هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم کاندیداها به دادن شعارهای جذاب و رایآور میپردازند. همه میدانند که برای مردم شعارهای جذاب اقتصادی در اولویت قرار دارد. از این رو تمام کاندیداها به شعارهای اقتصادی روی آوردهاند.
روزنامه آرمان- حمید شجاعی: هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم کاندیداها به دادن شعارهای جذاب و رایآور میپردازند. همه میدانند که برای مردم شعارهای جذاب اقتصادی در اولویت قرار دارد. از این رو تمام کاندیداها به شعارهای اقتصادی روی آوردهاند.
از سویی قالیباف گفته ۵میلیون شغل ایجاد میکنم و از سوی دیگر رئیسی اظهار کرده که یارانه ۳ دهک پایین جامعه را ۳ برابر میکنم و کاندیداهای دیگر نیز به نحوی دیگر وعدههای دیگری دادهاند. با ارزیابی کارنامه اقتصادی دولت حسن روحانی هر منتقد منصفی بر این امر صحه میگذارد که دولت یازدهم به لحاظ اقتصادی عملکرد مطلوبی داشته است. مثبت کردن نرخ رشد، تکرقمی کردن نرخ تورم بالای ۴۰درصد و رونق بازار سرمایه گوشهای از دستاوردهای حسن روحانی و مجموعه دولت وی است.
مخالفان دولت و کاندیداهای انتخابات تمام تلاش خود را برای ناکارآمدی اقتصادی دولت به کار گرفتهاند و با شعارهای پوپولیستیدرصدد جذب رای مردم هستند. باید منتظر ماند که در انتخابات پیش رو مردم بهسراغ شعارهای پوپولیستی میروند یا بازهم به عقلانیت و تدبیر رای خواهند داد. برای بررسی وعدههای انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری وتحقق یا عدم تحقق این وعدهها هادی حق شناس کارشناس اقتصادی با «آرمان» گفتوگو کرده که میخوانید.
برخی کاندیداها شعار چندبرابر کردن یارانه یا ایجاد چندمیلیون شغل در سال را میدهند. به نظر شما اقتصاد ایران ظرفیت چنین شعارهایی را دارد یا اینکه این گفتهها صرفا وعدههای تبلیغاتی است؟
پیشنهادات شغل یا یارانه بیانگر یک نکته مهم است و ارزش و اهمیت رای مردم را میرساند که آرا تا چه حد میتوانند بر موضوعات مهم اقتصادی اثرگذار باشند. به این پیشنهادات مهم اقتصادی از دو زاویه میتوان نگاه کرد. از یک سو این نکته به چشم میآید که آیا امکانات کشور اجازه تحقق چنین وعدههایی رامیدهد؛ در پاسخ باید گفت اقتصاد ایران دارای ظرفیت فراوانی در نفت، گاز و پتروشیمی و حمل و نقل ترانزیتی و... است، اما نکته این است که آیا عملکرد حدود ۴دهه گذشته کشور از دولتهای سازندگی و اصلاحات تاکنون منطبق با شعارهای داده شده بوده؛ پاسخ منفی است.
اینکه چرا دولتها به عملکرد مطلوب نمیرسند، به این علت است که با محدودیتهایی مواجهند. از این نظر دولت صرفا تصمیمگیر نیست و در کنار آن مجلس، قوه قضائیه و باورهای فرهنگی و سنتی هم وجود دارد که در تحقق اهداف نقش مهمی دارند. همه اختیارات کشور در اختیار قوه مجریه نیست، بلکه قدرت در ایران در قوای دیگر نیز تقسیم شده است. اقتصاد ایران ظرفیت بالایی دارد، اما این بدین مفهوم نیست که ظرف مدت ۴سال رشد اقتصادی ۲۵درصد را تجربه کند. هرگز چنین اتفاقی در اقتصاد ایران نخواهد افتاد. درآمد سرانه ایران میتواند ۲ برابر شود و ایجاد سالانه ۵/۱میلیون شغل امکانپذیر است، اما بسیار طول خواهد کشید و باید زیر ساختهای لازم فراهم شود و در ۴سال عملی نیست. بخشی از وعدههای انتخاباتی ایدهآلی مطرح میشود و طبیعی است که دسترسی به آن بسیار سخت خواهد بود. دولت قبل دو شعار داد که تحقق نیافت: اول اینکه با تولد هر کودک یکمیلیون تومان به حسابش ریخته شود و دیگر آنکه هر ایرانی یک زمین و ویلا داشته باشد. اینها وعدههای جذابی بود که اتفاق نیفتاد، یا اینکه گفتند مشکل مسکن بهطور کلی حل میشود، اما نشد. وعدهها داده میشود، اما عمل به آنها مهم است.
تجربه نشان داده عمل به چنین اهدافی در یک دوره ۴ساله ممکن نیست.
عملکرد آقای روحانی در عمل به وعدهها را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما شعارهای اقتصادی قالیباف و رئیسی صرفا برای کسب رای نیست؟
دولت آقای روحانی به لحاظ اقتصادی عملکرد مطلوبی داشت، بدین لحاظ که شاخص فلاکت که مجموع نرخ تورم و بیکاری است و در دولت قبل بالای ۵۰درصد بود، در این دولت به ۲۰درصد کاهش یافت یا تک رقمی شدن نرخ تورم دستاوردهای بزرگی بوده است. درباره اینکه اگر دولت یازدهم در دولت دوازدهم تکرار شود، این شاخصها چگونه خواهد شد، باید گفت دولتی که اقتصاد را در لبه پرتگاه تحویل گرفت و امروز آن را به ساحل آرامش رسانده، حتما میتواند دولت را در ۴ سال آینده بسیار مطلوبتر تحویل دولت آتی دهد. آنهایی که تجربه کشورداری نداشتهاند وعدههای اقتصادیشان به علت عدم وجود کارنامه مشخص در این عرصه با اما و اگرهای فراوانی روبهروست.
با توجه به وعدههای آقایان قالیباف و رئیسی اگر احیانا این اشخاص روی کار بیایند، آینده اقتصاد ایران چگونه خواهد شد؟
وعدههای اشتغال، درآمد و یارانه شاید در نگاه اول از منظر پذیرش تعهد در قبال مردم باشد که مطلوبیت دارد اما از منظری دیگر اینکه امروز تمام ارزشهای اقتصادی بر یارانه دادن متمرکز شده، نقطه مطلوبی برای فرهنگ ایرانی نیست. چرا جامعه ایرانی باید به این نقطه برسد که با دادن یارانه یا پرداختهای انتقالی رای جمع کند؟ چرا در انتخابات سال ۷۶ و سال ۸۴ این بحثها نبود؟ چه اتفاقی در ۸ ساله دولتهای نهم و دهم افتاد که به یکباره ذائقه رایدهندگان به سوی مسائل اقتصادی رفت. باید به این نکته توجه کرد که چرا جامعه ایرانی باید به اینجا برسد که کاندیداها به جای بحث راجع به مسائل ارزشی مانند ارزشها و کرامت انسانی و حقوق شهروندی صرفا متمرکز شود که چه کسی یارانه دو برابر میدهد و چه کسی ۳ برابر؟ این موضوع نشان میدهد که رفتار ما مناسب نبوده، یا اینکه حداقلها را برای مردم فراهم نکردیم. طبیعی است که با این شرایط این شعارهای پوپولیستی برای مردم جذابیت خواهد داشت.
چرا با اینکه دولت در عرصه اقتصادی نسبتا موفق عمل کرده، تمامی کاندیداها به شعارهای اقتصادی روی آوردهاند؟
یکی از مشکلاتی که امروز در جامعه وجود دارد، نرخ بیکاری دورقمی است. پرسش این است که افرادی که امروز وارد بازار کار میشوند، آیا امروز وارد بازار کار شدند، یا در سالهای ۶۰ تا ۷۰ که رشد نرخ جمعیت ۴درصد بود متولد شدند که امروز پس از ۳۰ سال به دنبال کار میگردند. در همان مقطع مسئولان کشور باید برنامهریزی میکردند تا امروز اصلیترین مشکل جامعه بیکاری نباشد. گرچه همه متغیرها در اختیار یک دولت نیست، بلکه سایر ارکان نیز در تصمیمگیریها اثرگذارند. شاید به همین دلیل بود که در دولت اصلاحات این شعار مطرح شد که مبنا توسعه سیاسی است. اگر توسعه سیاسی رخ دهد توسعه اقتصادی هم رقم خواهد خورد. چون اشکالاتی که در گذشته داشتیم حل نشده، امروز عوارض عدم حل اشکالات در قالب نرخ بیکاری دورقمی یا پایین بودن سطح شهروندی دیده میشود. بسیاری از مشکلاتی که اکنون در جامعه است محصول ۴سال پیش نیست، بلکه محصول دو سه دهه قبل است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خیلی پر رویید باوعده صدروزه و کلید چهار سال مردمو بازی دادید حالا دارید حریفو تخریب میکنید,فقط غیر روحانی
7:56 هزار تا مثبت
7:56 باهات موافقم!پیرزنها هم توبازار میفهمن تورم و گرونی پائین نیومده!شما دیگه خیلی رو دارید!!!
اگه تدبیر و عقلانیت اینه و اگر اقتصاد خوب اینه ما نمی خواهیم .