روایت دختران از آزار جنسی
روزنامه شرق نوشت: آرام است، اما چشمهاش بیقرار... صورتش را از لنز دوربین فیلمبردار میدزدد و توی گوشم میگوید: «بنا نبود اینها از من عکس بگیرن ها». بند کیفش را توی دستانش میپیچاند، اول بند را دور یک انگشتش حلقه میکند، بعد انگشت سبابه دست دیگرش را داخل گره میکند، گره باز میشود و دوباره بازی را از سر میگیرد.
روزنامه شرق نوشت: آرام است، اما چشمهاش بیقرار... صورتش را از لنز دوربین فیلمبردار میدزدد و توی گوشم میگوید: «بنا نبود اینها از من عکس بگیرن ها». بند کیفش را توی دستانش میپیچاند، اول بند را دور یک انگشتش حلقه میکند، بعد انگشت سبابه دست دیگرش را داخل گره میکند، گره باز میشود و دوباره بازی را از سر میگیرد.
رعنا میگوید از فردایش دیگر با منیژه، رفیق مدرسهاش، حرف نزد، میگوید هر روز صبح که از خواب بیدار میشد، از ترسش پرده را کنار میزد و میدید سه برادر سر کوچهشان ایستادهاند و چاقویشان را بالا و پایین میکنند، رعنا هیچوقت به هیچکس حرفی نزد، فقط به بابایش اصرار کرد خانه را عوض کنند، اصراری که حالا شش ماه است اثر کرده و رعنا حالا ساکن تهرانپارس است.
صحبتنکردن رعنا با روانکاو و خانواده درباره تجربه تلخی که از سر گذرانده، برایش تجربههای تلخی به همراه داشته، شب ادراری، کابوسهای شبانه و ترک تحصیل، فقط بخشی از این تجربههاست؛ تنها بخشی از چیزهایی است که رعنا میخواهد دربارهاش حرف بزند. رعنا در تمام این سالها هرگز به هیچ دوستی اعتماد نکرده و البته وسواس شستوشو نيز با او همراه است. آستینهایش را بالا میزند تا جای زخمهایش را ببینیم. میگوید: «فکر میکنم تمیز نمیشم، اونقدر خودم رو میشورم، فایده نداره، با الکل میافتم به جون خودم، هی میشورم، فایده نداره، هی خون مییاد، اما آروم نمیشم. مادرم فکر میکنه برام دعا گرفتند...».
مطابق آمار ارائهشده در سال ٩٤ در قوه قضائیه، آخرین آمار جرمهای کیفری که تا سال ٩٣ ثبت شده است، از افزایش شدید تجاوز به زنان و دختران در چند سال اخیر در ایران خبر میداد. نماینده معاونت راهبردی قوه قضائیه از افزایش ناگهانی ٢٠٠ تا ٣٠٠ موردی تجاوز بهعنف از سال ٨٩ خبر داده و گفته: در سال ٩٣ حدود هزارو ٣١٣ مورد تجاوز بهعنف گزارش شده است که این آمار در مقایسه با سال ٩٢ کاهش ٣٠ فقرهای را نشان میدهد؛ اما در مجموع از سال ٨٩ تجاوز بهعنف یک افزایش ناگهانی ٢٠٠ تا ٣٠٠ موردی داشته و همان رقم تقریبا ثابت است. دکتر قنبرنژاد با بیان اینکه میزان ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران در سال ٨٩، حدود ٧٢ هزار مورد بوده است، گفت: براساس آمار نیروی انتظامی ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران در سال ٩٣ به ١٤٢هزارو ٩٣٣ مورد رسید که افزایش ٩٨ درصدی داشته است.
نمونههایی مانند رعنا کم نیستند، سمیه یکی دیگر از آنهاست، که در ١٤سالگی مورد آزار و اذیت پسرخالهاش قرار گرفته. تنها کسی که در خانوادهاش میداند، مادرش است، او نیز میگوید: «تابستانها همیشه به خانه خالهام در یزد میرفتیم. همه عشقم رفتن به یزد و بازیکردن با خالهزادههایم بود، فکرش را هم نمیکردم یک روز پسرخالهای که جای برادر بزرگم بود و دو بچه داشت بخواهد اذیتم کند. ظهر گرم یک روز شهریوری، یک هفته مانده به بازگشت ما به کرج و آمادهشدن برای مدرسه، همهچیز عوض میشود. سمیه میگوید: «رفته بودم توی انباری که به لواشکهای آویزانشده ناخنک بزنم. محمود پشت سرم آمد، در را بست و گفت چون دستم به لواشکها نمیرسد، بغلم میکند، من هم با خوشحالی قبول کردم و خودم را بالا کشیدم، همانطور که لواشکها را از روی بند برمیداشتم احساس کردم دست محمود روی تنم حرکتهای عجیبی میکند، یکهو دستم شل شد، شروع کردم به تقلاکردن، یک مرتبه عصبی شد. من را به دیوار کوبید و گفت: خفه شو. نفسم بالا نمیآمد، بدنم تازه جوانه زده بود، ترسیده بودم، دستش بالا و پایین میرفت و حرفهای رکیک میزد. بعد هم به گوشهای پرتم کرد و گفت: اگر صدایم
دربیاید، سرم را میبرد».
سمیه تا رفتن از خانه خالهاش سکوت میکند، به خانه که میرسند، همهچیز را به مادرش میگوید: «مادر اشک میریزد و میگوید اگر پدر سمیه چیزی بفهمد، خون به پا میشود. آنها هر دو سکوت میکنند، مادر در برابر رنجی که سمیه تا به امروز کشیده، سکوت میکند، خانه خاله دیگر در رؤیاها باقی میماند و هیچکدام پا به آنجا نمیگذارند». سمیه میگوید: «پارسال محمود پیغام داد و حلالیت طلبید؛ اما دیگر دیدن اسمش هم حالم را بد میکند».
دکتر بهمن کشاورز، وکیل پایهیک دادگستری، در گفتوگو با «شرق»، درباره مراحل رسیدگی به شکایت تجاوز میگوید: «احزار وقوع رابطه جنسی در زمانی که بحث مسائلی نظیر زنای محصنه یا زنای غیرمحصنه ناشی از ترازی مطرح باشد، یک مقوله است و بحث تجاوز به عنف و با اعمال زور، مسئله دیگری است. در مورد اول باید ادله شرعی موجود باشد؛ به این نحو که شهود به تعداد مقرر در شرع و قانون، بر وقوع آن شهادت دهند و شهادتشان چنان باشد که در شرع مقرر شده یا مرتکب یا مرتکبان اقرار کنند. البته باید توجه شود اقرار هریک از آنان صرفا علیه خودشان قابل استناد است و نه در طرف مقابل». وی افزود: «اما در مورد زنای به عنف، نباید در پی دلایل شرعی روابط جنسی بدون اجبار بود؛ در این مورد میتوان موضوع را با استناد به دلایل علمی یعنی نظر پزشک قانونی، قراین و امارات و از همه مهمتر تست دی.ان.ای احراز کرد. مورد اخیر دلیلی است که تقریبا قابل رد و خدشه نیست؛ یعنی تقریبا محال است که دی.ان.ای دو نفر با هم اشتباه شود. ازاینرو گمان میرود باید به مردم اطلاعرسانی شود تا از شکایت واهمه نداشته باشند. یک نکته اجتماعی و مبتنی بر نوعی دیدگاه فرهنگی غلط وجود دارد که
باید اصلاح شود و آن اینکه متأسفانه وقتی به خانمي تجاوز میشود، به نوعی احساس گناه میکند و از آن بدتر اینکه برخی از افراد جامعه هم نه به دیده فرد بزهدیده و محل ظلم واقعشده، بلکه با نظر تحقیر به او مینگرند». عضو کانون وکلای دادگستری خاطرنشان کرد: «این برداشت و تلقی، سراسر اشتباه، قبولنشدنی و دور از انسانیت است. این مورد هیچ تفاوتی با موارد ندارد؛ مانند آن است که اگر سگ هاری به کسی حمله و او را مجروح کرد، ما به فرد مجروح با دیده تحقیر نگاه کنیم و ایراد بگیریم که چرا سگ هار به تو حمله كرده است. بدیهی است تغییر آن طرز فکر، محتاج کار فرهنگی است و باید ذهنها تغییر کند؛ اما درعینحال لازم است خانمها قدر خود را بدانند و حقوق خود را بشناسند و هرگز در مقابل متجاوزان کوتاه نیایند. باید توجه کرد این تجاوز میتواند رابطه جنسی به معنای اخص با اعمال زور باشد تا سایر تعرضات بدنی و حتی لفظی که به کرامت انسانی خانمها و حرمت ایشان لطمه میزند. درعینحال مراجع محترم قضائی نیز باید در این موارد حساسیت بیشتری به خرج دهند و بهویژه از دلایل علمی به شکل وسیعتر و بیشتری استفاده کنند و همینطور در آموزش دختران خود چنان رفتار
کنند که دختران در قبال اینگونه تهاجمها و تجاوزها، دچار احساس گناه نشوند و از حقوق خود نگذرند و در مقابل متجاوز سکوت نکنند. البته نقش مردانی را که در جریان این قبیل امور قرار میگیرند و باید عکسالعمل بهموقع و قاطع نشان دهند، نباید فراموش کرد».
نظر کاربران
خدا لعنت کنهمتجاوزین رو. خدا این دنیا هم مجازاتشون خواهد کرد. اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم
اگر روزی دختردار بشم بهش یاد میدم از اشنا بیشتر از غریبه باید ترسید. اشناهایی ک از اعتماد خانوادگی سو استفاده میکنن و یک عمر باید با این غم سوخت و ساخت. چون ب هیچ وجه صلاح بر طرح شکایت و دعوا نیس. و برای حفظ ابروت و جلوگیری از دعوا باید سکوت کنی و خم ب ابرو نیاری:'( متاسفم برای خودم و دخترهایی امثال خودم ک قربانی دوست و اشنا شدیم ولی برای حفظ ابرو ی عمر سکوت و خودخوری میکنیم. دادگاه میگه تا دو روز پزشکی قانونی میتونه اقدام کنه. اخه برادر من این چ قانونیه. طرف فقط تا ی ماه تو شوکه. از خودش حالش بهم میخوره. چجور میتونه بدو دنبال دادگاه و پزشکی قانونی ک قبل از این یکبار نرفته... قوانین هم ب درد عمشون میخوره
پاسخ ها
من الان خودم پسر35ساله مجردم وخداراشکر تاحالابه هیچ دختروزنی تجاوز وحشیانه وحیوانی نداشته ونخواهم داشت...بایدازمردهای زن دارهم ترسیداونها هم بدترهستند....بخدا اعتمادنکنید شماکه دختر جوان دارید حتی به عمو ودایی بچه اگرپسرمجرد است...بخواهم بگم زیادمیشود...ولی من هم به همه گفتم اگرازدواج کنم باهیچ فامیلی رفت وآمدنمیکنم ...فقط باخانواده پدرخودم وپدرزنم وتمام.............باپسرخاله...پسرعمو....دوست.....به هیچ وچ چون نمیخواهم مشکلی برای همسرم به وجود بیاد....اگرهم آمدخدایی ناکرده این اتفاق به سرش ازش حمایت میکنم به شرطی که تقصیرکار نباشه....نبایدبا عصبانیت تصمیم گرفت....هان راستی پسربچه بیشتر درخطرهستن...یادم رفت پسربچه بیشتربایدمواظب باشی باهمکلاسی...همسایه ...پسرخاله ...بخصوص کسانی که چندسال بزرگترهستن توراخدا ساده ازکنارموضوع رد نشوید...مواظب باشید...
جامعه ی بیمار...
یه مشت روانی تربیت کرده
کی میاد اینا رو ریشه یابی کنه
غیرت!حیا!
کاربر
11:27 باهات موافقم ... خیلی از دخترکای ما از همین دوستان و اشناهوم ضربه خوردن ...
ای کاش مادرا بیشتر مراقب دختراشون بودن
تو رو خدا چشم از فرشته هاتون برندارین
پس پسر بچه ها چغندرن؟؟؟؟؟
دختر و پسر نداره باید هم خوب مراقبشون بود هم خوب بهشون آموزش داد
خدا لعنت کنه این ادمهای مریض روانی رو
کاربر محترم ۱۱:۴۸ اولا اینکه ضربه ای ک ی دختر میخوره رو پسر بخاطر روحیه قویش میتونه بهتر تحمل کنه. حتی پسرها راحت تر میتونن مسایلشون رو با دوستاشون درمیون بزارن. ولی ما دخترها حتی ب مادرمون هم نمیتونیم بگیم چون غصه میخوره و در نهایت دختر مورد سرزنش قرار میگیره و از فعالیت اجتماعی محروم میشه.
از اموزش حرف میزنین کدوم اموزش؟! کجا راجع ب این مسایل حرف میزنن؟! خدانکنه از مردی ک زن و بچه داره و دخترش هم سن خودته و امین و معتمد خانوادست مورد تعرض قرار بگیری. اصلا چکار میتونی بکنی؟! چکاری ازت برمیاد اون لحظه؟!!!! بماند ک انقدر شوکه میشی ک همینکه بتونی زندگیتو ادامه بدی شاهکار کردی
همه اینها بخاطر فقروبیکاری جوانها هست اگه ادم بتونست ازدواج بکنه و شهوتش اروم بشه خیلی خیلی این کارها کمتر میشد البته کسانی هستند که زن دارن و این کار میکنن البته این افراد که زن دارن و اینکار میکنن شک نکنین به ناموس خودشون تجاوز شده الان دارن جر میخورن فکر میکنن همه مثل ناموس خودشون هست
جوانها مقصرند ولی بزرگای مملکت بیشتر مقصرن که بلا سر جوانها امده
مسولین وکارشناسان هنوزهیچ راهی برای مهارغرایض جنسی جوانان به خصوص مردهاپیدانکرده انداین میل سرکش اگربه درستی هدایت نشودآتش آن به چشم تک تک افرادجامعه میرودخیلی ازجوانهانه تنها بخاطرمشکلات مالی ازازدواج جامانده اندحتی قدرت وتوانایی صیغه کردن هم راندارندچون آنهم جاومکان خودرامیخاهد.
کجا زندگی میکنیم؟و با چه کسانی؟
آمار را دیدید.خیلی بودو وحشتناک بگذریم از آنهایی که پوشیده ماند.
چرا ی جایی درست نمیکنید برا جوونی که تشنه شهوت است . خودمانیم چه باید بکند.در آخر تن به زنای عنف میدهد که میداند مجازاتش مرگ است
اگر دختر دار بشم یادش میدم شهامت داشته باشه حق خودشو بگیره اگر کسی بهش تعرض کرد از بیانش نترسه بدونه که در هرحال حمایتش می کنم و سکوت نخواهم کرد... به بهانه آبرو زندگی دخترم رو تباه نمی کنم چرا که چنین سکوتی خودش عین بی آبرویی هست...خودم هم اینطور تربیت شدم همیشه خیالم راحت بود که اگر هر کسی بخواد نگاه چپ بهم بکنه پدر و مادرم مثل شیر پشتم هستن... فقط ناراحتم برای دخترهایی که چنین حامی ندارن... امیدوارم فرهنگ جامعه ام ارتقاء پیدا کنه و هیچ دختری از نگاه حیوانی یک نامرد دچار شرمساری نشه
بنظر بنده ریشه ی این مشکلات ضعف در آموزشهای دینی است ، در قضیه ی اول خب نبایستی پدر و مادری فرزند جوانشان را تنها بگذارند که در دینمان سفارش شده و در قضیه ی دوم دختران باید بدانند در بحث محارم خویشاوندان از قبیل پسرخاله پسر عمو و غیره و بیگانگان هیچ فرقی با هم ندارند و رعایت حجاب مناسب که تحریک کننده ی جنس مخالف نباشد نیز بسیار بازدارنده است که باز دینمان تأکیدات فراوانی در این باره دارد . ببخشید زیاد شد
کاش خانواده ها به پسرهاشون یاد بدن که دختران همه رو به چشم خواهر خودشون نگاه کنن اونا انسانن نباید به خاطر یه مشت نر بی حیا و بی پدر ومادر این قدر اسیب ببینن چرا همش میگین دختر بابد چنین باشه باید چنان باشه تربیت جنس نر حتما ناشدنی هس؟؟؟
سید احمد،احسنت
تجاوز نفرت انگیزه ولی تجاوز مرد متاهل نفرت انگیزتر تازه حالا فامیلم باشه!!! انگار ادم باید بچههاشو مثل موش قایم کنه تا از خونه نیاند بیرون اخه این اموزشها رو چطوری به بچه بدیم چشمو گوششونو باز کنیم یه جور باز نکنیم یه جوره دیگه!منم با اینکه یک زن محجبم گاهی تو خیابون از شر نگاه هوسبازان میترسم دلم میخواد بزنم تو گوششون بهشون بگم اشتباه گرفتی من اشغال نیستم من خاین نیستم برو دنبال اشغال بگرد...
بی نام عزیز خیلی ممنون
بااین وضعیت داریم به کجامی رویم.مقصرافزایش تصاعدی اینگونه تعرضات جنسی چیست.فرد خانواده
اجتماع و..راستی مقصرکیست.قربانیان مظلوم که اغلب
زن ودخترهستندبایدچکارکنند.چرابیشترتجاوزات توسط
بستگان حتی نزدیک صورت می گیرد.بهرحال بایستی
به حال خودمان تاسف خورد.چرااعتقادات مذهبی باز
دارنده نیست .خلاصه اینکه بایدچکارکرد.لطفابفرمایید.
واقعا که جامعه داره به کجا میره کجا میرم واقعا
مشکل اصلی همین سکوت اشتباهه . اتفاقا باید جار بزنن اصلا بزارن خون به پا بشه . اگه متجاوز به خصوص از آشنایان بدونن پنهان نمیمونه کارشون حساب دستشون میاد .
كم از اين دست كاربرها نداريم.
همونهايي كه ميگند دختره چرا سوار ماشين شخصي شد، همونهايي كه ميگند چه قدر بد لباس ميپوشي و...
براي من هم نزديك بود تو ١٧ سالگي اتفاق بيفته، فقط چون پدر و مادرم منو مجبور كردند كه در تعميركار رو تنها باز كنم. الان كه به گذشته نگاه ميكنم، ميگم چه قدر شانس داشتم كه بلايي سرم نيومد. البته مقصر نميدونمشون، خيلي خوش خيال بودند.
خانم ها یک لحظه بچه رو از جلوی چشمتون دور نکنین بچه ۵ ساله من رو دختر عموی ۱۶ ساله منحرفش کنج خلوت گیر اورده بود و...و من تو ۱۰ سالگی بچه ام فهمیدم چه بلای سرش آوردن خداروشکر که سالم بود وگرنه سر دخترعموشو لب باغچه خودم میبریدم حتی از جنس مونث هم بترسین و بهیچ وجه بچه رو تنها نذارین من وقتی فهمیدم انگار جگرم پاره پاره شد
بچه را تنها نذارید. دختر را تنها جایی نفرستید. حجاب و حیا را رعایت کنید. متشکرم از مادرم که همه را رعایت می کرد. نه گذاشت تو کوچه بریم و نه تنها خونۀ کسی. مدام مواظب ما بود و نصیحت می کرد و راهکار می داد. و وقتی بزرگ شدم خیالش کاملاً راحت بود که با آموزشها و هشدار دادن هاش کاملاً از پس خودمون بر می آییم.
كم از اين دست كاربرها نداريم.
همونهايي كه ميگند دختره چرا سوار ماشين شخصي شد، همونهايي كه ميگند چه قدر بد لباس ميپوشي و...
براي من هم نزديك بود تو ١٧ سالگي اتفاق بيفته، فقط چون پدر و مادرم منو مجبور كردند كه در تعميركار رو تنها باز كنم. الان كه به گذشته نگاه ميكنم، ميگم چه قدر شانس داشتم كه بلايي سرم نيومد. البته مقصر نميدونمشون، خيلي خوش خيال بودند.