سعید شیرکوند؛ کارشناس اقتصادی در روزنامه ایران نوشت: شروع فعالیتهای انتخاباتی در کشورمان هر چند شباهت زیادی با انتخابات گذشته دارد و در مقابل تفاوتهایی بنیادین با انتخابات کشورهای توسعه یافته را نشان میدهد.
سعید شیرکوند؛ کارشناس اقتصادی در روزنامه ایران نوشت: شروع فعالیتهای انتخاباتی در کشورمان هر چند شباهت زیادی با انتخابات گذشته دارد و در مقابل تفاوتهایی بنیادین با انتخابات کشورهای توسعه یافته را نشان میدهد، اما در دوره اخیر نابسامانی فضای انتخاباتی کشور شکل پیچیدهتر و شدیدتری به خود گرفته و در نتیجه باید از دو منظر به حال آن گریست؛ از منظر اول باید به حال علم اقتصاد گریه کنیم که یک علم ریشهدار شناخته شده به بهای گرفتن قدرت تا این اندازه توسط برخی نامزدها مورد بیتوجهی قرار گرفته و تمام بنیانهای آن نادیده انگاشته میشود.
برخی از نامزدها براحتی در هر حوزهای ورود کرده و هر عددی که به ذهنشان میآید را در ارتباط با پدیدههای مختلف به زبان میآورند، غافل از اینکه بیان هر عددی در حیطه مسائل و علم اقتصاد نیازمند یک مبنای مطالعاتی و پژوهشی است. به عنوان مثال نامزدی مدعی میشود که جامعه ایران بعد از گذشت ۳۹ سال از انقلاب در اثر سیاستهای اتخاذ شده توسط مسئولان کشور به دو بخش تقسیم شده و در اثر مدیریت نظام جمهوری اسلامی، امروز کشور دارای ۴ درصد جمعیت رانتخوار، زالوصفت، ثروتمند و برخوردار از همه امکانات است و در مقابل آن ۹۶ درصد جامعه در محرومیت، فقر و بدبختی قرار گرفتهاند. صرفنظر از اینکه این ادعا تا چه اندازه ارزشهای نظام و مردم را مورد غفلت قرار داده و آن را به چالش میکشد، از نظر اقتصادی با این سؤال اساسی روبهرو است که مبنای این طبقهبندی چیست؟
کدام پژوهشگر، مؤسسه پژوهشی و مجموعه علمی در ایران حتی در قالب یک مقاله یا پژوهش به چنین اطلاعاتی دست یافته است؟ مگر میشود در اقتصاد هر چه اراده کنیم را به عنوان شاخص بگوییم؟ در مقابل این ادعای ۴ درصدی و ۹۶ درصدی از کسی بگوید که این تناسب ۶ درصد به ۹۴ درصد است، چه پاسخ علمی برای آن وجود دارد؟ همین طور در مورد ایجاد شغل و فرصتهای شغلی حاصل از برخی فعالیتها، تغییر یارانه دهکهای مختلف و نحوه شناسایی دهکها چه راهکار علمی و عملی وجود دارد؟ متأسفانه برخی از نامزدها قائل به این نیستند که هر کدام از این واژهها دارای یک تعریف شناخته و معیار ارزیابی هستند که نمیتوان بدون معیارهای علمی به دستکاری و ارائه آنها پرداخت. مورد دومی که باید به حال آن گریست، قضاوت و نگاهی است که برخی از نامزدها به مردم ایران دارند.
زیرا از نظر این افراد، مردم و جامعه کسانی هستند که فاقد قدرت تشخیص، ارزیابی و فهم مشکلات و راه حل آنها هستند. لذا بر اساس این دیدگاه کافی است که از مردم دلبری کرد و با بیان یک سری آرمانها، آرزوها و شعارهای بدون منطق آنها را به سمت خود جلب کرد. وعدههای انتخاباتی برخی نامزدها از واقعیت روز جامعه ایران بسیار دور هستند و در حد نشدنی تلقی میشوند. اما نامزدهای محترم بر اساس نوع نگاهی که به شنوندگان و مخاطبان خود دارند، فکر میکنند هر چه بگویند مورد پذیرش جامعه واقع میشود و در نتیجه قادرند از رأیدهندگان دلربایی کنند. در حالی که مردم ایران قدرت تشخیص مشکلات و راهحلهای آنها و وعدههای مبتنی بر واقعیت را نسبت به وعدههای غیرواقعی دارند و قطعاً به چنین سرابی دل خوش نخواهند کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
چرا نمیزارید مردم قضاوت کنن,همه نظرهای شما به نفع اصلاح طلب هاست