۵۲۸۱۸۰
۱۱ نظر
۵۰۱۴
۱۱ نظر
۵۰۱۴
پ

سرگذشت زنی که قاتل شد!

زن ۱۹ ساله ای که به اتهام قتل نوزادش دستگیر شده است پس از آن که به سوالات تخصصی کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) پاسخ داد، به تشریح زندگی سیاهش پرداخت.

روزنامه خراسان: زن ۱۹ ساله ای که به اتهام قتل نوزادش دستگیر شده است پس از آن که به سوالات تخصصی کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) پاسخ داد، به تشریح زندگی سیاهش پرداخت و گفت: طبق آن چه که اطرافیانم نقل کرده اند پدرم فرزند اول خانواده ۱۳ نفره اش بود اما وقتی به سن ۱۸ سالگی رسید به خاطر دختر مورد علاقه اش با پدربزرگم درگیر شد و از خانه فرار کرد.
پدرم خیلی زود به سوی خلاف کشیده شد و به مصرف مواد مخدر روی آورد. پس از آن هم با مادر من ازدواج کرد ولی دست از خلافکاری هایش برنداشت تا این که ۱۶سال قبل زمانی که من ۲ ساله بودم طی یک درگیری در مجلس عروسی دستش به خون آلوده شد و به چنگ قانون افتاد. در همین روزها مادرم مرا در دادگاه رها کرد و از پدرم طلاق گرفت. در حالی که به حکم قاضی مرا تحویل بهزیستی داده بودند پدرم نیز در زندان فوت کرد. دیگر به سن ۵ سالگی رسیده بودم که مرا تحویل پدربزرگم دادند و من در یکی از روستاهای کاشمر بزرگ شدم. ۱۴ سالم بود که با جوان ۲۹ ساله ای از اهالی روستا ازدواج کردم ولی او مردی معتاد، بدبین و بداخلاق بود.
در مدت ۶ ماهی که به عقد او درآمده بودم سختی های زیادی کشیدم چرا که نه تنها بیکار بود بلکه پس از مصرف مواد مخدر دچار توهم می شد و به من تهمت می زد. به همین خاطر ۳ روز بعد از برگزاری مجلس عروسی تقاضای طلاق دادم اما همسرم مدعی بود که اعتیادش را ترک می کند و دست از آزار و اذیت من برمی دارد، به همین خاطر مدتی صبر کردم ولی در رفتار و کردار او هیچ تفاوتی حاصل نشد. این بود که ۳ ماه بعد، از او طلاق گرفتم و به خانه پدربزرگم رفتم ولی آن ها مرا نپذیرفتند. حیران و سرگردان راهی منزل عمویم شدم تا این که دوباره همسر سابقم به سراغم آمد و از من خواست دوباره با هم زندگی کنیم. با آن که می دانستم او تغییری نکرده است ولی برای رهایی از سرگردانی به پیشنهادش پاسخ مثبت دادم با این تفاوت که این بار حرفه آرایشگری آموخته بودم و مخارج خودم را تامین می کردم.
هنوز یک سال از این ماجرا نگذشته بود که او را با زن دیگری در خانه به دام انداختم و دوباره از اوطلاق گرفتم. این بار نزد عموی دیگرم در تهران رفتم ولی زن عمویم راضی به حضور من در آن جا نبود و به همین خاطر کج خلقی می کرد. مجبور شدم اوایل سال ۹۵ دوباره به کاشمر بازگردم. در این میان باز هم به همسر سابقم رجوع کردم ولی ازدواجمان را محضری نکردیم تا این که درگیری هایمان دوباره شروع شد و من درحالی که نمی دانستم باردار هستم از کاشمر به مشهد آمدم و همسرم را برای همیشه رها کردم.
مدتی بعد با مرد ۲۸ ساله ای آشنا شدم که همسرش را طلاق داده بود. ابتدا به صورت تلفنی رابطه داشتیم تا این که او مرا به خانواده اش معرفی کرد و به عقد موقت خودش درآورد. بارداری ام را از او پنهان کردم تا دوباره سرگردان نشوم و مرا طلاق ندهد اما وقتی نوزادم را در سرویس بهداشتی منزل به دنیا آوردم و او را به قتل رساندم همه چیز لو رفت و...
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    تو خبرهای قبلی هم اینطور آمد ه بود که زنی در سرویس بهداشتی این کار را کرده ولی میشه کسی بگه جنین اون چند ماه داشته .چطور اون پسره نفهمیده که این زنی که با اون ازداوج کرده حامله است

  • محمد

    دوست عزیز زیاد به این خبرا توجه نکن

  • طوطی

    خخخخخخخخ
    سه ماهگی شکم طرف میزنه بیرون !!!شوهرش نفهمیده؟؟!!!

  • علی

    این شوهره چقدر .........تشریف داشتن که باردار بودنشو نفهمیده

  • بدون نام

    ای جااان چقدر غم انگیز...طبیعت هم به زنان رحم نکرده آخه چرا باید مصیبت ها همه برای زن باشه ...ازجمله بارداری خواسته وناخواسته

  • بدون نام

    اول از هر چیز بگم خودم چندین سال است معتاد شدم که در این راستا هرگز زن یا فرزندانم را آزار ندادم تازه در محله مورد احترام همه هستم همسرم با احترام بساط مرا می آوردند و من هم هرگز بدون همسر و فرزند حتی یکی بستنی نمیخورم اینکه معتاد بود دیگه قدیمی شده در زندگی هیچگاه دست به طرف خانواده خود یا همسرم دراز نکرده ام شکرخدا یک دختر و دو پسر دارم همه تحصیلات عالیه دارند اصلا این کلمه معتاد دیگه کاربرد ندارد اگر انسان قصد زندگی آرام و بی دردسر داشته باشد خدا را شکر میگوییم و از این حرفهای صدمن یه غاز هم بیزارم

  • بدون نام

    از قدیم گفتند که پول داشته باشی همه جا هم عزت داری .یا به قول ملانصردین آستن نوع پلو بخور .مرفه بی درد تو هستی پول داشته باش کوفت داشته باش

  • بدون نام

    خـــــلایق هـر چـه لایــــــــق

  • چارلین

    اگه معتاد بی پول بودی خودتم از خودت حالت بهم میخورد میشدی سگ پاچه گیر، اینقدر به خودت افتخار نکن اگه پول نداشتی هیشکی ادم حسابت نمیکرد.

  • بدون نام

    جناب معتاد کی همچین حرفی زده شاید جناب عالی پول باد آورده داری چون معتاد جماعت عرضه کار ندارن اینو دیدم که میگم کثافت تر از معتاد تو دنیا نیست اینا زندگی رو برای خانواده هاشون جهنم می کنن مگه همین چند روز پیش یه برادر برادر معتاد خودش رو نکشت حتی یک کامنت نخوندم که اون برادر قاتل رو گناهکار شناخته باشن چون کل جامعه میدونن که معتاد یعنی انگل یعنی سرطان وقتی برادر مادر و خواهر نمیتونن یه برادر معتاد رو تحمل کنن چرا باید از زن بدبختش انتظار تحمل داشته باشیم این بیچاره هم از روی ناچاری برمیگشته پیش اون معتاد البته من کار این زن رو تایید نمی کنم نه بازگشتش پیش یک معتاد نامرد درست بوده و نه کشتن یه نوزاد بیگناه هیچ بهانه کار این زن رو توجیح نمی کنه همون طور که هیچ معتادی نمیتونه خودش و کثافتی رو که در جامعه رواج میده توجیح کنه

  • طوطی

    بدون نام جان
    خیلی تند میری داداش،اولا که وقتی تن سالم داریم چرا در گیر اعتیاد بشیمو و صد تا درد و به جون بخریم بله اعتیاد خانمانسوزه

    اما معتاد کثافت و انگل نیست عزیزم ,یه بیماره که نیاز به کمک و درمان داره
    خیلی ها کار خوب دارن ,میتونن خرج چند خانواده رو هم بدن ،معتادم هستن
    پول معتاد باد آورده نیست,
    خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه,

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج