پوپولیسم، چاوز و احمدینژاد نمیشناسد. رئیسی و قالیباف هم. ترامپ و لوپن هم گرچه از ممالک توسعهیافته جهاناند؛ اما همین ابزار را برای رویکارآمدن به کار گرفتهاند. بههرحال فرقی نمیکند رئیس کدام کشور باشی یا سکان کدام دولت را در دست داشته باشی.
سعیده شفیعی در شرق نوشت: پوپولیسم، چاوز و احمدینژاد نمیشناسد. رئیسی و قالیباف هم. ترامپ و لوپن هم گرچه از ممالک توسعهیافته جهاناند؛ اما همین ابزار را برای رویکارآمدن به کار گرفتهاند. بههرحال فرقی نمیکند رئیس کدام کشور باشی یا سکان کدام دولت را در دست داشته باشی. وعده ناممکن که بدهی، بیمنطق که سخن بگویی، از آمار که بیاطلاع باشی، «پوپولیست» نام میگیری.
حال این وعده میخواهد ساختن دیوار عظیم در مرز مکزیک و آمریکا برای جلوگیری از ورود مهاجران باشد یا خروج از اتحادیه اروپا یا یارانه ١٥٠ و ٢٥٠ هزارتومانی برای چند ده میلیون نفر در قلب خاورمیانه. هر سه نشدنیاند و عاقلان هر خطه میدانند که این شعارها چقدر عوامفریبانهاند و چه آثار مخربی در پی خواهند داشت.
از قضا پوپولیستها بیشترین مشکلات را برای همان قشری به وجود خواهند آورد که به آنها وعده میدهند. آنان که در گفتوگوهای خود بر این باورند که این یکی چه جسورانه حرف میزند و واقعا به فکر ماست! مشکل عمده پوپولیسم دقیقا همینجاست. اینکه این سیاستمدار عوامفریب قشر هدف خود را از قبل انتخاب کرده است؛ قشری که ناامید و سرخورده از آینده، به فکر بهترشدن وضعیت حال است و درواقع به بیان اقتصادی منافع حال را به منافع آتی ترجیح میدهد؛ اما نمیداند که این سیاستهای کوتاهمدت نهتنها شرایط او را بهتر نخواهد کرد؛ بلکه وضعیت بدتری را برایش رقم خواهد زد. این ناآگاهی سبب میشود این قشر همواره در این دور باطل بازی را ببازد و هر روز فقیرتر از قبل شود.
شاهد مثال بیاوریم. مگر نه اینکه یارانه ٤٥ هزارتومانی سال ٨٩ به تورم ٣٠ و ٤٥ درصدی در سالهای ٩٠ و ٩١ تبدیل شد؟ و مگر نه اینکه در ادبیات اقتصاد کلان، افزایش تورم به بهترین بیان، گرفتن مالیات از فقرا به نفع ثروتمندان و دارندگان دارایی است که با تورم، داراییهایشان افزایش ارزش پیدا میکند. اگر این یارانه ٤٥ هزارتومانی که ماهانه سههزارو ٥٠٠ میلیارد تومان از منابع کشور را میبلعد، صرف تکمیل پروژههای ملی و زیرساختی میشد، آیا اشتغال بیشتری برای همین قشر اغلب بیکار و فرودست ایجاد نمیکرد؟ آیا این نوع صرفکردن منابع و سرمایههای ملی در راستای توسعه است؟
پوپولیستها پاسخ این سؤالات را بهخوبی میدانند؛ اما شیرینی قدرت مجالی برای اندیشیدن به منافع ملی و توسعه برای آنها باقی نمیگذارد. بهترین عرصه برای بازی پوپولیستها جدالهای انتخاباتی است. خصوصا از سال ٨٤ که مردی با کاپشن کهنه و شعار «آوردن نفت بر سر سفره مردم» روی کار آمد؛ اما سیاستهای اقتصادی و سیاسی همان مرد تولید و صادرات نفت را به کمترین میزان در تاریخ ایران رساند. ٧٠٠ میلیارد دلار درآمد ناشی از صادرات نفت و گاز نه تنها وضعیت دهکهای پایین درآمدی را بهبود نبخشید؛ بلکه با افزایش چندبرابری نرخ تورم حاصل از پرداخت یارانه، نرخ فقر افزایش یافت، قدرت خرید مصرفکنندگان پایین آمد و بخش درخورتوجهی از طبقه متوسط حذف شدند.
براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد (WEF)، در دوره ٢٠٠٥-٢٠١٤ حدود هشت درصد مردم ایران درآمدی کمتر از دو دلار در روز داشتهاند؛ یعنی چیزی در حدود پنج تا شش میلیون نفر زیر «خط فقر مطلق» بودهاند. این در حالی است که در این دوره، قیمت نفت به بالای صد دلار در هر بشکه رسید. این نهاد بینالمللی آمار دیگری درباره وضعیت قشر متوسط دارد. براساس گزارش این نهاد، درآمد قشر متوسط در دوره ٢٠٠١-٢٠١١ با کاهش منفی ٠,٨٧درصدی مواجه شده است که حکایت از لاغرترشدن طبقه متوسط و افزودهشدن به طبقات فقیر دارد. طبقه متوسط منشأ ایجاد تغییر در هر جامعه محسوب میشود و طبیعی است که اقشار فقیر تنها به فکر معیشت روزمرهاند، نه تغییر در سطوح مختلف کشور.
حالا ١٢ سال بعد، یاران قدیم و دشمنان امروز آن مرد شعارهای بزرگتر و وعدههای آرمانیتر میدهند. یارانه سهبرابری، محوکردن فقر، دوونیمبرابرکردن درآمد کشور در چهار سال، نرخ چندبرابری ازدواج و چه و چه... .
بیشتر بیندیشیم. پوپولیستهای قدیم ممکن بود احمق باشند؛ اما پوپولیستهای جدید اصلا احمق نیستند. اتفاقا نقطه هدف را خوب شناختهاند و قشر اثرگذار را با ظرافت انتخاب کردهاند و میدانند که بالاخره بخشی از مردم با وعده ساختن یک زندگی رؤیایی بدون کار و تلاش فریب خواهند خورد. چه در آمریکا باشد، چه در ونزوئلا، چه در فرانسه و چه در ایران. پاشنه آشیل آنها تنها آگاهی قشر هدف است که نباید فریب این وعدههای بادکنکی را بخورد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
عالی بود