محمد معصومیان در روزنامه ایران نوشت: خیابان سورنای تهران پاتوق ماشین بازهاست؛ درست پایین میدان تختی. خیابانی که دو سمتش پر از مغازههای ضبط و باند و لوازم جانبی ماشین است.
محمد معصومیان در روزنامه ایران نوشت: خیابان سورنای تهران پاتوق ماشین بازهاست؛ درست پایین میدان تختی. خیابانی که دو سمتش پر از مغازههای ضبط و باند و لوازم جانبی ماشین است.
هر ساعتی از روز که به این خیابان بروید ماشینهای زیادی میبینید که دوبله و سوبله پارک کردهاند و مشغول تعمیرات یا نصب وسایل جانبی مانند روکش صندلی و دیویدی برای نمایش فیلم هستند. سالهاست این خیابان با مغازهها و مشتریهای عشق ماشینش معروف است. سری به این خیابان زدم تا ببینم هنوز هم مثل گذشته مردم برای نصب ضبط و باندهای میلیونی مراجعه میکنند؟
بیشترین تصویری که در این خیابان دیده میشود ماشینهایی با صندوق عقب بالا زده با درهای باز است و نصابها هم درحال بالا رفتن از سر و کول ماشینها. یکی از صندوق عقب ماشین آویزان شده و دیگری سرش را زیر داشبورد برده تا سیمها را پیدا کند.
توی ویترین مغازه آقای بابائیان انواع و اقسام ضبط و باند و دستگاههای پخش فیلم مخصوص ماشین را میشود دید. داخل مغازه روی همه دیوارها چراغهای بزرگ و کوچک ماشین روی قفسهها چیده شده. دور تا دور پایین این قفسهها هم انواع لاستیکها با رینگهای براق و طرحهای عجیب و غریب. توی مغازه چند نفر ایستادهاند و با مغازهدار چانه میزنند.
بابائیان 40 ساله 15 سال است که در این راسته کار میکند. او در پاسخ به سؤال من در مورد آدمهایی که ضبط و باندهای گران قیمت نصب میکنند میگوید: «دیگر مثل سابق کسی روی ماشینش ضبط و باند چند میلیونی نصب نمیکند.
به قول معروف این کار «خز شده و از مد افتاده.» او دلیل این مسأله را چند چیز میداند یکی اینکه این روزها بیشتر ماشینها روی خودشان ضبط و باند درست و حسابی دارند و کسی پول بالای این قضیه نمیدهد اگر هم کسی باشد که بخواهد این کاررا بکند با قیمت پایینتر یک ضبط ساده نصب میکند. مردم هم دیگر آنقدر پول ندارند که خرج اینجور کارها کنند. بابائیان میگوید: «الان بیشتر نصب نمایشگر فیلم یا همان دیویدی مد است و اکثر مشتریهای ما دنبال این آپشن هستند.» آنطور که او میگوید آخرین باری که ضبط و باند گرانقیمت نصب کرده 4 سال پیش بوده که یک نفر آمده و 15 میلیون باند خریده.
مرتضوی تازه سرش را از زیر داشبورد بیرون آورده و کارش تمام شده و با دستمال مشغول پاک کردن دستهاست. صاحب ماشین استارت میزند و ویدئو به کار میافتد. مرتضوی هم مانند بقیه در این راسته میگوید دیگر کسی برای نصب ضبط و باند به این خیابان نمیآید: «اگر هم کسی باشد میرود دور و بر تهران. اینجا دیگر ضبط و باند برو ندارد. به قول معروف دمده شده.» مرتضوی میگوید تا 4 یا 5 سال پیش هنوز مد بود مردم دنبال «دوبس دوبس» بودند اما حالا اکثراً در این خیابان ماشین مدل بالا میآورند و یک دستگاه ویدئو که قیمتش 2 یا 3 میلیون است روی ماشین میگذارند.
بیشتر مغازهدارهای این خیابان نظرشان همین است و البته خیلی هم از اینکه مردم دنبال «دوبس دوبس» کردن ماشین نیستند راضی به نظر نمیآیند. دوبس دوبسی که دیگر خیلی وقت است دست از سر خیابانها برداشته. دیگر مثل سابق صاحبان ماشین بخصوص جوانها حاضر نیستند کلی پول بالای ضبط و باند چند میلیونی بدهند تا در خیابان گوش همه را کر کنند. وقتی میشود چشم درآورد، نیازی به کر کردن نیست. تا همین چند سال پیش حتی صدا و سیما هم سراغ تجمع کسانی میرفت که دور هم جمع میشدند و صندوقهای ماشین را بالا میزدند تا همه ببینند چند تا باند و ساب و ووفر در صندوق دارند و به همدیگر پز بدهند که صدای کدام بلندتر است یا کدام میتواند با صدایش آرامش خیابان را بهتر به هم بزند.
پدیدهای که برخلاف سر و صدایش خیلی آرام لا به لای خاطرات ما گم شد. ضبط و باند گرانقیمت و صدای ناهنجاری که تولید میکرد روزگاری داد همه را بلند کرده بود و همه از مزاحمت آنها شکایت داشتند. اما دیگر آن روزهایی که همه با این پدیده مشکل داشتند و راجع به آن حرف میزدند و پلیس هر روز از خواباندن این ماشینها در پارکینگ خبر میداد گذشته. بماند که گاه وانتی ضایعاتی غروب که شاد و خوشحال به خانه برمیگردد، تبدیل به یک بلندگوی متحرک میشود. چقدر رفتارهای ما در این سالها تغییر کرده بدون اینکه کسی متوجه بشود؟ شاید این نمونه خوبی برای کسانی باشد که فکر میکنند نقد رفتارها بیفایده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر