در غوغاي تبليغات انتخاباتي، اتفاقات زيادي را بايد انتظار داشت و بدترين آن هم فراموش شدن اخلاق در منازعات سياسي و رقابت نامزدها است. اينكه هواداران نامزدها نتوانند به اصول اخلاقي پايبند بمانند خيلي جاي تعجب ندارد اما وقتي خود نامزدها به خاطر دست يافتن به قدرت، گفتن هر سخني و انجام هر كاري را مجاز بدانند و اخلاق رقابت سياسي را مراعات نكنند، واقعا جاي تاسف دارد.
علی شکوهی در اعتماد نوشت: در غوغاي تبليغات انتخاباتي، اتفاقات زيادي را بايد انتظار داشت و بدترين آن هم فراموش شدن اخلاق در منازعات سياسي و رقابت نامزدها است. اينكه هواداران نامزدها نتوانند به اصول اخلاقي پايبند بمانند خيلي جاي تعجب ندارد اما وقتي خود نامزدها به خاطر دست يافتن به قدرت، گفتن هر سخني و انجام هر كاري را مجاز بدانند و اخلاق رقابت سياسي را مراعات نكنند، واقعا جاي تاسف دارد. انگيزه نوشتن اين مختصر، تامل در يك كلام پرمحتوا و هشداردهنده است كه از زبان وزير اخلاقي كابينه و چهره خدوم و دلسوز نظام صادر شد و همه ما را به رعايت يك نكته مهم فراميخواند و آن كلام اين است: «جمهوري اسلامي، بدون اخلاق هيچ مزيتي نسبت به ساير نظامها ندارد».
از قديم همه فلاسفه و همه انبيا و همه مصلحان اجتماعي بر يك قاعده مهم اصرار داشتند و آن را بعدها «اصل طلايي اخلاق» نام نهادند. اين اصل همان مفهومي است كه در روايات فراوان ما هم آمده است: «چيزي را كه براي خود نميپسندي براي ديگران هم مپسند!» شايد مفهوم اين روايت در كلام ديگران به اشكال ديگري آمده باشد. مثلا كانت ميگويد آن امري اخلاقي است كه شما راضي باشيد قانون بشود و تعميم پيدا كند. بنابراين اگر ميگوييم بايد اخلاق را رعايت كنيم در واقع همين مراد ما است كه آنچه را براي خود ميپسنديم براي ديگران هم بپسنديم و نحوه برخورد خودمان با ديگران را به گونهاي سامان بدهيم كه اگر ديگران هم با ما با همان روش مواجه شدند، نرنجيم و شاكي نباشيم.
بگذاريد به سخن دكتر هاشمي برگرديم. جمهوري اسلامي به عنوان يك نظام سياسي، چه مزيتي نسبت به ديگر نظامهاي موجود دارد؟ آيا قدرت نظامي بزرگتري از ديگران هستيم؟ توان اقتصادي و رشد ما از ديگران به صورت چشمگيري بيشتر است؟ در اختراعات و اكتشافات و نوآوري از ديگران پيشي گرفتهايم؟ عدالت اجتماعي را به شكل مطلوب پياده كردهايم و شكاف طبقاتي و فاصله غني و فقير را از ميان برداشتهايم؟ رفاه اجتماعي را به حد اعلا رسانيدهايم؟ دموكراسي و مردمسالاري را به شكل ساختاريتر در كشور حاكم كردهايم؟ رضايت مردم از حاكمان بيش از كشورهاي ديگر است؟ حتي در اجراي قوانين اسلامي كه ادعاي آن را داريم از ديگران سبقت گرفتهايم؟ با يك محاسبه سرانگشتي و مقايسه اوليه در خواهيم يافت كه از اين منظر، ايران هم يكي مثل ديگر كشورهاست كه شايد در برخي حوزهها وضع ما از ديگران بهتر باشد ولي از خيلي جهات هم عقبتر هستيم و در يك كلام جاي باليدن و افتخار كردن ندارد.
آنچه قرار بود در جمهوري اسلامي اتفاق بيفتد و ما را از ديگران متفاوت كند همين توجه به اخلاق و معنويت و ارزشهاي ديني در اداره كشور است. قرار بود به قول مرحوم شريعتي با شعار «عرفان، برابري، آزادي» به طرفداران انقلاب كبير فرانسه كه طرفدار آزادي بودند و به عاشقان انقلاب اكتبر شوروي كه در پي برابري بودند، بگوييم كه بدون اخلاق و عرفان و معنويت نميتوان به آزادي و برابري رسيد. قرار بود براي ما كسب قدرت هدف نباشد زيرا يك ديندار متخلق به اخلاق اسلامي اساسا تشنه قدرت نيست بلكه شيفته خدمت است و بنابراين قدرت براي او اصالت ندارد. قرار بود ارزش كل حكومت براي ما از بزاق دهان يك بز هم كمارزشتر باشد مگر اينكه آن را براي اقامه عدل به كار بگيريم. وعده داده بوديم كه به كسب قدرت حريص نباشيم و صالحان را بر خودمان مقدم بداريم. اگر اين نگاه به قدرت حاكم باشد طبعا براي ما «هدف، وسيله را توجيه نميكند» و انجام هر كاري را براي تخريب رقباي سياسي جايز نخواهيم دانست. متاسفانه در طي سالهاي گذشته بسياري از ما ثابت كردهايم كه در اين حوزه يعني در مسير «كسب» و «اعمال» و «حفظ» قدرت هيچ مزيتي بر ديگران نداريم و مبناي رفتار ما هم مانند
جوامع ديگر اخلاق نيست.
نامزدهاي رقيب دولت روحاني اكنون در معرض اين آزمايش بزرگ هستند كه آيا قادرند با رعايت اصول اخلاقي اقدام به رقابت كنند؟ متاسفانه اكنون شاهديم كه آنان راست و ناراست و روا و ناروا را مطرح ميكنند و چشم خود را بر خدمات دولت به شكل كامل بستهاند و احتمالا استدلالشان اين است كه در زمان رقابت كه نبايد به محاسن و كارهاي مثبت دولت اشاره كرد. حق هم دارند زيرا اگر بخواهند كارهاي مثبت مهمي را كه دولت انجام داده است مورد توجه قرار دهند ديگر معنا ندارد با اين دولت رقابت كنند. از اين بدتر آقايان تلاش ميكنند كارهاي انجام شده را هم منكر شوند تا بتوانند به سبد راي دولت صدمه وارد كنند. حال آقايان بايد پاسخ دهند كه اگر آنان در دولت بودند راضي بودند كه منتقدان با آنان همين برخورد را داشته باشند؟ آيا آنان راضي هستند مجري تصميم نظام براي مذاكره بشوند و بعد هزارتا فحش بخورند و دستاوردهاي آنان هم در مذاكرات به حساب ديگران گذاشته شود؟ آيا حاضرند وضعيت بهداشت كشور را سامان بدهند و بعد همه آن تلاشها ناديده گرفته شود؟
خوشحال ميشوند تورم ٤٠ درصدي را به حدود ١٠ درصد برسانند اما اصلا ديده نشود و ركود عظيم دوران دولت قبل به چماقي بر سر آنان تبديل شود؟ ناراحت نميشوند وقتي تمامي دستاوردهاي مذاكرات آنها در هستهاي و لغو تحريمها كه جلوي چشم همه مردم هست، انكار شود؟ ميتوان اين فهرست را بسيار بلندتر عرضه كرد زيرا دستاورد دولت روحاني بسيار زياد است ولي سوال اين است كه اگر همين دستاوردها متعلق به آقايان رييسي و قاليباف بود و مخالفان آن دستاوردها را انكار ميكردند، واكنش آنان چه بود؟
چند روز قبل وزير بهداشت در نامهاي خيرخواهانه به قاليباف و با انتقاد از مواضع وي نوشت: چنين رفتاري براي كسب مقامي دنيوي اگر ذلت در دنيا نباشد (تجربه نشان داده كه هست) قطعا ذلت در آخرت خواهد بود».
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر