مریم سالاری در روزنامه ایران نوشت: فشار تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد ایران و تجربه مدیریتی پرهزینه دوران محمود احمدینژاد، باعث شد تا مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ به حسن روحانی، شانس تلاش برای رفع این تحریمها و سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی کشور را بدهند.
مریم سالاری در روزنامه ایران نوشت: فشار تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد ایران و تجربه مدیریتی پرهزینه دوران محمود احمدینژاد، باعث شد تا مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ به حسن روحانی، شانس تلاش برای رفع این تحریمها و سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی کشور را بدهند.
فرصتی که روحانی بخوبی از آن بهره برد و با حل و فصل موضوع هستهای به فشارهای بینالمللی که در نتیجه این موضوع علیه ایران شکل گرفته بود، پایان داد. برجام در حالی دریچه تازهای در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی برای ایران گشود که تندروها با مخالفتجویی و دامن زدن به انتظارات زودهنگام در افکار عمومی، سعی کردند توافق هستهای را تجربهای ناکام در تأمین مطالبات مردم نشان دهند؛ رویکردی که در آستانه دور جدید انتخابات ریاست جمهوری شدت گرفته است. با فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بینالملل درباره این تندروی و کارشکنیهایی که در مسیر عملیاتی شدن اهداف دولت یازدهم صورت گرفته است، گفتوگو کردیم که از نظر میگذرد.
حوزه سیاست خارجی کشور در دولت یازدهم دوران متفاوتی را از سالهای پیش از آن تجربه کرد و نگاه اعتدالی جایگزین رویکردی شد که نتیجهای جز افول مناسبات با سایر کشورها و تشدید تنش نداشت. بفرمایید پیگیری این مشی معتدل به چه تغییراتی انجامید و چه پیامدهایی برای کشور داشت؟
سیاستهای هر دولتی در عرصه تعاملات خارجی عامل مؤثری در تحقق بخشیدن به منافع ملی هر کشوری به حساب میآید. ایران طی سالهای گذشته و در دورانی که دولتهای نهم و دهم با طرح شعارهای ویرانگر و بدون بهرهمندی از هیچ پشتوانهای به کنشگری در عرصه سیاست خارجی پرداخت، کشور را گرفتار یک چرخه باطل فشار و تحریم کرد. فضایی که با سوء تفاهم جهان نسبت به برنامههای صلحآمیز هستهای ایران همراه بود و مقامهای دولت پیشین باید با یک رویکرد تعقلی به تعدیل فشارهای ناشی از فضاسازی تندروها میپرداختند اما آقای احمدینژاد عکس آن عمل کرد و بدون هیچ دوراندیشی و چارهچوبی در عرصه خارجی هزینههای گزافی را به کشور وارد کرد. در نتیجه این رفتارهای بدون برنامه و تهاجمی او بود که در نهایت جناح تندرو در امریکا تقویت شد و فرصت کم نظیری برای رژیم اسرائیل و پیگیری سناریوی ایرانهراسی فراهم کرد. در نتیجه همین وضعیت بود که قطعنامههای شورای امنیت ایران را به انزوای کامل سیاسی و اقتصادی برد و قطع روابط سیاسی مقدمهای شد که ایران در یک انزوای مطلقی قرار گیرد که برای تأمین حداقل مایحتاج اقتصادیاش چشمانداز مبادله نفت در برابر کالا برای آن شکل
گیرد. در چنین فضایی مهمترین مطالبه مردم در سال 92 تغییر این فضا و باز کردن روزنهای برای مذاکرات هستهای بود که تا آن زمان به بنبست رسیده بود.
مهمترین تعهد آقای روحانی هم خارج کردن کشور از این تنش و تغییر چهره ایران در عرصه بینالمللی بود. خب این وعده با رویکرد هوشمندانهای که در خلال مذاکرات هستهای و با یک گروه جدید و کارآمد در دستور کار قرار گرفت، برآورده شد و دولت یازدهم با تمام مشکلاتی که در مسیر پیشرفت روند مذاکرات وجود داشت، چه از طرف اسرائیل و عربستان، چه از طرف دست راستیهای امریکا و چه از طرف افراطیهای داخلی ایران که آب در آسیاب دشمن میریختند، توانست پرونده هستهای را در دوره اوباما به سرانجام برساند که به برجام انجامید. برجام در شرایط کنونی اگرچه با مشکلاتی در مسیر اجرا آن هم از سوی تندروهایی در داخل و خارج از کشور که نمیخواهند شرایط به حالت عادی بازگردد، روبهرو است، اما نقطه گشایشی به حساب میآید تا دولت بتواند در ادامه از ثمرات سیاسی و اقتصادی آن به نفع مطالبات مردم بهره ببرد.
چرا در ارزیابی این تحولات و تغییراتی که به نفع ایران در مناسبات بینالمللی رقم خورده است، بین دیدگاههای سیاسی داخل کشور و چهرههایی که این دیدگاهها را نمایندگی میکنند، تفاوت فاحشی وجود دارد؟ چهرههایی که بعضاً با ورود به عرصه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ادعا میکنند دولت در بیان واقعیات کنونی و تحولات مثبت مبالغه میکند.
تفکر دولت نهم و دهم یک تفکر شکست خورده و غیرقابل بازگشت است. کشوری که دچار تحریم باشد، نمیتواند براحتی اعتبار مالی بگشاید، در عرصه بینالملل با همه کشورها آزادانه مذاکره کند و در همه تفاهمات منطقه خودش مشارکت داشته باشد، استقلالش کامل نیست. این دسته کشوری مانند کره شمالی را مستقل میدانند در حالی که کنار گذاشته شدن از دایره مناسبات خارجی و اقتصادی، نامش استقلال نیست، انزواست. دولت یازدهم با درک درست از شرایط بغرنجی که کشور دچارش شده بود، طی سالهای گذشته مسیر پرفراز و نشیبی را برای تغییر وضعیت و جبران خسارات ناشی از تفکر دولتهای نهم و دهم از سر گذرانده است. کسانی که در غیاب احمدینژاد چه به طور رسمی و چه غیر رسمی تأییدکننده خط مشی او در عرصه سیاست خارجی هستند، درگیر همان توهمی هستند که سالها ایران را به ورطه مشکلات و بحرانهای سیاسی و اقتصادی انداخت و اگر این متوهمان در شرایطی که تندروها از نگاه مثبت جهان به ایران ناراضی هستند، به قدرت برسند، میتواند تبعات به مراتب بدتری نسبت به گذشته برای کشور داشته باشد. بنابراین مردم با از سرگذراندن یک تجربه تلخ و هزینهساز در انتخاب جدید خود منافع ملی و احترام در
دنیا را به آنگونه رویکردهای متوهمانه و شعاری و ادعای «مدیریت جهان» ترجیح میدهند.
به نظر میرسد مسیری که دولت یازدهم در رفع تنش و تحول در مناسبات خارجی کشور در پیش گرفت، فارغ از دشواریهای داخلی از سوی برخی از مخالفان دولت هم نبود؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
بله رویکرد دولت یازدهم به منافع بسیاری از گروهها و افرادی که در نتیجه انزوا و تحریم ایران به رونق اقتصادی حسابی رسیده بودند، آسیب وارد کرد. همانها هم در صف اول مخالفت با برجام قرار گرفتند و از هیچ کاری برای ایجاد دستانداز و به بنبست کشاندن آن دریغ نکردند. حمله حساب شده برخی از تندروها به سفارت عربستان آن هم کمی بعد از حل و فصل تنش هستهای با جهان که میرفت به ترمیم رابطه ایران با برخی از رقبا و کشورهای مهم منطقه از جمله ریاض بینجامد، خساراتی را به کشور تحمیل کرد که جبران آن به سادگی امکانپذیر نیست. این هزینهها اول از همه اعتبار و جایگاه بینالمللی کشور را خدشهدار کرده و باعث شده تا به شکل یک کشور مخالف با اصول و چارچوبهای قانونی و مدنی تعریف شود.
دوم خسارات فراوان مادی به ایران تحمیل نمود از جمله زیانهایی مانند ایجاد یک فضای رعب و وحشت که به مانعی بر سر رفت و آمد گردشگران تبدیل شد. توریستهایی که میتوانستند با حضور در کشور درآمدزایی کنند و چرخ بخشی از اقتصاد را به گردش درآورند. این در حالی است که با وجود این خسارتهای جبرانناپذیر، این دسته از تندروها همچنان به بحرانآفرینی ادامه میدهند و دیدگاههای آنها از سوی برخی از چهرههایی که خواهان رسیدن به قدرت میشوند، مورد حمایت قرار میگیرد. حال آنکه چنین رویهای به سود بازیگرانی چون عربستان و اسرائیل است که درصدد بهرهبرداری از کوچکترین فرصتی برای مخدوش کردن دوباره چهره ایران هستند. بویژه که روند تعاملی که میان ایران و کشورهای غربی و همچنین تلاش برای کاستن از تنش میان ایران و امریکا در نتیجه دستیابی به برجام شکل گرفته بود، باعث خشم و عصبانیت اسرائیل و عربستان سعودی شده بود چنانکه بارها از اوباما خواسته بودند که به ایران و سوریه حمله کند اما اوباما دنبال دیپلماسی بود و نه جنگ.
شرایط کنونی میان تهران و واشنگتن هم در رابطه با برجام و هم درخصوص مدیریت تنشهای غیر قابل پیشبینی با روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا دچار تفاوت فاحشی شده است. به نظر شما در چنین فضایی روی کار آمدن تندروها در ایران چه پیامدهایی خواهد داشت؟
یک تجربه هشت ساله از اداره کشور به دست تندروها و کسانی که با شعارزدگی و بیبرنامگی قدرت را در دست داشتند، نشان داد که چه هزینههای سنگینی در نتیجه این تفکر به مردم تحمیل شد و دولت یازدهم دشواریهای بسیاری را برای تغییر این وضعیت پشت سر گذاشت تا با حل و فصل موضوع هستهای و دستیابی به برجام، این وضعیت را تغییر دهد. یعنی آقای روحانی بخوبی از فرصت حضور اوباما که طرفدار رویکرد دیپلماتیک بود، بهره برد. حال آنکه اگر مذاکرات در دوره اوباما به نتیجه نمیرسید، هیچ چشماندازی برای به نتیجه رسیدن آن در دوره ترامپ قابل تصور نبود. در شرایط کنونی هم علاوه بر رئیس جمهوری امریکا اکثریت اعضای کابینه او، ضد ایران، ضد برجام و طرفدار سیاست تغییر رژیم درایران هستند.
حتی اگر ترامپ نتواند که رسماً توافق هستهای را زیر پا بگذارد، از هیچ کاری برای تصویب تحریمهای جدید به بهانه غیر از موضوع هستهای و تحریک تهران دریغ نخواهد کرد. خب در این وضعیت اگر گروه حاکم در دولت ایران هوشمندانه و با مشی عقلایی با رفتارهای غیر قابل پیشبینی ترامپ مواجه نشوند، تبعات به مراتب زیانبارتری نسبت به گذشته به ایران وارد میشود بخصوص که الان دولتهای اروپایی با سیاستهای غیر قابل پیشبینی ترامپ همراهی ندارند اما روی کار آمدن تندروها در ایران با آن گذشته معلوم، باعث خواهد شد که بار دیگر ایران در گوشه انزوا قرار گیرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
انتطارات زود هنگام افکار عمومی از برجام کار خود روحانی بود بود که وعده صد روزه داد .وگفت چنان شکوفای اقتصادی انجام بدیم که مردم به یارانه ۴۵ تومانی نیاز نداشته باشن بس کو
نظر کاربران
انتطارات زود هنگام افکار عمومی از برجام کار خود روحانی بود بود که وعده صد روزه داد .وگفت چنان شکوفای اقتصادی انجام بدیم که مردم به یارانه ۴۵ تومانی نیاز نداشته باشن بس کو