دفاع میکند. مکرون که وزیر اقتصاد دولت اولاند بوده، خطاب به حامیانش چنین گفت: «جهان به تماشای ما نشسته و منتظر ماست که از روح روشنگری که در بسیاری جاها مورد تهدید قرار گرفته، دفاع کنیم».
گرچه اختلاف آرای مکرون و لوپن زیاد بود (٦٦-٣٤) بااینحال نتایج انتخابات حاکی از نامحبوببودن هر دو نامزد است. حدود ٢٦ درصد واجدان شرایط یعنی ١٢ میلیون نفر، دور دوم انتخابات ریاستجمهوری فرانسه را تحریم کردند که بالاترین میزان از سال ١٩٦٩ تاکنون بوده است. ١٢ درصد رأیدهندگان، یعنی بالای چهار میلیون نفر در این انتخابات برای نشاندادن نارضایتی خود از نامزدهای تشکیلات سیاسی فرانسه، رأی سفید یا مخدوش به صندوقها ریختند.
پیروزی به مدد مخالف تندرو
به باور بسیاری از ناظران، اکثریت کسانی که به مکرون رأی دادهاند نه به خاطر حمایت از برنامههای اقتصادی و سیاسی او بلکه به دلیل دور نگهداشتن حزب جبهه ملی از قدرت به او رأی دادهاند. حتی براساس نظرسنجی ایپسوس، ٦١ درصد از مردم فرانسه گفتهاند که برنامههای کاهش خدمات اجتماعی مکرون آنقدر آنها را به او بیاعتماد کرده که مایل نیستند مکرون و جنبش او در انتخابات مجلس ملی ماه ژوئن اکثریت را به دست آورد. اوضاع لوپن اما از این هم وخیمتر بود و او توانست آرای ١٠ میلیون فرانسوی را به سبد خود بریزد که حتی کمتر از میزان تحریمیهای این انتخابات بود.
لوپن پس از اعلام نتیجه انتخابات با تبریک به مکرون گفت که فرانسه ادامه وضعیت موجود را انتخاب کرد. بااینهمه او گفت صحنه سیاسی در فرانسه ساختاری نو پیدا کرده و با رسیدن به دور دوم انتخابات او و حامیانش به اپوزیسیون اصلی تبدیل شدهاند. برای اولین بار در تاریخ مدرن فرانسه، دو حزب اصلی فرانسه یعنی حزب سوسیالیست و جمهوریخواه از راهیابی به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری ناکام ماندند و گرچه در نهایت مکرون که یکی از نامزدهای طرفدار وضع موجود و اتحادیه اروپا و سیاستهای مالی این نهاد بود، با تکیه بر موج نارضایتی از دو حزب اصلی، راهی کاخ الیزه شده است؛ اما به باور بسیاری از ناظران اکنون دیگر نمیتوان از خطر راست افراطی فرانسه غافل ماند.
حزب جبهه ملی در ٤٥ سال گذشته آرامآرام رشد کرده است و اینبار لوپن با تغییر برخی از رویکردهای این حزب و تعدیل مواضع آن توانست به دور دوم انتخابات راه یابد. به نظر نمیرسد مسائلی که این حزب روی آن متمرکز شده بود، نظیر تهدیدات تروریستی، بحران پناهجویان، مهاجرت، بیکاری گسترده و صنعتزدایی، به این زودیها حل شود و ازهمینرو با ادامه برنامههای ریاضت اقتصادی دولت مکرون و نزدیکی انتخابات پارلمانی فرانسه، راهیابی تعداد زیادی از نامزدهای حزب جبهه ملی به مجلس ملی این کشور بسیار محتمل است.
مارین لوپن شش سال پیش به جای پدرش رهبر حزب جبهه ملی فرانسه شد و از آن زمان توانست دستاوردهای این حزب در انتخابات محلی و منطقهای را افزایش دهد. ازهمینرو تنها با تغییر سیاستهای کلی فرانسه است که میتوان از خطر پیروزی مجدد راستگرایان افراطی جلوگیری کرد. مکرون اکنون با چالشهای بسیاری روبهروست، از بهبود شرایط اقتصادی گرفته تا مواجه با تهدیدهای تروریستی. او با جامعهای روبهروست که اغلب اعتماد خود را به حاکمان و دولتمردان از دست دادهاند و از ریاضت اقتصادی و کاهش همیشگی هزینههای اجتماعی و گفتارهای جنگطلبانه به تنگ آمدهاند؛ همان برنامههایی که از سال ٢٠٠٧ تا ٢٠١٢ نیکلا سارکوزی از حزب جمهوریخواه آن را پیش میبرد و پس از آن فرانسوا اولاند از حزب سوسیالیست.
حالا مکرون که در دورانی که وزیر اقتصاد دولت اولاند بود، برنامه ریاضتی گستردهای را به پیش برد، کلید ورود به کاخ الیزه را در دست گرفته است. او قصد دارد دست به تعدادی اصلاحات اقتصادی بزند، ازجمله کاهش مالیات شرکتها از ۳۳ درصد به ۲۵ درصد. اما به باور بسیاری از تحلیلگران موفقیت او در مهار حزب جبهه ملی و جلب رضایت مردم فرانسه در گرو تفاوت عملکرد دولت او با دولتهای قبلی است؛ چیزی که عملیشدنش براساس برنامهها و وعدههای او، بعید یا دستکم دشوار است. همانطور که روزنامه فرانسوی «لا کروا» در تفسیر خود درباره نتیجه انتخابات ریاستجمهوری نوشته؛ مهمترین وظیفه رئیسجمهور جدید فرانسه یافتن راهکارهایی برای مشکلات و دردهای اجتماعی است.
پیروزی نئولیبرالیسم بر ملیگرایی فرانسوی چگونه رقم خورد
اردشیر زارعیقنواتی: انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در شرایطی برگزار شد که همه احزاب و جناحهای سیاسی به غیر از بخش عمده «چپ رادیکال» که انتخابات را تحریم کرده بود، در پشتسر «امانوئل مکرون» بهصف شده بودند. این موج حمایت از مکرون و حزب «به پیش» او که در این شرایط حساس در تاریخ فرانسه پاسدار نئولیبرالیسم حامی اتحادیه اروپا بود، توانست از موج هراس از راست افراطی «جبهه ملی» در مقابل رقیب خود «مارین لوپن» بیشترین استفاده ممکن را ببرد.
حمایتها تنها منحصر به احزاب و جناحهای سیاسی نبود، بلکه در کنار آن تمام رسانههای جریان اصلی در فرانسه و اروپا و همچنین مجموعه دولتهای عضو اتحادیه نیز بخشی از کمپین تبلیغاتی مکرون بودند و درواقع رقابت بین لوپن با تمام ساختار حاکم بر اتحادیه اروپایی و مدیای جهانی در حال رقمخوردن بود. رأیدهندگان فرانسوی تحتتأثیر همین موج و هراس از بهقدرترسیدن راست افراطی به گزینهای رأی دادند که مصیبت و تهدید آن برای آینده فرانسه کمتر از رقیب خود نبود. حاکمیت افسارگسیخته سیستم نئولیبرالی بر همه ارکان اتحادیه اروپایی و از جمله ساختار سیاسی فرانسه هرچند در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری تابع موج انتخاب بین «بد» و بدتر» توانست زیر چتر خطر فاشیسم به یک پیروزی قاطع دست یابد، اما نباید فراموش کرد که بستر رشد همین افراطگرایی راست به دلیل عملکرد بسیار مخرب حاکمیت نئولیبرالیسم بوده است.
بههمیندلیل اکثریت رأیدهندگان فرانسوی در روز یکشنبه از ترس «معلول» دوباره دستبهدامن «علت» شدند در حالی که تجربه پیشینی در سال ٢٠٠٢ میلادی نشان داده بود این معادله و سیکل معیوب دقیقا همان بیماری است که بستر رشد راست افراطی را مهیا کرده است. در انتخابات دور دوم ریاستجمهوری ٢٠٠٢ وقتی «ژاک شیراک» و «ژان ماری لوپن»، پدر مارین، به دور دوم رسیدند همه نیروهای چپ تا راست بهصورت یکپارچه پشتسر شیراک به صف شدند تا او را با ٨٢ درصد از آرا روانه کاخ الیزه کنند. همین پیروزی قاطع شیراک ساختار سیاسی فرانسه را تمامقد به ورطه نئولیبرالیسم پرتاب کرد و آرای ٨٢ درصدی هم دقیقا همان چک سفیدامضایی بود که به او داده شد تا سیاستهای موسوم به «اقتصاد بازار» را جایگزین «کینزگرایی» فرانسوی کند.
اگر بهدرستی تحولات ١٥ساله بین سال ٢٠٠٢ تا ٢٠١٧ مورد بررسی قرار گیرد و یک مقایسه علمی و آماری بین آرای امروز امانوئل مکرون با حدود ٦٥ درصد و مارین لوپن با حدود ٣٥ درصد انجام شود، بهروشنی میتوان دید در این فاصله ١٥ساله آرای راست افراطی از رشد دوبرابری برخوردار بوده است. برخلاف تمام تصویرسازیهای انحرافی عامل اصلی این رشد در تداوم همان بیماری ناشی از ساختار نئولیبرالی نهفته است که امروز هم با چک سفیدامضایی که برای مکرون صادر شد درواقع تداوم و استمرار این راه از پیش شکستهخورده را تضمین میکند.
بدون تردید حمایت جریانات راست و چپ میانه از کمپین مکرون کاملا قابل توجیه است چراکه بانکدار دیروز و رئیسجمهوری آینده نماد حاکمیت آنان و حفظ وضع موجود در فرانسه است. از دهه ٨٠ میلادی با تفوق گامبهگام نئولیبرالیسم بر نظام سرمایهداری معاصر بهمرور مرز بین چپ و راست میانه کاملا مخدوش شد و این دو بال ساختار حاکم تابع یک پلتفرم بهشدت راست روانه بودند که «سوسیالدموکراسی» اروپایی را از محتوای کلاسیک خود تهی کرده بود. حمایت حزب «جمهوریخواهان» از راست میانه و حزب «سوسیالیست» از طیف چپ میانه، از کمپین مکرون در چارچوب همین تحولات ساختاری کاملا توجیهپذیر و قابل پیشبینی بود. اما آنچه در روزهای آینده در صحنه سیاسی فرانسه چالشبرانگیز خواهد بود، دنبالهروی بخشهایی از رأیدهندگان چپ رادیکال و جناح چپ حزب سوسیالیست بود که درواقع با این حمایت از ترس «مرگ» دست به «خودکشی» زدند.
حمایت این بخش از طیف چپ رادیکال از امانوئل مکرون نهتنها خون تازهای در رگ مسدودشده نئولیبرالیسم فرانسوی تزریق کرد که هم راه را برای آلترناتیوسازی یک جنبش واقعی چپ بست و هم اینکه موجب انشقاقی شد که تبعات منفی آن در انتخابات پارلمانی ماه ژوئن خود را نشان خواهد داد. کسانی که به بهانه ترس از پیروزی فاشیسم (از جمله بخشی از چپ رادیکال) به توصیه حزب کمونیست و حامیان «بنوا آمون» در طیف چپ حزب سوسیالیست، با وجودی که واقعیات موجود نشان میداد که مکرون با اختلاف زیاد پیروز میشود، مصمم به پای صندوق رفتند تا مهر تأیید به تثبیت قدرت نئولیبرالی حاکم بزنند، درواقع به بهترین شکل ممکن به این سیستم ناعادلانه کمک کردند.
شهروندان منتقد نئولیبرالیسم که مقهور دوقطبی مکرون-لوپن شدند و خلاف اعتقادات خود به امانوئل مکرون رأی دادند، در تحولات آینده فرانسه و خون تازهای که در رگهای مسدودشده این نظم نئولیبرالی تزریق کردند، مسئولیت سیاسی و اخلاقی دارند. بخشی از رأیدهندگان به مکرون کسانی بودند که معتقد به سوسیالیسم بوده و از تناسب قوای موجود در فرانسه شناخت درستی نداشتند و امروز چپ فرانسه را در پای نئولیبرالیسم به مسلخ و قربانگاه هدایت کردهاند.
به یک نکته مهم و بسیار ظریف در این انتخابات هم باید بهدرستی توجه کرد و از آن درس گرفت. حدود شش درصد از رأی حامیان آمون و حدود هفت درصد از رأی ملانشون که به توصیه حزب کمونیست به مکرون داده شد، درمجموع ١٣ درصد را شامل میشوند. اگر این ١٣ درصد به جنبش تحریم میپیوستند، مکرون با رأی بسیار ضعیف پیروز میشد و نیروهای تحریم و ضدسیستمی میتوانستند بالاتر از ٤٠ درصد را شامل شوند که در تحلیل نهایی بزرگترین نیروی حاضر در صحنه بودند. این سرمایه بزرگ هم اینکه میتوانست همیشه بهعنوان یک عامل بازدارنده و اهرم فشار همچون شمشیر داموکلس بالای سر مکرون باشد و هم اینکه سرمایه بزرگی را برای اتحاد عمل جنبش چپ در انتخابات پارلمانی ماه ژوئن فراهم میکرد که به دلیل درک اشتباه و تصمیمات غلط به هرز داده شد. این نیروی بزرگ اگر زیر جنبش «نه» به نئولیبرالیسم «نه» به فاشیسم مبارزه میکرد، میتوانست پیروز اصلی رقابت باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر