روزنامه ایران در گزارشی نوشت: کارشناسان حوزه اعتیاد معتقدند در جریان طرح پایش کشوری اعتیاد در سالهای ۹۰ و ۹۱ چند مطالعه برای استخراج عدد واقعی و تقریبی تعداد معتادان کشور و شیوع مصرف در حال انجام بود اما دولت وقت، پایینترین عدد از مجموع مطالعات را بهعنوان آمار رسمی و قطعی انتخاب و اعلام کرد.
روزنامه ایران در گزارشی نوشت: کارشناسان حوزه اعتیاد معتقدند در جریان طرح پایش کشوری اعتیاد در سالهای ۹۰ و ۹۱ چند مطالعه برای استخراج عدد واقعی و تقریبی تعداد معتادان کشور و شیوع مصرف در حال انجام بود اما دولت وقت، پایینترین عدد از مجموع مطالعات را بهعنوان آمار رسمی و قطعی انتخاب و اعلام کرد. دولت دهم با ارائه آماری مدعی شده بود، تعداد معتادان یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر و نرخ شیوع اعتیاد نیز ۲.۶۵ درصد است.
اما طبق گفته مسئولان فعلی حوزه اعتیاد آنچه دولت قبل انجام داد نه فقط ارائه اطلاعات غلط، بلکه استفاده سوء از برخی مفاهیم آماری بود که بزرگترین آسیب را به اقدامات مقابله و درمان اعتیاد وارد کرد بهطوری که بازیهای سیاستمدارانه با عدد و ارقام در آن دوره موجب شد برنامهریزیها، بودجه بندیها و حتی ظرفیت سازیها بر مبنای همین آمار مخدوش پایهگذاری شود. علاوه بر آن دولت احمدینژاد با اصرار بر اجرای ماده ۱۶ و به بهانه مؤثرتر بودن درمان اجباری به جای درمانهای داوطلبانه، اعتبارات برنامههای کاهش آسیب را در حدی کاهش داد و در عوض با استفاده ابزاری در جهت ایجاد اردوگاههای درمان اجباری و کوچ اجباری معتادان متجاهر به این مراکز برای اعلام وضعیت بهتر تلاش کرد.
در همین راستا عباس دیلمیزاده، کارشناس حوزه اعتیاد نیز تأکید میکند، اینکه در ۱۰ سال گذشته چند درصد به جمعیت معتادان اضافه شده عدد پنهانی است و دادههای معتبری درباره نرخ شیوع و نرخ بروز اعتیاد وجود ندارد. او نخستین عامل تغییر الگوی مصرف معتادان را ناشی از تحریمهای اقتصادی در دولت قبلی میداند و در ادامه این گفتوگو با اشاره به برنامه هدفمندی یارانهها و افزایش یکباره قیمتها میگوید: «در برنامه هدفمندی یارانهها، به افراد به حاشیه رانده شده بیتوجهی شد، علاوه بر این افزایش قیمتها موجب شد معتادان دهکهای بالا و متوسط جامعه به دهکهای پایین و کارتن خواب تبدیل شوند.» در ادامه، گفتوگو با این کارشناس حوزه اعتیاد را میخوانید.
فعالان آسیبهای اجتماعی و اعتیاد از دولت بعدی در حوزه کاهش آسیب اعتیادچه انتظاری دارند؟
به نظر من دولت برای موضوع آسیبهای اجتماعی و اعتیاد باید چند برنامه داشته باشد. یک برنامه طولانی مدت؛ این برنامه طولانی مدت باید به نحوی در دولت آینده تنظیم شود که دولتهای بعدی هم از آن استفاده کنند. این برنامه چند ساله به چند چیز مهم نیاز دارد: نظریهپردازی و پذیرفتن یکی از نظریهها برای اینکه بتواند سیاستهای کلان را منطبق با آن پیش ببرد. اشکالی که ما در این حوزه داریم این است که خواستیم برای تمام دیدگاههای مختلف در مورد حل مسائل اعتیاد در کشورمان برنامه داشته باشیم یعنی ملغمهای از برنامهها وجود دارد که غالبشان باهم در تضاد هستند؛ برای مثال ما از یک طرف سیاست دادن سوزن و سرنگ را به عنوان یک برنامه و کاهش آسیب میپذیریم و از طرف دیگر همان آدم را که برایش سوزن و سرنگ میدهیم در یک برنامه درمان اجباری میبریم، این نشان میدهد ما بهصورت زیربنایی نظریه درستی را نپذیرفتیم و هنوز گیج هستیم که درباره اعتیاد باید چه برنامهای داشته باشیم.از دولت بعدی انتظار میرود برنامه طولانی مدت طراحی کند. بعد از داشتن این نظریه و پذیرفتن آن میتوان برنامه دقیق و منسجمی داشت. موضوع دوم، برنامههای کوتاه مدت و میان
مدت است. نخستین ابزار برای اینکه برنامه کوتاه مدت و میان مدت داشته باشیم و بتوانیم سریع با تغییراتی که در حوزه تقاضای مواد مخدر رخ میدهد،مقابله کنیم ایجاد برنامه کاهش تقاضا است چون تقاضا مرتباً در حال تغییر است برنامه کاهش تقاضا هم باید مرتباً بتواند خودش را تغییر دهد به این دلیل ما نیازمند نظام دادهپردازی و یک نظام دقیق رصد آماری هستیم که بهصورت ماهانه وضعیت را در طول زمان و در نقاط جغرافیایی مختلف کشور رصد و ارزیابی کند. بعد از تحلیل این دادهها میتوانیم برای برنامهریزی خوراک بدهیم. هر برنامهریزی برای کاهش تقاضا نیاز به اطلاعات دارد اینکه هر چهار یا دو سال یکبار برویم تعداد معتادان کشور را بشماریم آن هم با متدولوژیهای مختلف نمیتواند تخمین دقیق و درستی بدهد و به درد برنامهریزی نمیخورد. برای اینکه بدانیم چه تعداد معتاد داریم نیاز داریم بدانیم معتادان ما در حال تغییر هستند؛ چه تغییراتی در طول زمان رخ میدهد؟ روند مصرف به چه شکل تغییر میکند و ورود و بروز تغییرات در چرخه اعتیاد چه تغییراتی میکند؟ تبدیل شدن معتادان ما به معتادان دهک پایین و کارتن خواب شدنشان چگونه رخ میدهد؟ برای اینکه بتوانیم به
این دادهها دست پیدا کنیم به یک نظام جامع داده و رصد نیاز داریم. ما تنوع برنامههای درمانی مختلفی در کشور داریم اگر بخواهیم تنوع برنامههای کاهش آسیب را در کشور بشماریم این برنامهها از حداقلهایی برخوردار است اما چنانچه این حداقلها بهینهسازی نشود و بهرهوری بالا نداشته باشد زمانی که صرف حوزه اعتیاد میکنیم غالباً هرز میرود و هزینه اثربخشی مناسبی برای آنها نمیتوان پیش بینی کرد. ما در توسعه برنامه کاهش آسیب هم ضعف کلی داریم یعنی اگر شما نظام برنامهریزی را نگاه کنید متوجه میشوید توسعه غیر متوازن است؛ مثلاً در جایی مرکز سرپناه داریم ولی در مقابل مرکز خدمات گذری نداریم یا برعکس. یا جاهایی که به اصطلاح مناطق یا شهرهایی که پرخطرند تعداد مراکز به اندازه کافی در آنجا توسعه پیدا نکرده در مقابل در یک شهرستان کوچک که شکل سنتی دارد و معتاد خیابانی خیلی کم مشاهده میشود برنامه کاهش آسیب را توسعه دادیم. بنابراین باید نظام برنامهریزی درست را برای این کار طراحی کنیم و بتوانیم بعد از ارزیابی، بهرهوری خدمات را بالا ببریم نهایتاً اینکه به یک نگرش و نگاه سیستمی به موضوع نیاز داریم اگر به موضوع اعتیاد بهعنوان یک سیستم
دینامیک که در حال تغییر مداوم است نگاه نکنیم و نتوانیم سیستم دینامیک را طراحی و پیشبینی کنیم و در مقابل برنامه کاهش تقاضا با یک سیستم دینامیک که مرتب بتواند شرایط خودش را تغییر دهد به وجود نیاوریم محکوم به شکست خواهیم بود.ما دچار یک اشتباه بزرگ هم داریم میشویم اینکه فکر میکنیم برای حل مسأله اعتیاد باید از دولت بعدی مطالباتمان را بخواهیم ما باید انتظاراتمان را از دولت به اندازه امکانات و تواناییاش مطالبه کنیم، همه چیز به دولت برنخواهد گشت. درست است که تغییر مسائل اقتصادی و تغییرات در سطوح مختلف را که باعث افزایش بهرهوری خدمات میشود باید از دولت انتظار داشته باشیم اما مسأله اعتیاد یک مسأله بسیار پچییده است که به تمام مسائل اجتماعی و ارکان مختلف ارتباط پیدا میکند و بنابراین بخشی از کل ماجرا به دولت برمی گردد و باید از دولت انتظار داشت اما بخش دیگری به نهادهای دیگر مانند نهادهای قضایی، انتظامی و همین طور به مردم و محیطهای اجتماعی برمی گردد. بنابراین مطالبه گران اجتماعی باید سطح انتظاراتشان را از دولت مطابق بر توانمندیهایش داشته باشند.
در دولتهای نهم و دهم، نرخ شیوع اعتیاد به یکباره افزایش یافت و سیاستهای بسیاری از جمله دستگیری گسترده معتادان خیابانی و سرریز کردن آنها به اردوگاههای درمان اجباری و کاهش بودجه برنامههای کاهش آسیب های اعتیاد، بویژه در دولت دهم هم اتفاق افتاد، یک دهه قبل مصرفکنندههای تریاک و حشیش زیاد بودند اما امروز شیشه مصرف میکنند و در کمتر از چند سال معتاد کارتن خواب میشوند.
بهتر است به چند مسأله در گذشته برگردیم. اول در مورد شیوع شناسیهاست که هیچ کدامشان نرخ دقیق و دادههای معتبری که قابل قیاس طی 10 یا 15 سال گذشته باشد و ما بتوانیم براساس آن وضعیت موجود و وضعیت قبلی را قیاس کنیم، وجود ندارد. این معنا و مفهومش آن است که ما در 15 سال اخیر بیتوجهی کردیم. در مورد اینکه اگر هزینهای را برای بررسی وضعیت اعتیاد در کشور هر چند سال یکبار انجام میدهیم باید بدانیم از آن اقدام و کار علمی که در حال انجام است چه دادههایی را برای تحلیل، ارزیابی و تصمیمگیری و مدیریت میخواهیم اتخاذ کنیم. اگر به چند شیوع شناسی اخیر مراجعه کنیم میبینیم متدولوژیهای متفاوتی برای شیوع شناسیها در نظر گرفته شده که همانها را هم نمیتوان مبنای قیاس قرار داد؛ یعنی بگوییم یک جایی عدد ایکس داشتیم و حالا این عدد ایکس با عدد دیگری جمع شده و این عدد تغییر کرده چون متدولوژیها متفاوت بوده است. این موضوع حتی در مورد عدد و ارقامی که درباره اعتیاد زنان گفته میشود نیز صدق میکند. اما ما با چیز دیگری مواجه بودیم و آن موضوعی که در موردش خیلی کم گفتوگو میشود این است که ما طی 12 سال اخیر تعدادی معتاد داشتیم و هنوز هم
وجود دارند که یک عده از این معتادان کم و یک عده هم اضافه شده اند؛ حالا اینکه چند درصد اضافه و چند درصد کم شده، این عدد پنهانی است که نمیتوان در موردش اظهارنظر دقیق و علمی کرد ولی در مورد یک چیز دیگر میتوان صحبت کرد. بخش زیادی از معتادانی که طی 12 سال اخیر بودند از وضعیت مصرفکننده عمومی به معتادهای کارتن خواب تبدیل شدهاند و تعدادشان افزایش چشمگیر داشته است یعنی اینکه بهدلیل توجه نکردن دولت، نبود برنامهریزی، مدیریت و پیشبینی و جمعآوری اطلاعات یک مرتبه حدوداً ابتدای دهه 90 بین سالهای 90 تا 94 با تعداد زیادی از معتادان بیخانمان و فقیر مواجه شدیم.
در واقع به خاطر بیتوجهی به برنامهریزیها در دولت قبلی باید انتظار چنین افزایش ناگهانی معتادان بیخانمان و فقیر را میداشتیم؟
عوامل اجتماعی و اقتصادی، هر دو تأثیرگذار بود. در خصوص تحلیل وضعیت اجتماعی صاحبنظران و کارشناسان حوزه اجتماعی میتوانند اظهارنظر و اطلاعات کافی ارائه کنند اما در مورد تغییراتی که ما با آن مواجه شدیم و غالبشان براساس پژوهشها و منابع معتبر است میتوانیم این موضوع را بیشتر بشکافیم تا ببینیم وضعیت چه بود و چطور شد؟ اول اینکه در دولت قبلی با یک شوک اقتصادی به نام تحریمها مواجه شدیم. یعنی تحریمهای اقتصادی باعث شد که الگوی مصرف مواد مخدر در ایران تغییر کند. این یکی از دلایل بسیار مهم و ارزیابی شده است و شواهد معتبری برای آن وجود دارد. تغییری که یکباره به وجود آمد و تدریجاً باعث شد که گروهی از معتادان از طبقههای گروههای متوسط به بالا به دهکهای پایین جامعه سقوط کنند و تبدیل به معتاد کارتن خواب شوند، تأثیر تحریمهای اقتصادی بود. در سال 1389 در مجمع تشخیص مصلحت نظام تغییری در قوانین مواد مخدر و تبصرههای آن داشتیم که یکی از تبصرههای این قانون به بیمه اعتیاد و رایگان کردن هزینه درمان از طریق بیمه برای معتادانی که کم بضاعت و بیبضاعتاند میپردازد. یعنی اینکه ظرف سالهای 89 تا 92 وزارت رفاه میتوانست با استفاده
از این قانون و با به کار بردن ابزارهایی که قانون در اختیارش گذاشته بود با آوردن بودجهها به این سمت و تأمین منابع کافی خلأ این مشکل را که در اثر تحریمها به وجود آمده بود، پر کند تا شرایط بهتری برای معتاد رقم بخورد.
بازهم دادههای علمی نشان میدهد اگر یک معتاد طی 5 سال اول اعتیادش وارد برنامه درمانی شود میتواند چیزی حدود 7 سال کارتن خواب شدنش را به تأخیر بیندازد؛ یعنی اینکه ما یک عده معتاد داشتیم که به دهکهای پایین سقوط کردند و در کنارش مواد مخدر و الگوی مصرف هم تغییر کرده و معتاد رفته رفته فقیرتر و کارتن خواب میشود. نظام رفاه و حمایت اجتماعی در آن مقطع هم قانون و هم اجازهاش را داشت که بودجه بیاورد که از این برنامه حمایت کند و برنامه درمانی و کاهش آسیب را پیاده کند با این اقدام حداقل اتفاقی که میتوانستیم شاهدش باشیم این بود که اگر معتاد از چرخه اعتیاد خارج نمیشود کارتن خواب شدن این فرد را هم به تأخیر میاندازد پس عوامل اقتصادی و تحریمهای اقتصادی یکی از مسائل مهم آن دوره بوده است. اگر به عقب برگردیم و ببینیم زمانی که برنامه هدفمندی یارانهها شروع شد به یک گروه اجتماعی بیتوجهی و افراد به حاشیه رانده شده اند؛ چرا که بخش اعظم افراد حاشیه رانده شده نه دارای حساب بانکی بودند و نه شناسنامه داشتند.
تعداد زیادی معتاد کارتن خواب و بیخانمان در کشور و در شهر تهران وجود دارد، آمارهای مختلفی نیز از تعداد آنها بیان شده که از 10 هزار نفر تا 30 هزار نفر متغیر است.
منظورتان این است که در بحث هدفمندی یارانهها که قیمتها افزایش چند برابری پیدا کردند برای تأمین نیازهای اولیه این گروه از افراد به حاشیه رانده شده نیز بیتوجهی شد؟
دولت نهم و دهم یک مرتبه برنامه هدفمندی یارانهها را اجرا کرد و به گروههای هدف مبلغ نقدی پرداخت کرد و قیمتها شروع به افزایش کردند بنابراین با اجرای هدفمندی یارانهها هزینه روزانه زندگی افزایش پیدا کرده است. این گروههای اجتماعی کسانیاند که نه شناسنامه معتبر دارند نه حساب بانکی و نه یارانهای طی این سالها دریافت کردهاند یعنی بخش اعظمی از معتادان که میتوان گفت 10 الی 12 درصد جمعیت معتادان ما را شامل میشدند هیچگونه یارانهای نمیتوانستند دریافت کنند چرا که کارتها و شناسنامه و حسابهای بانکیشان طی این سالها از بین رفته بود و هیچ وقت نتوانستند از یارانهای که حق قانونی تمام آحاد ملت بوده استفاده کنند. در آن زمان هیچ برنامهای برای این گروه هدف چه برای شناسایی و چه برای تأمین نیازهای اولیهشان طراحی نشده بود. اگر به دادهها و آمارهای سالهای گذشته نگاه کنیم میبینیم خدماتی که ما از آن بهعنوان خدمات کاهش آسیب مثل برنامههای سرپناه، غذا و پوشاک و... برای گروههای به حاشیه رانده شده و معتادان دهکهای پایین صحبت میکنیم طی آن سالها توسعه چندانی نداشته است.
یعنی دولت وقت میتوانست حداقل هزینه یارانه این افراد را صرف برنامههای کاهش آسیب کند اما این اتفاق هم نیفتاد؟
من در مورد سال 88 تا 92 حرف میزنم، میبینیم که در آن دوره برنامه خاصی برای معتادان فقیر و کارتن خواب طراحی نشده در حالی که یارانه آنها میتوانست منابع مورد نیازشان را تأمین کند. دولت از همان ابتدا میتوانست این منابع را به شکل درست تری از طریق واسطههای اجتماعی برای برنامههای کاهش آسیب هزینه کند. پس اگر دوباره برگردیم و این چند موضوع را کنار هم بچینیم یعنی تحریمهای اقتصادی، نپرداختن یارانه به این گروهها، اجرا نشدن سیستم رفاهی مثل بیمه اعتیاد و کمبود برنامههای خدمات کاهش آسیب که میتوانست آنها را در وضعیت فعلیشان نگه دارد باعث شد روند زمانی رسیدن افراد به کارتن خوابی کاهش پیدا کند و معتادان در زمان کوتاه تری تبدیل به افراد کارتن خواب شوند. این کاهش زمان که در این دوره اتفاق افتاد باعث شد ما با یک گروه بسیار زیاد از جامعه معتادان کارتن خواب مواجه شویم و گمان کنیم تعداد معتادان افزایش چشمگیر داشته و باید راه حلهای سریع و هیجانی را برای این گروههای هدف اجرا کنیم که هیچ کدام از این برنامهها طی سالهای گذشته موفقیت زیادی نداشته است. ما منابعی داریم که این موضوع را تأیید میکند، تحقیقاتی که چه در ایران و
چه خارج از ایران انجام شده نشان میدهد در آن سالها نه تنها آسیبهایی که وجود دارد کاهش پیدا نکرد بلکه افزایش هم پیدا کرده و به این افزایش هم بیتوجهی شده است.
افزایش آسیبهای ناشی از راه حلهای سریع و هیجانی مانند جمعآوری و انتقال معتادان کارتن خواب به مراکز درمان اجباری در بین معتادان کارتن خواب قابل پیشبینی بود؟
دلایل مختلفی برای افزایش آسیب بین معتادان کارتن خواب وجود دارد؛ یکی از دلایل این است افرادی را که کنارهم در یک مکان ایزوله برای مدت طولانی نگه میداریم نرخ شیوع اچ آی وی و ایدز در آنها میتواند به خاطر ارتباطات جنسی افزایش پیدا کند یا موضوع دوم مرگ و میر معتادان است. آنها وقتی از مرکز اجباری خارج میشوند برای مصرف دوباره به پاتوقها مراجعه میکنند و گمان میکنند میتوانند دوباره با همان دوز مواد مصرف کنند و نرخ مرگ و میر معتادان افزایش پیدا میکند. سوم اینکه بخشی از معتادانی که در این گونه موارد وارد برنامههای درمان اجباری میشدند دارای خانواده بودند و به هر حال با کارهایی که انجام میدادند منابع کم مالی را برای خانوادهشان تأمین میکردند و نبود آنها و انتقالشان به اینگونه مراکز باعث می شد خانواده این گروه از نظر تأمین منابع مالی در طول زمان دچار آسیب جدی شود.
قبل از اینکه به ادامه بحث برگردیم شما اشارهای داشتید به اینکه تحریمهای اقتصادی و افزایش قیمتها در اثر هدفمند کردن یارانهها در معیشت معتادان تأثیر گذاشت، بفرمایید علاوه بر سقوط معتادان به دهکهای پایین جامعه در نوع مواد مصرفی یا تغییر الگوی مصرف هم چه تغییری ایجاد شد؟
بله، ببینید تغییر الگوی مصرف به دو شکل است. یکی نوع ماده مخدر تغییر میکند و ماده پر خطر وارد نوع مصرف میشود یا اینکه شکل نوع مصرف عوض میشود؛ مثلاً مصرف تدخینی تبدیل به مصرف تزریقی میشود هر دو اینها تغییر پیدا کرده است. در گذشته مواد مخدر مثل هروئین و تریاک، از افغانستان وارد میشد. با بالا رفتن یکباره قیمت ارز، ریال ارزش کمتری پیدا کرد و خرید مواد مخدر که از طریق تبدیل ریال به ارزهای دیگر از جمله پول افغانستان یا دلار بود باعث شد قیمت مواد مخدر افزایش پیدا کند. در حالی که مصرفکننده ما همچنان نیاز به مصرف داشت بازار مصرف شروع به تغییر کرد و ماده دیگری را به معتاد پیشنهاد دادند که ماده محرک شیشه بود. اما شیشهای که تولید میشد به این دلیل که پیش سازهای آن وارداتی بود و از مواد شیمیایی کم کیفیت و پرخطر استفاده میشد و یک شیشه بیکیفیت و پرخطر را تولید میکرد که عوارض بسیار زیادی را در دوران گذشته بین معتادان ایجاد کرد؛ عوارضی چون رفتارهای سایکوتیک، خشونتهای بسیار بالا و مشکلات جسمی بسیار شدید چرا که کیفیت بسیار پایینی داشت.
سالهای 90 و 91 همزمان با ورود شیشه و تغییر الگوی مصرف همچنان برنامههای کاهش آسیب به شکل سنتی اجرا میشد و برنامهریزیها متناسب با تغییرات به وجود آمده نبود چطور این عملکرد ضعیف را در سالهای گذشته تحلیل میکنید؟
دولت و سیستم واقعاً برای نوع ماده مخدری که وارد بازار شده بود برنامهریزی مشخصی نداشت. اجازه بدهید برگردیم عقب به چند موضوع اشاره کنیم ما در آن دوران نتوانستیم برنامههای کاهش آسیب مواد متامفتامین و آمفتامین را به روز کنیم. سیستم سنتی برنامه کاهش آسیب یا درمانهای نگهدارنده متادون یا در اختیار گذاشتن سوزن و سرنگ بود در حالی که مصرفکنندهها تغییر کرده بودند و هروئینی و تزریقی نداشتیم بنابراین این دو تا برنامه هم برای این گروه مناسب نبود و سیستم برنامهریزی ما هیچگونه برنامه کاهش آسیب را نتوانست با سرعت درست برای آن گروه هدف طراحی کند. این عقب افتادگی و فاصلهای که بین طراحی و اجرای برنامه افتاد باعث شد بخش زیادی از افراد در برنامه کاهش آسیب فقط استفاده کننده خدمات غذا و پوشاک و برنامه سرپناه باشند ولی برنامهای که بتواند به آنها کمک کند وجود نداشت یا حتی اگر به برنامه درمانها نگاه کنیم میبینیم پروتکلهایی که بتواند الگوی جدید مصرف را ارائه کند با تأخیر بسیار زیاد و طول زمان زیادی ابلاغ شد و این فاصلههای زمانی ما را دچار اشکال کرده چنانچه در آینده نیز بخواهیم برنامهها را براساس همان مدل قبلی پایهریزی
کنیم بازهم دچار مشکل خواهیم شد.
در این دولت 7 هزار نفر تحت پوشش بیمه درمان اعتیاد قرار گرفتند. برای درمان معتادان هم ردیف بودجه مشخص شد اما چرا هنوز نمود عینی پیدا نکرده است؟
مسأله بیمه معتادان، کلافی پیچیده شده که باید امیدوار باشیم طی دولت آینده این کلاف بهصورت کامل باز شود. اما این کلاف از سال 89 پیچیده شده و شکل بیمه از شکل واقعی بیمه به شکل یارانه در آن دوران پایهریزی شد. یعنی به جای اینکه بیمه را پایهریزی کنند تبدیل به یارانهگیری کردند یعنی مجلس بودجهای را در اختیار دولت قرار دهد و دولت آن را به وزارت رفاه بدهد و وزارت رفاه از طریق بیمه سلامت هزینه بخشی از آنها را بدهد. هیچ کدام از اینها در آن دوران درست و دقیق برنامهریزی نشد تا براساس یک مدل دقیق این پول به دست کسی برسد که نیازمند و محتاج است. بنابراین هیچ کدام از معتادان پرخطر و افراد دهکهای پایین نتوانستند از بیمه استفاده کنند. شواهد و مدارک این موضوع را نشان میدهد و آمارها هم این را اثبات میکند. وقتی راجع به معتاد حرف میزنیم معتاد هم مثل بقیه آحاد جامعه شرایط اجتماعی و اقتصادی متفاوتی دارد از طبقات مرفه گرفته تا گروههای فقیر و بیخانمان. موضوع این است بیمه باید برای دهکهای پایین و افرادی که فاقد برنامه حمایتی بودند برنامهای را اجرا کند. این گروههای هدف معمولاً مناسب برنامههای کاهش آسیباند تا مناسب
برنامهها و درمانهای پرهیز مدار و رفتن به سمت بهبودی پایدار. بنابراین گروهها و دهکهای پایین هیچ گاه نتوانستند از این خدمات استفاده کنند و برنامه مشخصی برای آنها وجود نداشت. در حالی که اگر تدوین برنامه بیمه درمان معتادان در سالهای 89 تا 92 از طریق مجلس به وزارت رفاه واگذار می شد میتوانست صرف برنامه کاهش آسیب برای دهکهای پایین شود و بهصورت مستقیم برای آنها برنامهریزی شود که متأسفانه انجام نشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
این دیگه عین نامردیه که اعتیاد را هم به دولت نهم و دهم ربط بدیم . آقای کارشناس شما در توهم کامل به سر میبرید یا جنسی که بهتون دادن خوب نبوده و اونو انداختین به گردن دولت نهم و دهم . چرا اینقدر بی وجدانی . این سی ساله که همش از افزایش معتادان در هر سال خبر میدن اما این اولین باره که میشنویم که یک دولت در افزایش آنها مقصره. تو این دولت ما شاهد قبر خوابی بودیم چرا از این مورد حرفی نزدی. تا کی میخوایین دروغ به ملت تحویل بدین. یه دفعه ای هم اعلام کنید مرگ و میر افراد هم تقصیر دولت نهم و دهم بوده
داود
دولت قبلی اول کار را انجام میداد بعد فکر عاقبت ان را میکرد
نظر کاربران
این دیگه عین نامردیه که اعتیاد را هم به دولت نهم و دهم ربط بدیم . آقای کارشناس شما در توهم کامل به سر میبرید یا جنسی که بهتون دادن خوب نبوده و اونو انداختین به گردن دولت نهم و دهم . چرا اینقدر بی وجدانی . این سی ساله که همش از افزایش معتادان در هر سال خبر میدن اما این اولین باره که میشنویم که یک دولت در افزایش آنها مقصره. تو این دولت ما شاهد قبر خوابی بودیم چرا از این مورد حرفی نزدی. تا کی میخوایین دروغ به ملت تحویل بدین. یه دفعه ای هم اعلام کنید مرگ و میر افراد هم تقصیر دولت نهم و دهم بوده
دولت قبلی اول کار را انجام میداد بعد فکر عاقبت ان را میکرد