این را میدانیم کرملین امروز، پای خود راپس کشیده و از جامعه جهانی انتظار اقدامی موثر در سروسامان دادن به اوضاع افغانستان و مبارزه با تروریسم دارد! جامعه بین المللی نیز بدون توجه به واقعیات درصدد است با قلاب ماهیگیری زنبورها را به لانهشان بازگرداند.
آفتاب یزد نوشت: سال ۱۹۷۸ و اندکی بعد در دسامبر ۱۹۷۹ زمانی که برادر بزرگتر "رفیق پیر برژنف ودیگر رفقای حزبی در مسکو" ابتدا تصمیم به کودتا و سپس اشغال این کشورتوسط ارتش سرخ را گرفتند، آنها و نیز جامعه بینالمللی آگاهی داشتند مسکو با دست فرو بردن در لانه زنبورهای سرخ (خطرناکترین زنبور شناخته شده) چه مصائب و بدبختی برای دنیای ۴۰ سال بعد خود به یادگار گذاشته اند؟ دقیقانمی دانیم!، اما این را میدانیم کرملین امروز، پای خود راپس کشیده و از جامعه جهانی انتظار اقدامی موثر در سروسامان دادن به اوضاع افغانستان و مبارزه با تروریسم دارد! جامعه بین المللی نیز بدون توجه به واقعیات درصدد است با قلاب ماهیگیری زنبورها را به لانهشان بازگرداند.
واقعی اما تاسف آور، فقدان درک استراتژیک و راهبردی" افغانستان و تروریسم نه به مثابه یک کشور و یک خطر، که تجلی یک معضل و چند مصیبت بین المللی است" به عامل اصلی تمامی مشکلات و ناامنیهای افغانستان و منطقه تبدیل شده است. شاید برداشتی رادیکال به نظر برسد، اما نه دولت مرکزی، نه مردم سرخورده این کشور و نه جامعه جهانی همگی از مقابله با تروریسم تا حدی ناامید به نظر میرسند. اما آیا این ناامیدی جدی است؟ احتمالا!...معضل افغانستان را جدی بگیریددر یک نگاه بسیار محدود و آنطور که برخی مقامات نظامی ایساف به نقل از مسئولان ارشد سیاسی و امنیتی در کابل گفتهاند، قدم اول در یافتن هرگونه راه حل، احتمالا مهار پاکستان و جلوگیری از مداخلات روز افزون و شرارت آمیزisi - سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در افغانستان- است و تا قبل از چنین مهاری، چشمانداز هرگونه ثبات و امنیت امرغیرممکن خواهد بود.
البته چنین دیدگاهی شاید تا اندازهای درست باشد؛ که هست. اما نمی توان سهم آن را بزرگتر از فساد و بی کفایتی دولت و ارتش افغانستان دانست. فارغ از دخالتهای منطقهای؛ بیتفاوتی جامعه جهانی ویا بی مسئولیتی قدرتهای بین المللی، از جنبه داخلی نمی توان نقش۵ عامل در توسعه ناامنی و ترویج تروریسم را نادیده گرفت.
۱-وجود تبعیض وشکاف سیاسی - قومیتی در ساختار دولت و نظام بروکراتیک کشور
۲- اختلافات دائمی میان رئیس جمهور اشرف غنی و رئیس دولت اجرایی آقای عبدالله.
۳- فساد عمیق و سیستماتیک ارکان و بدنه حکومت.
۴- فساد حیرت آورو غیر قابل باور در سازمانهای اطلاعاتی، ارتش و پلیس.
۵ - توسعه روزافزون فقر در جامعه که منطقا نتیجه نهایی ۴ عامل قبلی است.
در زمینه فساد منابع بین المللی گزارشهای متعددی تهیه کردهاند. در یک نمونه افشا شده از سوی موسسه "سیگارsigar" (اداره ویژه ایالات متحد امریکادر باز سازی افغانستان) در اواسط سال گذشته مشخص شد نه تنها دهها میلیونها دلار بودجه اختصاص یافته برای بازسازی افغانستان به صورت سازمان یافته حیف و میل شده، بلکه سالهاست میلیونها دلار حقوق به سربازانی پرداخت می شود که اساسا در ارتش افغانستان وجود خارجی ندارند.
این در حالی است که اوایل سپتامبر سال ۲۰۱۵ پس از سقوط قندوز و عملیات خونین هفته گذشته بلخ به دست طالبان، منابع خبری به نقل از افرادی در وزارت دفاع افغانستان گفتند سربازان و پلیس محلی ماههاست حقوقی دریافت نکردهاند. در چنین وضعیتی نه آقای اشرف غنی ونه آقای عبدالله عبدالله از جنبه مسئولیتهای دولتی واصول اخلاقی، چندان محق نیستند خودرا موجه و متقابلا با بزرگ تر نشان دادن واقعیتی به نام دخالتهای پاکستان از زیر بار مسئولیتهای خود شانه خالی کنند.نتیجه منطقی ناشی از ناکارآمدی، فساد و اداره متزلزل کشور، هفته قبل با کشته و زخمی شدن حدود ۴۰۰ سرباز به ظاهر زبده لشکر ۲۰۹شاهین در بلخ به اوج خود رسید. آنچه در روز جمعه ۲۱ آوریل در پادگان بلخ روی داد و توجه جامعه جهانی را به سوی خود جلب کرد، بیش از پیش صلاحیت رئیس جمهور، دولت و ارتش افغانستان را به زیر سوال برد که به صرف استعفای وزیر دفاع و فرمانده ارتش قابل جبران نیست.
یک مقام سیاسی بسیار ارشد ناراضی در وزارت دفاع افغانستان و از نزدیکان آقای حامد کرزای، به صورت خصوصی میگوید "وقوع حادثه بلخ غیر قابل پیش بینی نبود". او میگوید گفته اش به این معنا نیست که دولت و ارتش از وقوع کشتار بلخ آگاهی داشتند. اما وقتی سربازان را تجهیز نمیکنیم، چند ماه حقوق و مزایای آنها را پرداخت نمی کنیم، سربازان حتی گرسنه هستند! چه انتظاری دارید؟ این وضعیت با اطلاع قبلی دولت از وقوع جنایت تفاوتی ندارد؟
با این شرایط درک چرایی وقوع اتفاقاتی مانند کشتار بلخ ویا قدرت گرفتن طالبان البته مشکل نیست. کما اینکه با آغاز جنگهای چریکی معمول در فصول گرم (از اواسط ماه آوریل تا اواخر ماه اکتبر) تکرار موارد مشابه دور از انتظار نیست. اما سوال اصلی این است "با توجه به ناتوانی، فساد و بیمسئولیتی دولت افغانستان، وظیفه و تکلیف قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه در قبال افغانستان چیست؟" این نه یک سوال که یک نگرانی بسیار جدی است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر