یک اقتصاددان: کاندیداها اندازه توان دولت وعده بدهند
پتانسیل بالقوه کشور ١٥درصد رشد اقتصادی است، اما نه به صورت یکدفعهای و ناگهانی. وضع موجود در سیاست اقتصادی کشور، این اجازه را نمیدهد. دولت تنها درصد کمی از توان اقتصادی را در اختیار دارد.
شهروند نوشت: خلاصه ای از گفت و گوی مرتضی عزتی، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، چنین رویکرد انتخاباتی را هموزن با عوامفریبی قلمداد میکند با روزنامه شهروند:
در حوزه علم اقتصاد سه شاخص وجود دارد که تقریبا در بیشتر کشورهای دنیا بهعنوان هدف شناخته میشوند و توان اقتصادی کشورها را با آنها میسنجند. رشد اقتصادی یکی از این سه شاخص است که معمولا بهعنوان هدف اصلی شناخته میشود. بررسیها نشان میدهد که رشد اقتصادی قبل از دوره ٨ ساله ٨٤ تا ٩٢ که به ٨درصد هم رسیده بوده، در این سالها کاهش یافت؛ تا اینکه در سال ٩٢-٩١ به منفی ٦درصد هم رسید.
این تفکر مبنای علمی را قبول ندارد و بیشتر به دنبال جملاتی از قبیل «من میگویم»، «من میخواهم»، «به نظر من...» است. چنین تفکری به هیچ وجه در هیچ جای دنیا موفق عمل نکرده است.
سیاستزدگی و عوامفریبی با برنامهداشتن سازگاری ندارد. در برنامه باید هدف و راهبرد و اقدامات اجرایی و مباحث مربوط به هزینه و زمان و همچنین ابعاد واقعی جامعه مدنظر قرار بگیرد. اساسا تفکر «سیاستزده و شعارمحور و شخصمحور» مغایر چنین اصولی است که در برنامه وجود دارد. به همین دلیل است که وقتی چنین تفکراتی به قدرت میرسند، هر روز مشغول یک تصمیم هستند و فردا هم مشخص نیست که چه تصمیمی خواهند گرفت. در ٨ سال دولتهای نهم و دهم دیدیم که چه تلاطمی در اقتصاد ما به وجود آمد.
عموما کاندیداهای انتخاباتی، هدفهایی را برای خود ترسیم كردهاند. بیشتر این هدفها، عوامفریبانهاند و برای جمعکردن رأی است؛ اصولا تحقق آنها امکانپذیر نیست و با یک محاسبه ساده خواهیم دید که این شعارها در وضع فعلی کشور قابل تحقق نیستند. اینها نشانه بیبرنامگی است؛ نشاندهنده این است که در نظام سیاسی انتخابات ریاستجمهوری کشور، «برنامه» جایگاهی ندارد و همچنین مبانی و اصول و پایههایی که باید یک نظام سیاسی برای برنامه داشته باشد، وجود ندارد.
ببینید یک اصل اساسی ذاتی در انسانها وجود دارد که علاقهمند به مطرحشدن هستند؛ البته غیر از انسانهای استثنایی و خودساخته که درصد آنها بسیار کم است. بسیاری از کسانی که برای ریاستجمهوری کاندیدا میشوند، حاضرند از هر ابزاری استفاده کنند تا این مقام را به دست آورند. این ابزار از نظر اخلاقی و دینی ممکن است حتی پذیرفته نباشد؛ اما نزد بسیاری، رسیدن به هدف، وسیله را توجیه میکند.
عوامفریبی دادهها را تغییر میدهد تا اوضاع را برای مردم آنگونه که منافعش ایجاب میکند نشان دهد. ظاهرها را خوب جلوه میدهد ولی به باطن کاری ندارد. یارانه نقدی به مردم پرداخت میکند ولی هیچ کاری به آثار تورمی و کاهش قدرت خرید مردم ناشی از آن ندارد. شاهد، آن اندک کمک یارانهها به درآمد مردم بود که با تورم ایجادشده بیش از ٧٠درصد از قدرت خرید مردم را از بین برد. اینها نتایج همان عوامفریبی است که در صورت سر کار آمدن باز هم تکرار خواهد شد.
امسال بعد از نزدیک به حدود ١٢ سال، افزایش درآمدها و حقوقها بیشتر از میزان نرخ تورم بود. چندینسال این مسأله رخ نداده بود. امسال این اختلاف محسوس رخ داد. این کار بسیار مفید بود.
نمیگویم که دولت بسیار ایدهآل بوده، اما در این فضا موفق شده که منفی را به مثبت تبدیل کند. من معتقدم رشد اقتصادی اگر کمتر از ١٥درصد باشد، یک قسمت از اقتصاد کشور لنگ است. ظرفیتهای موجود جای این را دارد که به این رشد برسیم؛ کمااینکه در گذشته این مسأله رخ داده است ولی ساختار موجود مانع آن است.
ببینید؛ پتانسیل بالقوه کشور ١٥درصد رشد اقتصادی است، اما نه به صورت یکدفعهای و ناگهانی. وضع موجود در سیاست اقتصادی کشور، این اجازه را نمیدهد. دولت تنها درصد کمی از توان اقتصادی را در اختیار دارد. دولت مقدار مشخصی بودجه دارد و میخواهد همان مقدار را هزینه کند. اگر بخواهد همان مقدار را هزینه کند، باید برنامهای ١٠ ساله تدوین شود که به یک رشد قابل قبولی برسد.
اینکه بنده میگویم میتوانیم ١٥درصد رشد داشته باشیم، تنها در اختیار دولت نیست، بلکه در اختیار مجموعه قوایی است که درون نظام تصمیم میگیرند. مجلس، شهرداریها، نهادهای مذهبی و خیریه و ... باید همگی همت کنند. بخش نظامی - امنیتی کشور هم باید بخواهد که این رشد انجام شود. وقتی هر بخشی دست یک گروه و شخص باشد و همکاری لازم هم رخ ندهد، به جایگاه مدنظر نخواهیم رسید. رئیسجمهوری نمیتواند در کشور در طول ٤ سال، ٤میلیون اشتغالزایی داشته باشد.
در بین کاندیداهای موجود، بهتر از تدبیر و امید نداریم؛ چراکه اقتصاد کشور به ثبات نیازمند است. اگر براساس همین برنامهها که رشد اقتصادی بهوقوع پیوسته، بخواهیم کار کنیم، یقینا رشد اقتصادی ادامهدار خواهد بود.
نگاه من نگاه فردی - گروهی - جناحی نیست. آنچه به نفع مردم است بهبود وضع اقتصاد است. در این ٤سال اخیر، بهبود وضع اقتصادی در کشور رخ داده است. از طرفی وقتی به شعارهای طیف مقابل نگاه میکنیم، درک میکنیم که قرار نیست از طرف آنها کار با حساب و کتاب و با برنامهای انجام شود؛ براساس شعارهای آنها و با توجه به موقعیتهای موجود و با دانستن نظریههای علمی، نتیجه میگیرم که باز هم وضع کنونی بهتر است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر